سفیر ایران در ریاض:
بهبود مناسبات نیازمند تصمیمی شجاعانه است
سیدهآمنه موسوی: «دیوار بلند بیاعتمادی تهران و ریاض که در طول سالهای گذشته شکل گرفته است باید رفتهرفته با ضربههایی از جنس تفاهمات دوجانبه فرو ریزد. » این پیشنهاد سفیر جدید ایران در عربستان برای بهبود مناسبات تهران و ریاض است. حسین صادقی با تجربه سالها صدارت در سفارت ایران در عربستان معتقد است بعد از فروریختن این دیوار ما میتوانیم بنشینیم و با یکدیگر گفتوگو کنیم. وزیر امور خارجه عربستان میگوید سعودیها درصدد بهبود مناسبات تهران و ریاض هستند و دعوت از محمدجواد ظریف برای شرکت در اجلاس سازمان همکاریهای اسلامی نیز بر همین اساس صورت گرفته است.
سیدهآمنه موسوی: «دیوار بلند بیاعتمادی تهران و ریاض که در طول سالهای گذشته شکل گرفته است باید رفتهرفته با ضربههایی از جنس تفاهمات دوجانبه فرو ریزد.» این پیشنهاد سفیر جدید ایران در عربستان برای بهبود مناسبات تهران و ریاض است. حسین صادقی با تجربه سالها صدارت در سفارت ایران در عربستان معتقد است بعد از فروریختن این دیوار ما میتوانیم بنشینیم و با یکدیگر گفتوگو کنیم. وزیر امور خارجه عربستان میگوید سعودیها درصدد بهبود مناسبات تهران و ریاض هستند و دعوت از محمدجواد ظریف برای شرکت در اجلاس سازمان همکاریهای اسلامی نیز بر همین اساس صورت گرفته است. آیا اساسا دعوتهایی اینچنین میتواند مبنای مناسبی برای ارزیابی میزان تمایل ریاض برای ارتقای روابط با تهران باشد و اینکه سیاست ایران در رابطه با ترسیم شکل جدیدی از مناسبات با عربستان چیست؟
پیش از پاسخ به این پرسش میخواهم اشاره کوتاهی به روند مناسبات ایران و عربستان پس از پیروزی انقلاب داشته باشم و به صورت فشرده و مختصر از سیواندی سال روابط تهران و ریاض بگویم. تهران و ریاض طی این مدت پنج مرحله را پشتسر گذاشتهاند. یک مقطع، دوره پیروزی انقلاب اسلامی بود. مقطع بعدی زمان جنگ را دربر میگرفت و پس از آن مرحله پذیرش قطعنامه و آمدن دولتهای سازندگی و اصلاحات بود. مقطع پس از آن، دولت نهم و دهم را دربر میگرفت و مرحله پنجم که به سوال اصلی شما بازمیگردد دولت فعلی و سیاستهای آن در قبال همسایگان بهویژه عربستان را پوشش میدهد. بهعنوان فردی که سالها در سفارتخانههای مختلف ایران در منطقه حضور داشتهام معتقدم دولت تدبیر و امید با مشی اعتدالی خود میتواند به بهبود مناسبات با سعودیها بپردازد. این عین همان سیاستی است که از سوی ملک عبدالله پادشاه عربستان عنوان شده است و عین اعتدال و میانهروی است؛ بنابراین من تصورم این است که در شرایط جدید روابط ما با همسایگان بالاخص عربستان آرامآرام وارد مرحله نوینی میشود. البته بنده مشکلات و موانعی را که در ارتقای مناسبات تهران و ریاض وجود دارد، رد نمیکنم، اما معتقدم با توجه به عزم جدی مقامات ایرانی و سعودی در افزایش مناسبات با تمامی کشورها، ما میتوانیم از فرصت روی کار آمدن دولت آقای روحانی به بهترین شکل استفاده کنیم و این روابط را به روزهای طلایی خود در دوران ریاستجمهوری آقایان هاشمی و خاتمی بازگردانیم. به اعتقاد بنده روزهای آتی نویدبخش یکسری تحولات در مناسبات سیاسی دو کشور است.
حضور نیافتن ظریف در اجلاس جده ممکن است با برداشت منفی طرف مقابل مواجه شود؟
ظریف و کلیت دستگاه سیاست خارجی کشور و دولت همواره بر این اصل تاکید کردهاند که بهبود مناسبات با همسایگان در کنار حلوفصل موضوعات پیرامون پرونده هستهای ایران اصلیترین سیاست خارجی دولت است یعنی اینکه بتوان برخلاف آنچه در سالهای گذشته صورت گرفته است به بسط و گسترش روابط با همسایگان پرداخت و آن را رشد داد. با این تفاسیر اینکه گمان کنیم ایران تمایلی به ارتقای روابط خود با پادشاه سعودی ندارد موضوعی دور از واقعیت است. قطعا اگر مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ نبود ظریف در اجلاس سازمان همکاریهای اسلامی شرکت میکرد، اما به دلیل اهتمامی که دولت نسبت به تسریع در حلوفصل بحث هستهای دارد نمیتواند در اجلاس جده شرکت کند و انشاءالله در آینده نزدیک و در دیداری دوجانبه ارتقای مناسبات با ریاض را پیگیری میکند؛ اما این را بدانید که ایران با هیاتی عالیرتبه در اجلاس جده شرکت میکند تا میزان جدیت خود برای بهبود روابط با همسایگان را نشان دهد.
این تحلیل وجود دارد که تغییر سیاستهای پادشاهی سعودی در قبال ایران ناشی از کنار گذاشته شدن بندربنسلطان، رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان است. آیا واقعا کاهش مراودات ما با سعودیها تنها به سبب وجود بندر بن سلطان بود؟
خیر، این موضوعات هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارد. من احساس میکنم در این رابطه تصوری غیرواقعی نسبت به بعضی افراد و اشخاص وجود دارد که موجب ارائه ارزیابیهای خاص و نادرست در مناسبات ایران و عربستان شده است. این در شرایطی است که سیستم حکومتی ریاض بسیار متفاوت از آنچه شما در سوال خود به آن اشاره کردید، است. ساختار حکومتی عربستان به این شکل است که تمامی سیاستها و کارکردها از سوی حاکمیت اتخاذ میشود و افراد آنچنان که شما میگویید در آن دخالتی ندارند. البته من منکر نقش افراد نیستم، اما معتقدم رویکرد جدید عربستان سعودی اصلا ارتباطی به رفتن بندربنسلطان ندارد. در عین حالی که شخصا معتقدم بندربنسلطان اهتمام خاصی به گسترش رابطه با ایران داشت و در این زمینه هم در گذشته گامهای بسیار موثری برداشت. جدای از این مباحث فکر میکنم عربستان سعودی و ایران به این جمعبندی رسیدهاند که با توجه به شرایط بحرانی خاص منطقه، رشد افراطگرایی، رشد روزافزون تروریسم، گسترش خشونت، اختلافات قومی و فرقهگرایی باید به افزایش مناسبات دوجانبه پرداخت. ضرورتی تردیدناپذیر که هر دو کشور به آن اهتمام ویژهای دارند و معتقدند باید برای مقابله با این مشکلات حرکتی انجام دهند. انشاءالله ما در آینده شاهد رشد حرکتهایی این گونه در روابط ایران با کشورهای دیگر بهویژه در منطقه خاورمیانه و خلیجفارس خواهیم بود.
نقش بندر بن سلطان در کاهش مناسبات ایران و عربستان را رد کردید. اما برخی در کنار عملکرد رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی ریاض به نقش سعودالفیصل، وزیر امور خارجه سعودیها در نزول روابط عربستان و ایران نیز اشاره میکنند و میگویند این دو مقام سعودی جایگاه اساسی در کاهش مراودات تهران و ریاض داشتهاند.
من نمیدانم این تحلیلها برچه اساسی و با استناد به کدام موضوع مطرح میشود، اما در هر صورت باید بگویم که هیچ کدام از این موارد درست نیست. ما در دورههای آقایان هاشمی و خاتمی بهترین مناسبات را با سعودیها داشتیم. در همین دوران بندر بن سلطان و سعودالفیصل سمتهای مهمی در دستگاه اجرایی عربستان داشتند. ما در دوران طلایی روابط ریاض و تهران که به دوره ریاستجمهوری آقای خاتمی بازمیگردد در تمامی عرصهها با عربستان همکاری داشتیم. در سیاست خارجی، فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و نظامی و جالب است که بدانید با نقشآفرینی همین آقایان ما توانستیم به گسترش روابط خود با ریاض بپردازیم. شخص وزیر امور خارجه عربستان اهتمام خاصی برای بهبود روابط تهران و ریاض دارد که کتمانپذیر نیست. اگر اینچنین نبود چرا باید در زمان طرح دعوت از ایران برای حضور در اجلاس جده بر ارتقای مناسبات با ایران تاکید میکرد و از تمایل برای افزایش روابط میگفت.
پس شما معتقدید سردی روابط دو کشور در دولت احمدینژاد تنها ناشی از سیاستهای دولت نهم و دهم بود؟
همینطور است. زمانی که یک طرف برداشت خاصی از مقوله سیاست خارجی دارد و با توجه به همین دیدگاه سیاست خارجی کشور را رقم میزند ما نمیتوانیم از کشورهای دیگر انتظار داشته باشیم که برخوردی متفاوت از این رویکرد داشته باشند. بحث من در اینجا درستی یا نادرستی این رویکرد نیست؛ بلکه تنها میخواهم بگویم کشورهای دیگر به تناسب سیاستهای دولتهای نهم و دهم با ما برخورد کردند. همین رویکردها و تصوری که در آن مقطع زمانی از موضوع سیاست خارجی وجود داشت موجب تخریب مناسبات سیاسی ما با کشورهای دیگر شد و شما باید بدانید وقتی رابطهای تخریب شود بازسازی آن کار آسانی نیست و موضوعی بسیار وقتگیر است. بیاعتمادی به وجود آمد که برای رفع آن ما نیازمند رفتارهای صادقانهای از هر دو طرف هستیم. این رفتارهای صادقانه میتواند در سیاستهای دوجانبه نسبت به مقابله با افراطگرایی، درگیریهای قومی و فرقهای و موضوعات دیگر مستتر باشد. ایران و عربستان ظرفیت ویژهای در افزایش سطح صلح و امنیت پایدار منطقهای دارند و میتوانند گامهای بسیار مهمی در راستای تحقق آن بردارند.
چه ظرفیتهایی؟ ایران و عربستان که در زمینه رشد افراطگرایی در منطقه و حمایت از گروههای تکفیری همعقیده و همنظر نیستند. عربستانیها تا همین چند وقت پیش با پشتیبانی از برخی گروههای تروریستی حملات سازماندهیشدهای را در سوریه انجام میدادند یا در حال حاضر در عراق با تامین مالی داعش عرصه را بر حکومت مرکزی این کشور تنگ کردهاند. با این اوصاف ما و سعودیها در چه زمینهای میتوانیم به اتفاقنظر برسیم؟
دو کشور فهرست بلندبالایی از مشکلات، موضوعات و موارد اختلافی دارند که میتوانند در مورد آنها به یک دیدگاه مشترک برسند. ابهامات فراوانی هم مطرح است، اما همه این موارد میتواند با جدیتی که در مقامات ایرانی و سعودی برای بهبود مناسبات وجود دارد، حلوفصل شود. تنها راهی که وجود دارد این است که طرفین در یک گفتوگوی چالشی تمام موارد اختلافی را روی میز قرار دهند و در مورد تکتک آنها به مباحثه و تبادلنظر بپردازند و در عین پذیرش اختلافنظرهای یکدیگر، مشکلات را حلوفصل کنند. بالاخره هر کشوری در جهان ممکن است با کشورهای دیگر اختلافنظر داشته باشد. این موضوعی طبیعی است و ما باید این اختلافنظرها را به رسمیت بشناسیم، اما مسائل بسیار مهمتری وجود دارد که دو طرف باید روی آنها به گفتوگو و مباحثه بپردازند. اختلافات تهران و ریاض به هیچوجه قابل قیاس با تفاهماتشان نیست و ما میتوانیم با تکیه بر اشتراکنظرها برای رفع اختلافنظرها حرکت کنیم. این موضوع نیاز به تصمیمی شجاعانه نسبت به بازنگری در روابط فیمابین دارد.
به اعتقاد شما این تصمیم شجاعانه هماکنون در مقامات ایران و عربستان وجود دارد؟
بله، وجود دارد و فکر میکنم دو کشور در حال حاضر در آستانه این تصمیم تاریخی هستند. شرایط سیاسی و بحرانهای موجود منطقه، دو کشور را در یک شرایط حساس و تاریخی قرار داده است که البته بسیار سرنوشتساز نیز هست. این شرایط همان بسترهای تصمیم شجاعانه مقامات دولت تدبیر و امید و پادشاهی سعودی است که میتواند به ایجاد یک رابطه پایدار در مناسبات سیاسی دو کشور منجر شود تا روابط تهران و ریاض دستخوش حوادث کوچک و لحظهای نباشد و به سمت تثبیت شدن پیش رود.
اولویت ایران و عربستان در استفاده از ظرفیتها، باید با توجه به چه مباحثی باشد؟
تلاش برای پایان دادن به خشونت، افراطگرایی، تروریسم و درگیریهای فرقهای و قومی. این بحث بسیار مهمی است. اگر بتوانیم در مذاکرات مقدماتی به یک دیدگاه مشترک برسیم میتوانیم در مراحل بعدی وارد گفتوگوهای جدی شویم.
مذاکرات مقدماتی ما باید چه موضوعاتی را پوشش دهد؟
اما آنچه ما دنبال میکنیم در درجه نخست باید در سمتوسوی اعتمادسازی دوجانبه باشد. دو کشور زمانی میتوانند به گفتوگوهای جدی با یکدیگر بپردازند که پیش از آن، اطمینان و اعتماد یکدیگر را جلب کرده باشند. دیوار بلند بیاعتمادی تهران و ریاض که در طول سالهای گذشته شکل گرفته است باید رفتهرفته با ضربههایی از جنس تفاهمات دوجانبه فرو ریزد. بعد از فروریختن این دیوار ما میتوانیم بنشینیم و با یکدیگر گفتوگو کنیم. در این زمان است که دیگر مانعی برای گفتوگوهای جدی وجود ندارد و دست یافتن به تفاهمی که به ارتقای مناسبات ایران و عربستان بینجامد، حتمی است. دو طرف باید به صورت مستقیم بنشینند و با هم صحبت کنند. هیچ نیازی به واسطه یا طرق دیگر نیست.
سعودیها همواره موضع تندوتیزی در قبال برنامه هستهای ایران داشتند، اما حالا که امکان دستیابی به توافق جامع هستهای دور از دسترس نیست میگویند ما از این موضوع استقبال میکنیم. این تغییر رویکرد را ناشی از چه میدانید؟ توافق با ۱+۵ یا اعمال فشار مقامات آمریکایی؟
تصور میکنم که هیچ یک از کشورهای منطقه برای بهبود مناسباتشان با تهران نیازی به توصیه دیگران ندارند. دو کشور همسایه میدانند که به چه شکلی مناسباتشان را رشد دهند و به ارتقای روابطشان با یکدیگر بپردازند. ایران و عربستان هم از این اصل مستثنی نیستند و میدانند که با ایجاد یک اعتماد دوجانبه میتوانند به نیات و منویات خود دست پیدا کنند. اگر در مناسبات دو کشور همسایه اعتمادی وجود نداشته باشد یا تصوراتی خلاف واقع وجود داشته باشد، دو کشور نمیتوانند با یکدیگر همکاری کنند یا مناسباتشان را به سمت رشد و توسعه سوق دهند؛ بنابراین، برداشت من این است که کل کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس بهویژه پادشاهی سعودی در این مقطع حساس و بدون نیاز به توصیه کشورهای فرامنطقهای نیاز به گسترش مناسبات با تهران را درک کردهاند و میخواهند روابط خود را با ایران گسترش دهند و در کل آنچه را در گذشته و در دولتهای آقایان هاشمی و خاتمی وجود داشته است مجددا عملیاتی کنند. حتی شاید بسیار بهتر و منطقیتر از دورههای پیشین.
ارسال نظر