ناگفتههای لوزان
مذاکرات لوزان یکی از صدها مباحثه انجام شده میان مقامات ایران و آمریکا بود؛ مقاماتی که یکی از سختترین مذاکرات مربوط به توافقنامههای کنترل تسلیحاتی تاریخ را پشت سر گذاشتند. اما مساله اینجا است که چطور دو کشوری که تا این اندازه به هم بیاعتماد هستند توانستند دستیابی به یک توافق را مدیریت کنند. به گزارش فرارو به نقل از نیویورکتایمز، پس از دو سال دیپلماسی محرمانه، افزایش تدریجی تعاملات، هشت روز مذاکرات متوالی و چندین شب بیدار ماندن و مذاکره کردن در لوزان سوئیس- آنقدر فشرده که مقامات در زمان صرف صبحانه مانند کسانی بودند که از یک پرواز ۲۰ ساعته آمدهاند- توافقی روز پنجشنبه نهایی شد که مملو از شرط و ماده بود.
مذاکرات لوزان یکی از صدها مباحثه انجام شده میان مقامات ایران و آمریکا بود؛ مقاماتی که یکی از سختترین مذاکرات مربوط به توافقنامههای کنترل تسلیحاتی تاریخ را پشت سر گذاشتند. اما مساله اینجا است که چطور دو کشوری که تا این اندازه به هم بیاعتماد هستند توانستند دستیابی به یک توافق را مدیریت کنند. به گزارش فرارو به نقل از نیویورکتایمز، پس از دو سال دیپلماسی محرمانه، افزایش تدریجی تعاملات، هشت روز مذاکرات متوالی و چندین شب بیدار ماندن و مذاکره کردن در لوزان سوئیس- آنقدر فشرده که مقامات در زمان صرف صبحانه مانند کسانی بودند که از یک پرواز ۲۰ ساعته آمدهاند- توافقی روز پنجشنبه نهایی شد که مملو از شرط و ماده بود. این توافق محدودیتهای جدی را بر فعالیتهای هستهای ایران اعمال میکند و از نظر تئوریک بازه زمانی برای تولید تسلیحات هستهای را به یک سال میرساند. هر دو طرف انعطاف قابل توجهی از خود نشان دادند. این توافق برای آمریکا به این معنی است که یک ایران مجهز به زیرساختهای محدود هستهای را پذیرفته است. برای ایران نیز این توافق به معنی پذیرش محدودیتهای شدید بر تاسیسات هستهای و تعهد به آنچه اوباما سرزدهترین رژیم بازرسیهای تاریخ دانسته، خواهد بود. مطمئنا طی سه ماه آینده کشمکشهای بیشتری برای نهایی کردن این توافق و تنظیم توافق جامع وجود خواهد داشت زیرا مذاکرهکنندگان با صورتحسابهای سرسامآوری هتل بوریواژ را ترک کردند. سوئیتها در این هتل برای هر شب بیش از یک هزار و ۵۰۰ دلار (براساس نرخ ارز در بازار آزاد معادل چهار میلیون و ۸۰۰ هزار تومان) است. هرگاه که وندی شرمن، مذاکرهکننده ارشد آمریکایی در هتل رفت و آمد میکرد، یک وایت بورد نیز با خود حمل میکرد که مقامات ایرانی یا آمریکایی درک خود از مسائل را گاه به انگلیسی و گاه به فارسی روی آن نوشته بودند. این وایت بورد نقش دیپلماتیک مهمی داشت و به دو طرف اجازه میداد پیشنهادهای خود را بدون آنکه روی کاغذ آورده شود، مطرح کنند. به گفته چندین تن از مقامات آمریکایی که برای تنظیم این مقاله با آنها گفتوگو شد، این مساله به ایران اجازه میداد بدون ارسال یک سند به تهران برای بازبینی که ممکن بود از سوی تندروها لطمه بخورد، مذاکره کند.
یکی از مقامات کاخ سفید در اینباره گفت: «این ایده یک راهحل با فناوری بسیار پایین بود اما مشکلات خود را هم داشت. یکی از مقامات آمریکا با ماژیک معمولی روی وایت بورد نوشت و بعد به سختی توانست ارقام محرمانه طبقهبندی شده را پاک کند.
و این شرایط بسیار متفاوت از سال نخست ریاست جمهوری اوباما بود که به گفته یکی از مشاوران ارشد او، مساله ایران بیش از هر موضوع دیگری در «اتاق وضعیت» آمریکا مورد بحث قرار میگرفت. اوباما در پایان سال نخست به نتایج مهمی رسید. اینکه اگر ایران به بمب
دست پیدا کند، «مهار» کلاسیک کارساز نخواهد بود؛ کشورهای عرب، از جمله عربستان نیز تلاش خواهند کرد اقدامی مشابهصورت دهند. ضمن اینکه استراتژی دولت بوش مبنی بر توقف مذاکرات تا زمان توقف چرخش تمام سانتریفیوژها نیز به نظر بیهوده بود؛ ایران در سال ۲۰۰۳ تنها چند صد سانتریفیوژ فعال داشت، این تعداد در زمان روی کار آمدن اوباما به هزاران سانتریفیوژ رسیده بود و حال بالغ بر ۱۹ هزار دستگاه بود. تاکید بر برچیدن کامل برنامه هستهای ایران نیز کارساز نبود؛ این مساله تنها باعث نابودی مذاکرات پیش از آغاز آن میشد. آمریکا امیدوار بود با اعمال تحریمهای اقتصادی ایران شرایط غرب را بپذیرد. با گذر زمان اما بلندپروازیهای اهداف دولت اوباما تقلیل یافت. اوباما عمیقا بحث مصالحه فنی تا مشکلات سیاسی را بررسی میکرد. وی خلاصه سه پیشنهاد متفاوت در مورد چگونگی تبدیل رآکتور
آب سنگین اراک بهصورتی که این رآکتور فعال بماند اما پلوتونیوم لازم برای ساخت بمب تولید نکند را مطالعه کرده بود. اما با نزدیک شدن ضربالاجلها و گذر از آنها، دولت آمریکا مجبور بود که سازش بیشتری داشته باشد. برای مثال بهجای اعمال محدودیتهای سختگیرانه در طول یک توافق ۱۵ ساله، مذاکره در مورد اعمال سختگیرانهترین محدودیتها در یک بازه زمانی حداقل ۱۰ ساله را آغاز کرد.
یک ماه پیش زمانیکه جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا آماده بازگشت به مذاکرات لوزان میشد، فرانسویها با صراحت پرسیده بودند که آیا وی و تیمش آنقدر روی این توافق سرمایهگذاری کردهاند که ممکن است برای عدم عبور از ضربالاجل پایان مارس، دست به سازشهای غیرعاقلانهای بزنند یا خیر. یکی از مشاوران کری در پاسخ به منتقدان گفت: «شما اینگونه مسائل را میشنوید و دلتان میخواهد بگویید چرا شما ماهها پای میز مذاکره نمینشینید تا ببینیم آیا میتوانید بهتر عمل کنید؟» شرمن بهعنوان یکی از منظمترین دیپلماتها همچنان وایت بردهای خود را به دنبال داشت و این مساله در تضاد با اتاقهای لوکس محل مذاکرات در بوریواژ بود. اما در روند مذاکرات، به نظر میرسید هر مسالهای که حل میشود، دو مشکل دیگر جایگزینش میشوند. کری به وضوح حس میکرد که در قفس است: او سه بار به دوچرخهسواری رفت (دو بار مجبور شد برگردد تا به تلفن رئیسجمهور پاسخ دهد). او برای خوردن اسنک خیابانی را در پیش گرفت و نهایتا در کافهای دیده شد، در حالی که در جشن تولد چند خبرنگار آمریکایی شرکت کرده بود. در داخل اتاقهای مذاکره، دستگاه اسپرسو مدام روشن بود زیرا ایرانیان و آمریکاییها سعی میکردند بیدار بمانند. اما زمانی که ضربالاجل ۳۱ مارس رسید، ترک میز مذاکره گزینه درستی نبود. یکی از مقامات ارشد آمریکایی گفت: «مساله شکلگیری این گردهمایی بود- حال شما میتوانید توافق را ببینید. مفاد آن را میدانید اما کنار هم قرار دادن آن، مساله دیگری است.»
ایرانیها میدانستند این ضربالاجل برای کری- که نیاز داشت به کنگره نشان دهد پیشرفتهایی صورت گرفته- اهمیت زیادی دارد اما برای طرف ایرانی اینطور نبود. کری اما همچنان به برنامه زمانی بازگشت خود پایبند بود- شاید بهعنوان یک تاکتیک برای فشار. در واقع تیم وی چمدانها را سه بار بستند زیرا حس میکردند زمان بازگشت نزدیک شده است.
این در حالی بود که پس از یک دور شب بیداری و مذاکره در روز چهارشنبه، زمانیکه از همتای ایرانی او، محمدجواد ظریف سوال شد که چقدر خوابیده است، او گفت: «دو ساعت و من خوششانسشان بودم.» تبادلات پایانی سخت بود. زمانی که طرف ایرانی تاکید داشت که بخشی از سانتریفیوژهای فردو را نگه دارد و اوباما پس از آنکه ارنست مونیز، وزیر انرژی آمریکا اطمینان داد که این تاسیسات هیچ تهدیدی نخواهد داشت، این امتیازدهی را پذیرفت. در مورد رآکتور آب سنگین اراک که قرار شد بازطراحی شود، نیز راهحل مساله به همین شکل به دست آمد. به گفته یکی از مقامات ارشد آمریکایی، مونیز گفت که این رآکتور، پلوتونیوم در سطحی که برای تولید سلاح استفاده میشود تولید نخواهد کرد و اگر ایران بخواهد تقلب کند، همان موقع قابل کشف است. مساله پیچیده دیگر این بود که طرف ایرانی نمیخواست فهرست کامل موارد مورد توافق منتشر شود. بنابراین توافق شد که هر طرف موارد خود را منتشر کند- البته تا جایی که این موارد بهطور مستقیم در تناقض با هم نباشند. اما دو سندی که از اتاق مذاکرات خارج شد، تفاوتهایی داشت. در شرایطی که کری روز پنجشنبه پشت میکروفن از اعمال تمام محدودیتها بر ایران صحبت کرد، ظریف روایت متفاوتی داشت.
ارسال نظر