اکونومیست در تازهترین سرمقاله خود بررسی کرد
آن همه پساندازهای شما چه شد؟
شادی آذری
برای پساندازکنندگان آمریکایی و اروپایی، دههای که گذشت دههای از دست رفته بود. پس از دو دوره جهش اقتصادی و دو دوره افول، بازارهای سهام طی ده سال اخیر برای این پساندازکنندگان، هیچ چیزی به ارمغان نیاوردند و حتی آنها را متضرر هم کردند.
ممکن است سرمایهگذاران درس غلطی از تاریخ بگیرند
شادی آذری
برای پساندازکنندگان آمریکایی و اروپایی، دههای که گذشت دههای از دست رفته بود. پس از دو دوره جهش اقتصادی و دو دوره افول، بازارهای سهام طی ده سال اخیر برای این پساندازکنندگان، هیچ چیزی به ارمغان نیاوردند و حتی آنها را متضرر هم کردند. از سوی دیگر نرخهای بهره پایین هم باعث شد که اوراق قرضه و سپردههای بانکی آنها برایشان منفعتی در بر نداشته باشد.
اگر برای فعالیتهای مالیاتی نبود، برای مستمریبگیران بهتر بود که پولهایشان را زیر تشکهایشان نگهداری میکردند. شاید برای غربیها این خبر یک دلداری محسوب شود که پساندازکنندگان ژاپنی هم این احساس تهیبودن را مدتها است که تجربه میکنند.
ارقام مربوط به سال جاری میلادی کفایت میکنند که همه دست از پسانداز بکشند. دارایی شرکتهای سرمایهگذاری آمریکا تا ۴/۲تریلیون دلار از شروع سال ۲۰۰۸ تاکنون کاهش یافته و این یک پنجم ارزش آن شرکتها است. در بریتانیا، این کاهش بالغبر یک چهارم ارزش شرکتها یا حدود ۱۳۰میلیارد پوند (۱۹۵میلیارد دلار) است.
ارزش بازارهای سهام تا حدود ۳۰تریلیون دلار یا نصف ارزش اولیه کاهش یافته است. این ارقام ضررهای اوراق قرضه مرتبط با اعتبارات یعنی همان نقطه شروع بحران را تحتالشعاع قرار داده است.
خبرهای بد اقتصادی تنها مربوط به ارزش سهام نیست. در سال جاری میلادی ارزش سرمایهگذاریهای پرخطر در طیف وسیعی از زمینهها از اوراق بهادار مربوط به شرکتها گرفته تا کالاها و صندوقهای بزرگ سرمایهگذاری، افت داشته است.
این اعتقاد که ایجاد تنوع در «داراییهای جایگزین» میتواند سرمایهگذاران را از تحمل ضرر و زیان در بازارها در امان نگه دارد، اشتباه از کار درآمد و البته بخش مسکن که بسیاری از افراد آن را به عنوان آشیانهای برای دوران بازنشستگی خود میدانستند و انتظار داشتند در آن دوران به آن پناه برند و سرمایهگذاری کنند، نیز ارزش خود را از دست داد.
نتیجه آنکه به نظر میرسد پسانداز پول به معنای ریختن پول درون چالهای تاریک است.
هر آمریکایی که طی ده سال گذشته تلاش میکرد ماهانه ۱۰۰دلار در سهام یکی از شرکتهای داخلی سرمایهگذاری کند، متوجه میشود که اندوختهاش بسیار کمتر از آن مقداری است که پسانداز کرده است. یک اروپایی هم که چنین پساندازی کرده بود، یک چهارم پول خود را از دست داده است.
برای آنکه کیک خود را از دست ندهی، بخورش!
دوران عجیبی است که افراد برای پساندازهای خود نیز احساس نگرانی میکنند.
در هفته جاری، دفتر ملی تحقیقات اقتصادی ایالاتمتحده اعلام کرد که بزرگترین اقتصاد جهان، آمریکا، از دسامبر سال گذشته میلادی تاکنون در رکود به سر برده است.
اقتصادهای ژاپن و بخش اعظم اروپای غربی کوچک شدهاند. تغییر مسیر سریع و جهانی بخش خصوصی به سمت صرفهجویی دقیقا همان چیزی است که اقتصاد جهان به آن نیاز ندارد. به همین دلیل است که دولتهای سراسر دنیا راهکارهایی پرشتاب را به تصویب رساندند تا مردم را تشویق به خرج بیشتر درآمدهایشان کنند.
در برخی از کشورها، مردم میبایست این کار را میکردند. آسیاییها (و نیز آلمانیها) پول خود را با اشتیاق فراوان پسانداز کردهاند، اما شهروندان سایر کشورها مقدار بسیار ناچیزی را برای کهنسالی خود کنار گذاشتهاند.
در آمریکا، سهم پسانداز خانوارها (یعنی نسبت درآمدی که خرج نمیشود به کل درآمد قابلخرج) از سال ۱۹۹۹ تاکنون ۵/۲درصد بوده است. در بریتانیا این رقم در هر یک از دو سال گذشته ۳درصد بوده است. امساک آسیاییها، انگلوساکسونها را قادر ساخت که ریختوپاش داشته باشند. آمریکاییها و انگلیسیها از طریق سیستمهای مالی بسیار پیشرفته خود قادر شدند از آسیاییهای صرفهجو قرض کنند تا بودجه لازم برای ولخرجیهای خود را فراهم نمایند و به دلیل آنکه قیمت مسکن آنها به سرعت رو به فزونی گذاشت، از اعتماد و اطمینان لازم برای چنین اقدامی برخوردار شدند.
به بیان دیگر انگلوساکسونها توانستند کیک خود را در امان نگهدارند و آن را بخورند. آنها مجبور نبودند مصرف را فدای اندوختن برای آینده کنند.
چون سیاستهای سهلگیرانه پولی، مردم را به وامگیری تشویق میکرد و این خود باعث افزایش قیمت مسکن و سایر داراییها شده بود.
بنابراین مردم دچار این توهم شدند که به اندازه کافی پسانداز کردهاند، اما امروز فشار این بدهیها رخ نموده است. قیمت داراییها دچار فروپاشی شده و نرخ پساندازها افزایش یافته است چون مصرفکنندگان نسبت به وامگیری بیرغبت یا ناتوان شدهاند.
اگرچه این برای اقتصادهای آمریکا و انگلیس در کوتاهمدت خبر بدی است اما در درازمدت باید خبر خوبی باشد. البته مقدار خوبی آن بستگی به این دارد که مردم چه مقدار پسانداز کنند و پساندازهای خود را کجا بگذارند.
هشداری از روی بیمبالاتی
اگر پساندازکنندگان با داراییهای بخش مالی همان رفتاری را میکردند که با سایر کالاها از خود نشان میدهند، وقتی گران میشدند آنها را میفروختند، وقتی ارزان میشدند آنها را میخریدند. اما آنها درست رفتاری عکس از خود نشان دادند. آنها در سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰ یعنی در اوج قیمتها به بازار هجوم آوردهاند و اکنون خود را از آن کنار میکشند. آنها میبایست در سال ۲۰۰۰ از بازارها بیرون میآمدند.
در آن سال نسبت جهانی قیمت سهام به سود آنها ۳۵ بود، اما اکنون سهام جذابتر است و این نسبت به ۱۰ کاهش یافته است.
تحلیلی که به تازگی انجام شده است، نشان میدهد که وقتی نسبت قیمت سهام آمریکا به سود آنها کم بود، میانگین بازگشت سرمایهگذاران به بازار سهام در یک دهه بعد از آن ۸درصد بوده است، اما وقتی این نسبت زیاد بود، بازگشت سرمایهگذاران ۳درصد بوده است.
اما ضررهای اخیر مردم آنها را محتاط کرده است. آنها بیشتر ترجیح میدهند پول خود را به صورت نقدی یا در صندوقهای پولی نگهداری کنند و اوراق بهادار شرکت یا سهام را خریداری نکنند.به نظر میرسد درآمدی که آنها از پساندازهای خود دارند به طرز روزافزونی رو به کاهش گذاشته است.
نرخهای بهره به شدت در حال کاهش است و اغلب بانکهای مرکزی کاهش نرخ بهره را در هفته جاری اعلام کردند.
در ابتدا ممکن است پساندازکنندگان متوجه تاثیر این کاهش نرخهای بهره نشوند؛ زیرا بانکهای تجاری بر سر سپردههای کوچک در حال رقابتند. اما نرخهای بهره در بسیاری از اقتصادهای بزرگ یا در حال کاهش است یا به ۱ تا ۲درصد رسیده است.پس از ماجراهای سال جاری میلادی، احتیاط قابل درک است. بازارهای سهام و اوراق قرضه ممکن است همچنان به سقوط خود ادامه دهند به خصوص در شرایطی که هر هفته خبرهای اقتصادی بدتر میشود. ۹ سال پیش سرمایهگذاران از خرید سهام خوشحال بودند، در آن هنگام نسبت قیمت سهام به سود آنها سه برابر امروز بود و امروز سرمایهگذاران پول خود را به صورت نقدی و اوراق بهادار نگه میدارند.پساندازهای ناکافی و بد سرمایهگذاری شده، در اقتصاد مشکلی برای افراد محسوب میشود. پساندازکنندگان محتاط پول خود را در بانکها نگه میدارند. بانکها تمایلی به وامدهی ندارند.
بنابراین شرکتها متوجه میشوند که هم وامگیری دشوار است و هم افزایش سرمایه. این شرایط به شرکتها و در درازمدت به پساندازکنندگان ضربه میزند. هرچند ممکن است در ظاهر این عقیده غیرمنطقی به نظر آید، اما واقعیت این است که هماکنون خرید سهام شرکتها و اوراق بهادار، سرمایهگذاری درازمدت بهتری نسبت به ذخیره پول نقد است.
ارسال نظر