بازنگری در سیاستهای آموزش عالی
در کشورهای پیشرفته و دارای برنامه میانمدت و درازمدت رشد و توسعه، انتخاب و گسترش آموزش عالی و دانشگاهی بر مبنای استراتژی توسعه کلان آن کشور صورت میگیرد، به این معنـی که اگر بر اساس پیشبینیها و برنامهریزیها، کشوری مانند سنگاپور که قرار است در سال 2050 حرف اول را در صنعت آیتی در دنیا بزند، از هماکنون به نسبت سطح توسعه کمی و کیفی دانشجو، مراکزی بهصورتی متناوب در رشتههای ذیربط مانند برق و الکترونیک، آیتی، نرمافزار و سختافزار کامپیوتر راهاندازی میکند یا در کشوری مانند آلمان که در آغاز قرن 21 در زمینه صنعت نساجی رقابت را به کشورهای آسیای شرقی واگذار کرد، رشتههای مهندسی نساجی یا ذیربط از رشتههای تحصیلی دانشگاهی حذف میشود. در کشورهای دیگر هم همینگونه است. در آمریکا اغلب دانشگاههای معتبر مانند هاروارد، کلمبیا و شیکاگو بیشترین برنامهشان را بر تربیت مدیران قرن 21 برای کل جهان، حقوقدانان بینالمللی، اقتصاددانان و نخبگان صنعت آیتی (سیلیکون ولی) متمرکز کردهاند. مشکل در کشور ما این است که هنوز استراتژی توسعه براساس نیازهای جامعه آتی ایران تدوین نشده است، یعنی نمیدانیم که برای سـال 1410 شمسی چه تخصـصهایی و به چه تعـداد نیاز داریـم که از الان برنامهریزیهای آموزش عالیمان را بر مبنای آن قرار دهیم.
کشـور ما متاسـفانه از ۸ سـال پیش وارد دوران خشکـسالی طولانـی شده، بدیهـی اسـت که در آینـده نمیتوانیم صنایع آببر مانند فولاد، خودرو و حتی فرآوری معادن، کشاورزی و باغداری داشته باشیم، ما لزوم گسترش اقتصاد شبکه و دیجیتال را بیش از پیش احساس میکنیم؛ بنابراین بر این باوریم که تغییر اساسی در نظام آموزش عالی کشور باید ایجاد شود. در کشوری که کل صنعت ساختمانیاش با رکود مواجه است چه لزومی دارد دهها دانشگاه درست کنیم و هزاران دانشآموخته با عنوان مهندسی عمران روانه بازار کار کنیم یا کشوری که با خشکسالی طولانی روبهرو است چه ضرورتی ایجاب میکند که هزاران مهندس کشاورزی و دامپروری پذیرش و آموزش دهد؟ متاسفانه گسترش آموزش عالی، بهصورت کمی و نه کیفی، چنان بهصورت اپیدمی در آمده که بخش کارگری فنی و تکنسین کشور با کمـبود نیرو روبهرو شده؛ یعنی اگر همیـن الان شما دنبال لولهکش، برقکار، تراشکار و تعمیرکار شوفاژ بگردید، واقعا با مشکل مواجه میشوید. بدیهی است شخصی که مدرک دانشگاهی از دوردستترین نقاط کشور را هم گرفته باشد از نظر روانشناختی آمادگی ندارد که مثلا کـاری مانند نقاشی ساختمان را انجام دهد. ما باید بپذیریـم اشـتباه کردهایم. گسترش بیدلیل مراکز آموزش عالی نهتنها کمکی به حال توسعه نبود، بلکه کشور را از نیروی کارگری و تکنسین خالی کرده است.
البته کار به آن اشخاصی نداریم که با گرفتن مدارک دکترا یا فوق لیسانس یا لیسانس از همین مراکز صدور مدرک، به دنبال استفاده از «مزایای قانونی» آن هستند. آنچه واضح است این است که خروجی این مراکز به اصطلاح آموزش عالی نهتنها کمکی به حال توسعه کشور نبوده است، بلکه معضلی بر معضلات افزوده، شاید افزایش آمار اعتیاد در سطح دانشآموختگان زنگ خطر را به صدا درآورده باشد. پیشنهاد میکنیم که به سرعت تعداد مراکز آموزش عالی که متاسفانه بهدلیل کمبود استادان دانشگاه (با استاندارد علمی و بینالمللی آنها) و کمبود ارتباطات بینالمللی و لابراتوارهای ضروری، از کیفیت آموزش پایینی برخوردار هستند، کاهش یابد. تعداد زیاد مراکز آموزش عالی نشانه توسعه نیست؛ بازنگری در سیاستهای آموزشی ضروری است.
سعید افشار
ارسال نظر