فناوری اطلاعات و ارتباطات شاهراه توسعه پایدار

دنیای اقتصاد-سامان قطبی: مدیرعامل سابق شاپرک معتقد است کلید توسعه پایدار در گام نخست تقویت و توسعه زیرساخت پهنای باند کشور است تا امکان بهره‌وری از فناوری اطلاعات در همه زمینه‌ها مهیا شود و تاکید می‌کند اگر به این دو موضوع با برنامه‌ریزی دقیق پرداخته نشود، فرصت بزرگی را برای پیشرفت و توسعه را از دست خواهیم داد.

یکی از موضوعات مهم در راه توسعه پایدار و بهبود رشد اقتصادی، توسعه زیرساخت‌های ارتباطی و فناوری اطلاعات است. در اینجا اهمیت مسیر بحث تجهیز زیرساخت‌ها چگونه موضوعیت پیدا می‌کند؟

در شرایط کنونی، برای مقاوم و پایدار بودن پایه‌های یک جامعه دانش‌بنیان و رو به توسعه، باید به موضوع پهنای باند در کشور اهمیت داد، در واقع پهنای باند در دنیای امروزی بستری ایجاد می‌کند که شما می‌توانید در آن عملیات مربوط به «تبادل داده» و «جابه‌جایی محتوا» را با سرعت قابل قبول انجام دهید. این موضوع را می‌توان به شبکه آبرسانی تشبیه کرد. هنگامی که شما شبکه پیشرفته آبرسانی داشته باشید، به‌راحتی می‌توانید در این بستر عملیات انتقال آب را از سد یا از هر نقطه تولید به مصرف‌کننده صورت دهید. هنگامی که شما داده خلق کردید، نیاز به شاهراه‌های ارتباطی برای انتقال آن دارید، اگر این شاهراه‌ها وجود نداشته باشد، مویرگ‌ها نیز به درستی نمی‌توانند تغذیه شوند. نقش پهنای باند برای کاربران مشابه شاهراه‌ها است. اگر قرن ۱۹ را بررسی کنید مشاهده می‌کنید که راه توسعه کشورها (یا به بیان دیگر)، با «تقویت شبکه راه‌آهن و راه‌های اصلی» معنا پیدا می‌کرد، به اصطلاح «مادر توسعه» لقب گرفته بود. در حال حاضر، می‌توانیم «مادر توسعه» را تقویت پهنای باند بنامیم و هر کشور که دارای زیرساخت مناسب در این مقوله باشد، امکان توسعه و ارتقای پایدار جامعه را خواهد داشت. مطابق نظر بزرگان فن توسعه باید تاکید کرد که از شروط بسیار مهم و تاثیر‌گذار برای توسعه پایدار در هر کشوری، در حال حاضر داشتن پهنای باند مناسب ارتباطی است. وجود چنین زیرساختی با استفاده از فناوری اطلاعات فرصت را برای تحول در همه زمینه‌ها از آموزش دیجیتالی تا اقتصاد دیجیتالی مهیا می‌کند. زیرا ابزارهای نرم‌افزاری و سخت‌افزاری مناسب موجود همراه با حجم اطلاعات در حال تولید و دسترسی، امکان مناسب برای برنامه‌ریزی و توانمند‌سازی جامعه را در اختیار اولیای امور قرار می‌دهد.


آیا می‌توان رابطه‌ای میان توسعه فناوری اطلاعات با رفاه ایجاد کرد؟

در دنیای امروزی، انفجار داده و اطلاعات، حرف اول را می‌زند. نکته مهم دسترسی به اطلاعات و دانش و تبادل محتوا با استاندارد قابل قبول و استفاده از این اطلاعات در بهره‌وری از منابع و کاهش هزینه‌ها در تولید، سهل‌کردن تبادلات مالی و افزایش عمق آموزش و مهارت‌های فردی است، بحث «شکاف دیجیتالی» بین کشورهای توسعه یافته با کشورهای دیگر که اشاره به فاصله کشورهایی که به فناوری دیجیتال و فناوری اطلاعات دسترسی موثری دارند در مقایسه با سایر کشورها، در این راستاست. چرا که این کشورها با هزینه‌های بسیار کمتر و سرعت بسیار بالا امکان استفاده و تبادل اطلاعات و دانش نهادینه شده را دارند.


‌ در نتیجه می‌توان گفت یکی از نردبان‌های توسعه اقتصادی، بهبود فناوری اطلاعات و زیرساخت‌های ارتباطی است؟

بله صد در صد، البته این موضوع معطوف به یک زمینه نیست، در همه زمینه‌ها، عاملی که ایجاد تحول می‌کند ICT (ابزارهای فناوری اطلاعات و زیرساخت‌های ارتباطی) است. در حال حاضر ابزارهای مبتنی بر فناوری اطلاعاتی اگر هم بخواهد شکوفایی و تحول ایجاد کند، در صورت نبود زیرساخت‌های مناسب ارتباطی این موضوع میسر نمی‌شود. با مهیا شدن زیر‌ساخت‌ها می‌توان زمینه تحول بر محور فناوری اطلاعات را در همه زمینه‌ها ایجاد کرد. فناوری اطلاعات عامل عمده جهش‌های اقتصادی در بحث توسعه است. اهمیت زیر ساخت‌های ارتباطی آن‌قدر مهم و تعیین‌کننده شده است که بنا به تحلیل‌های اقتصادی ۱۰ درصد سرمایه‌گذاری در توسعه پهنای باند (Broadband) موجب افزایش و رشد تولید ناخالص داخلی معادل ۳/ ۱ درصد خواهد شد. این موضوع نشان می‌دهد که پل مستقیمی بین بهبود زیر ساخت‌های ارتباطی و افزایش تولید یک کشور و به تبع آن بهبود رفاه در یک کشور وجود دارد.


‌ مکانیزم بهبود توسعه پایدار براساس بهبود فناوری اطلاعات چگونه است؟

در اینجا بحث‌های مختلف از تولید محتوا تا دیجیتالی شدن همه امور مطرح می‌شود. در واقع از تربیت و آموزش دیجیتالی تا درمان و جراحی و از تولید و محیط‌زیست سالم‌تر تا مبادلات تجاری و بانکداری دیجیتالی فناوری اطلاعات می‌تواند نقش داشته باشد می‌بینم دامنه فناوری تمام امور مربوط به زندگی را تحت پوشش دارد اینجاست که تولید محصولات و دیجیتال شدن امور صرفا نمی‌تواند کار مهندسی باشد و مباحثی از قبیل (UX(User Experience مطرح می‌شود. در واقع کاربردی شدن تولیدات دیجیتال نیازمند توجه به تجربه کاربر شامل مجموعه‌ای از احساسات، نگرش فرد در مورد استفاده از محصول، سیستم یا سرویس خاص است. تجربه کاربر شامل تجربه‌های عملی، تجربی، عاطفی و جنبه‌های معنادار از ارتباط انسان و کامپیوتر و مالکیت کالا است. از طرف دیگر تحلیل مداوم داده‌های در حال تبادل در همه زمینه‌ها امکان برنامه‌ریزی دقیق‌تر نیازمندی‌ها را برای مسوولان محقق می‌کند. یک مثال ساده عرض کنم ما در امر پیشگیری و درمان صرفا می‌توانیم با تحلیل دارو‌هایی که مردم از داروخانه‌ها تهیه می‌کنند با اطلاع‌رسانی به موقع و تجهیز مراکز بهداشت مانع اپیدمی بیماری‌ها از قبیل آنفلوآنزا و... در فصول مختلف شویم. اینجا است که بعد دیگری از توسعه و بهینه‌سازی منابع به‌عنوان رایانش ابری (Cloud Computing)مطرح می‌شود. در واقع ما با ساخت مراکز داده عظیم و استفاده از شاهراه‌های ارتباطی الگویی تازه برای عرضه، مصرف و تحویل خدمات می‌توانیم ارائه کنیم. به این ترتیب سازمان‌ها و مشاغل مختلف می‌توانند با کمترین هزینه و دغدغه و با امنیت از امکانات نرم‌افزاری و سخت‌افزاری متمرکز ایجاد شده بهره ببرند. طبیعی است این مراکز داده به‌دور از نقاط زلزله‌خیز یا آسیب‌پذیر طبیعی ایجاد می‌شوند و از هر رخداد طبیعی مصون خواهند بود. به این ترتیب هر رخداد طبیعی در کشور کمترین آسیب را بر منابع حیاتی اطلاعاتی تولید شده خواهد داشت.


در حال حاضر در کشور ما بستر ابتدایی تا حدی وجود دارد؛ اما به نظر می‌رسد این رفتارشناسی صورت نمی‌گیرد، اشکال کار کجاست؟

به نظر من هم این مقوله در شرکت‌ها مغفول مانده است. در واقع بحث رفتار‌شناسی درتوسعه فناوری اطلاعات نقش مهم و حیاتی دارد و سازمان‌ها و شرکت‌های فنی مهندسی که نسبت به تولید برنامه‌های کاربردی اقدام می‌کنند نیازمند استفاده از متخصصان علوم رفتاری برجسته هستند. این متخصصان رفتارهای مخاطبان را می‌توانند به درستی تحلیل کرده و با توجه به این تحلیل‌ها می‌توان محصولات و محتوا‌های تولیدی منطبق بر نیاز مخاطبان تولید کرد در واقع حرکت از الکترونیکی و مکانیزه شدن به دیجیتالی به‌صورت صرفا مهندسی نبوده و نیازمند توجه کارشناسی به شناخت نیاز و رفتار کاربران است.در حال حاضر، تولیدات بیش از آنکه براساس نظرات کارشناسان رفتارشناسی باشد، بر عهده مهندسان قرار دارد، به‌عنوان مثال طراحی یک برنامه کامپیوتری از عهده بسیاری از افراد بر می‌آید، اما برنامه‌ای که نیازهای متقاضیان را بیشتر درک کند، نیازمند یک رفتارشناسی جامع است. به بیان دیگر، سازمان‌های تولیدی محصولات مبتنی بر فناوری اطلاعات نباید تنها از آدم‌های فنی تشکیل شوند، بلکه در کنار این افراد آدم‌های متخصص علوم رفتاری، اجتماعی و اقتصادی‌ها که بر علوم انسانی اشراف و تسلط کافی دارند، نیز حضور داشته باشند.


‌ شاید برخی از سیاست‌گذاران معتقدند توسعه فناوری اطلاعات با مختصاتی که شما فرمودید، اولویت اصلی توسعه پایدار نیست. نظر شما در این خصوص چیست؟

بعید می‌دانم، این واقعیت که تنها ابزار تحول در همه صنوف، وجود زیرساخت ارتباطی و فناوری اطلاعات است امروزه برای همه کسب‌وکارها ملموس و قابل درک شده است چرا که این دو در کنار هم موجب توانمند‌سازی و نوآوری، سرعت عمل، کاهش هزینه و بالطبع بهره‌وری مناسب در زمینه فعالیت فرد یا سازمان می‌شود. توجه داشته باشیم که تبادل کالا و خدمت که تابع زمان، کیفیت و هزینه است تنها با استفاده از دو فاکتور ICT قابل مدیریت و کنترل است و صنعتگران و تولید‌کنندگان کشور بدون توجه به این دو فاکتور قطعا قافیه را به سایر صنعتگران خواهند باخت.


به نظر می‌رسد علاوه بر توسعه زیرساختی/ فنی باید بر سایر موضوعات فرهنگی و اجتماعی نیز تمرکز کرد.

بله، در جریان حرکت به سمت توسعه پایدار برخی موانع نیز وجود دارد. به‌عنوان نمونه دریافت هزینه خدماتی که قبلا به‌صورت مجانی بوده است. طبیعی است تغییر یک عادت نیازمند هوشمندی و توجه به علوم رفتاری است. به‌عنوان مثال فردی که پول خود را در بانک گذاشته است عادت کرده بابت خدماتی که می‌گیرد هیچ هزینه‌ای پرداخت نکند یا مغازه‌داری که از پایانه فروشی استفاده می‌کند انتظار دارد این دستگاه و اقلام مصرفی‌اش همه به‌طور مجانی به ایشان داده شود تا مردم هنگام خرید از کارت‌های بانکی‌شان استفاده کنند و ایشان بدون کمترین هزینه پول خرید‌های صورت گرفته را در کمترین زمان (حدودا دو ساعت) در حساب خود داشته باشند. آیا به نظر شما این خدمات هزینه ندارند؟ قطعا هزینه دارد و تاکنون پرداخت این هزینه‌ها به دلایلی بردوش شبکه بانکی کشور بوده است اما طبیعی است که این‌گونه ادامه دادنش جز از بین بردن منابع چه مفهوم دیگری می‌تواند داشته باشد؟ البته قبول دارم اصلاح این عادت با اصلاح نظام بانکی کشور مرتبط است، در واقع بانکداری و خدمات بانکی دیجیتالی الزاماتی دارد که لازمه اول آن اصلاح در قوانین و نظام بانکی کشور و استقرار نظام کارمزدی است هرچه دیرتر در این موارد تصمیم‌گیری شود ضررش بیشتر نصیبمان می‌شود. این موضوعات باید توسط رسانه‌ها و کارشناسان مورد تحلیل قرار گیرد. همچنین نحوه طرح این موضوعات در جامعه نیز بسیار اهمیت دارد، به شکلی که امکان دارد با طرح بد یک موضوع و عدم شفاف‌سازی لازم، حساسیت‌ها افزایش یابد و به نتیجه مورد انتظار نرسید.