نشریه «اکونومیست» مطرح کرد
نگرانی از اوضاع دواقتصاد بزرگ آسیا
دنیای اقتصاد- سرعتی که ابرهای سیاه یاس و ناامیدی را بر اقتصاد جهانی سایهانداز کرده، در همه جا تعجببرانگیز بوده است. اما تغییرات در پرجمعیتترین اقتصادهای جهان، یعنی چین و هند به طرزی خاص ناگهانی بوده است. تا همین اواخر، این دو اقتصاد دارای سریعترین رشد در جهان خود را ایمن از هر آسیبی میدانستند که از سوی جهان ثروتمند به آنها تحمیل شود. بسیاری از تحلیلگران خوشبین حتی امیدوار بودند که این دو بازار عظیم و نوظهور موتورهای رهایی جهان از رکود اقتصادی باشند اما اکنون برخی، درست از روند معکوس آن میترسند. اکونومیست در سر مقاله تازه خود اوضاع اقتصادی چین و هند را تحلیل کرد:
پدیدهای به نام «چیندیا»
دو غول بزرگ آسیا به خود میلرزند. اگرچه اقتصاد هندوستان ضعیفتر است، اما رهبران چین دلایل بیشتری برای نگرانی دارند
شادی آذری
سرعتی که ابرهای سیاه، یاس و ناامیدی را بر اقتصاد جهانی سایهانداز کرده در همه جا تعجببرانگیز بوده است. اما تغییرات در پرجمعیتترین اقتصادهای جهان یعنی چین و هند به طرزی خاص ناگهانی بوده است.
تا همین اواخر، این دو اقتصاد دارای سریعترین رشد در جهان خود را ایمن از هر آسیبی میدانست که از سوی جهان ثروتمند به آنها تحمیل شود. بسیاری از تحلیلگران خوشبین حتی امیدوار بودند که این دو بازار عظیم و نوظهور موتورهای رهایی جهان از رکود اقتصادی باشند. اما اکنون برخی درست از روند معکوس آن میترسند. یعنی روندی که طی آن رکود اقتصادی جهان چین و هند را هم در خود فروکشد و بیکاری فراگیری را برای این دو کشوری که بهرغم همه موفقیتهایشان هنوز فقیرند، به بار آورد. هندوستان وطن دو پنجم کل کودکان مبتلا به سوءتغذیه جهان است. البته شاید بدبینیها بیش از حد باشد، چین و هند هنوز پویاترین اجزای اقتصاد جهان هستند. اما هر دوی آنها با مشکلات اقتصادی و سیاسی مواجهند. در مورد هندوستان میتوان به راحتی شاهد بود که تصویر جدید و مثبت این کشور از دو حادثه آسیب دید: مشتی که بر چهره اقتصاد این کشور نواخته شد و گلولههایی که در حملات تروریستی بمبئی در ماه گذشته میلادی شلیک شد. اعتماد به نفس اخیر هندوستان دو ریشه داشت. یکی از آنها رشد باثبات اقتصادی آن طی پنج سال با میانگین ۸/۸درصد بود و دیگری افزایش قابلتوجه توانمندی و تاثیرگذاری این کشور در سطح جهانی بود. دیگر هندوستان به عنوان همراه پاکستان در گرداب مسائل هستهای محسوب نمیشود بلکه بخشی از پدیده «چیندیا» شده است که نماد داستان موفقیت چین و هندوستان در بحث رشد اقتصادی است. اما واقعیت این است که صادرات هندوستان در ماه اکتبر نسبت به ماه مشابه سال گذشته تا ۱۲درصد کاهش یافته است. صدها شرکت کوچک نساجی تعطیل شدهاند. حتی برخی از ستارههای تولیدات هندی طی سالهای اخیر که در بخش نیرو محرکه فعال بودهاند، تولید خود را متوقف کردهاند. بانک مرکزی هندوستان برآورد رشد اقتصادی کشور را در سال جاری به ۵/۷ تا ۸درصد کاهش داده است. البته این رقم هنوز خوشبینانه است.احتمال میرود سال آینده این رقم به ۵/۵درصد یا کمتر کاهش یابد که کمترین نرخ رشد اقتصادی از سال ۲۰۰۲ خواهد بود. اگر رشد اقتصادی چین نیز به این سطح سقوط کند، در داخل و خارج از آن به عنوان یک فاجعه یاد خواهد شد. چین در ماه جاری میلادی سیامین سال رویدادی را جشن میگیرد که سرآغاز سیاستهای «اصلاحات و آزادسازی» در آن کشور است. از آن هنگام تاکنون اقتصاد چین با میانگین سالانه ۸/۹درصد رشد کرده است. این رویداد برگزاری اجلاس کمیته مرکزی حزب کمونیست است که در آن دنگژیائوپینگ کنترل را به دست گرفت. این حزب در اوایل دهه ۹۰ به طور آزمایشی و پس از آن با شدت بیشتری، بخش اعظم یکپارچهگرایی تفکرات مائوئیست را از میان برد، مزارع یکپارچه را قطعهقطعه کرد، مقادیر زیادی سرمایههای خارجی را جذب نمود و اجازه داد تا بنگاههای خصوصی رشد کنند. سالگرد چنین رویدادی نمادی است از موفقیت و به آسانی میتوان دریافت که چرا حزب کمونیست باید سعی کند دستاوردهای ۳۰سال گذشته را به نمایش درآورد. چون آن دستاوردها نماد بزرگترین تغییر ساختار اقتصادی در تاریخ بشرند. این رویداد در کشوری رخ نمود که وطن یک پنجم انسانهای جهان است و توانست ۲۰۰میلیون نفر را از فقر برهاند. اما چین هم در رکود کنونی جهان دچار اضطراب شده است. ارقام تجاری ماه گذشته میلادی حاکی از آن است صادرات چین در این ماه ۲درصد کمتر از ماه نوامبر سال ۲۰۰۷ است و واردات ۱۸درصد کمتر. این ارقام بسیار تکاندهنده است. تولید برق در این کشور تا ۷درصد سقوط کرده است. با وجود آنکه بانکجهانی و سایر سازمانهای
پیشبینی کننده، هنوز انتظار دارند تولید ناخالص داخلی چین در سال ۲۰۰۹، ۵/۷درصد رشد کند، اما این رقم کمتر از رقم ۸درصدی است که برای جلوگیری از بحران اقتصادی در این کشور ضروری مینماید. به همین دلیل تعداد تظاهرکنندگان و اعتصابکنندگان، که معمولا پدیدهای عادی در این کشور هستند، رو به فزونی است چون کارگران بیکار شده از کارخانجات به کشاورزان معترض، فعالان حامی محیطزیست و قربانیان خشونتهای پلیس در درگیریهای خیابانی میپیوندند. در چنین شرایطی آنچه چین بیش از همه نیاز دارد تا بحران اقتصادی را با تبعات کمتری پشت سرگذارد، دموکراسی است.
ارسال نظر