فرانک واسترو و سارا لادیسلاو

مترجم: حامد مهاجرپور

ایجاد جایگزین‌های عمده یا ضمیمه کردن (به آنها) یا بهبود (آنها) نیازمند زمان طولانی و سرمایه‌گذاری در سطوح بالای است. این ساختارها یکی از مزیت‌های هزینه‌ای مهم برای استفاده مستمر از منابع سوخت فسیلی سنتی نسبت به دیگر منابع انرژی (از قبیل منابع تجدید شونده) می‌باشند. سوخت‌های فسیلی، جایگاه مسلطشان را در بازار نه فقط به دلیل کارایی و وفورشان بلکه به دلیل وجود زیرساخت‌های وسیع برای جابه‌جایی آن سوخت‌ها در سراسر جهان به‌دست آورده‌اند.

به هر میزانی که جمعیت رشد کند و تقاضای انرژی افزایش یابد، تولید اضافی و سرمایه‌گذاری روی ظرفیت تولید باید در نظر گرفته شود. توسعه تدریجی ظرفیت بر پایه آرزو برای خودکفایی وتوجه کمتر به گسترش انتخاب‌های متوازن دقیق در کسب منابع پاکیزه، به صرفه و ایمن انرژی می‌تواند اغلب به پیامدهای ناخواسته منجر گردد. گاز طبیعی به طور مثال تولید نفت سنگین و حاملان گاز طبیعی می‌تواند نسبت به دریافت نفت و گاز طبیعی در بازارهای جهانی، گران‌تر یا نسبت به محیط زیست ناسازگارتر باشند.

در حال حاضر برای تولید هر بشکه نفت در ایالات متحده کمتر از ۵‌دلار هزینه وجود دارد. تولید نفت همچنین نیازمند آب فراوانی است و پیامدهای بالقوه زیست‌محیطی دارد. زغال‌سنگ، شاید یک منبع طبیعی وافر در اغلب کشورهای مصرف‌کننده انرژی مانند ایالات متحده، چین و هند است که می‌تواند انتخابی مناسب در چارچوب امنیت و اقتصاد آن کشورها باشد، اما پیامدهای عملیات حفاری و آلودگی مربوط به گازهای گلخانه‌ای و کیفیت هوا که مرتبط با استفاده از زغال‌سنگ در تولید الکتریسته یا ناشی از سوخت مایع می‌باشد بی‌نهایت خطرناک است.

استقلال انرژی، حتی در تضمین تعهداتش در چارچوب امنیت قاصر است. در مواقع اختلال عرضه خوداتکایی همواره امنیت انرژی بیشتری را تضمین نمی‌کند. به طور مثال در غیاب پاسخ مناسب عرضه جهانی متعاقب توفان‌های کاترینا و ریتا در سال ۲۰۰۵، اثر این توفان‌ها بر قیمت انرژی در ایالات متحده مخربتر می‌شد.

همه تولید‌کنندگان/ صادر‌کنندگان و مصرف‌کنندگان/ وارد‌کنندگان انرژی مجبور به رعایت وابستگی متقابلند. همه نسبت به هر اتفاقی، در هر جا و در هر زمانی که اثری بر عرضه و تقاضا دارد آسیب‌پذیرند.

آینده انرژی ایالات متحده احتمالا لااقل تا حدودی به وسیله اتفاق‌های خارج از کنترل و فراتر از نفوذ آن شکل خواهد کرفت. درخواست‌ها برای استقلال انرژی پیشرفت‌های تکنولوژیکی مهم را در نظر نمی‌گیرند و تعهدات ملی مورد توجه قرار نمی‌گیرد و در کوتاه‌مدت هم غیر واقع‌گرایانه و هم غیرقابل کسب است.

در غیاب اراده سیاسی مصمم برای برداشتن گام‌های ضروری به منظور بهبود کارآیی، و تشویق توسعه منابع انرژی داخلی و انواع انرژی تجدید‌پذیر، یادگیری چگونگی مدیریت ریسک‌های مرتبط با وابستگی به واردات احتمالا تنها راه موجه لااقل برای آینده قابل پیش‌بینی است. اگر چه کاهش وابستگی ایالات متحده کشوررا ایمن‌تر می‌کند، با توجه به عدم وجود کنترل‌های داخلی مصرف انرژی، اما آمریکا بدون توجه به اینکه وابستگی واردات نفت آن ۲۰ یا ۶۰‌درصد باشد یک بازیگر آسیب‌پذیر در قبال افزایش قیمت نفت جهانی است.

به علاوه، این ایده که کاهش وابستگی به نفت وارداتی، گزینه‌های سیاست خارجی آمریکا را افزایش می‌دهد، منحرف‌کننده است و بالقوه به خیلی از روابط موجود آسیب می‌زند. حتی اگر آمریکا یک کشور خودکفا در حوزه انرژی بود، مادامی که متحدانش به واردات محتاج بودند از نقطه نظر دیپلماتیک اهرم کمتری می‌توانست در دست داشته باشد. وابستگی متقابل میان مصرف‌کنندگان و بین مصرف‌کنندگان و تولید‌کنندگان باید به عنوان ابزاری برای پیدا کردن راه‌های مشترک برای مشکلات جهانی مشترک شامل نگرانی‌های زیست‌محیطی، امنیتی و اقتصادی مورد استفاده قرار گیرد.

واقعیت وابستگی متقابل

به‌رغم این تنش‌های ذاتی و اختلالات قابل توجه در عرضه، تجارت انرژی در جهان به خوبی عمل کرده است. طی دهه‌ها، بخش‌های عمومی و خصوصی برای افزایش تجارت در کالاها و خدمات انرژی کار کرده‌اند و در عین حال برای مصرف‌کنندگان منابع انرژی هزینه‌اندکی به‌وجود آورده‌اند. در کنار بازارهای مالی و نیروی کار جهانی توانایی برای انتقال انرژی از مرزها، منبعی برای پس‌انداز و امنیت و پایه‌ای برای روابط تجاری خارجی و دیپلماتیک بوده است.

از ۱۹۳ کشور در جهان، هیچ کدام در تامین انرژی مستقل نیستند. حتی کشورهای مهم صادر‌کننده نفت شامل عربستان سعودی، روسیه، نروژ، امارات متحده عربی و نیجریه همگی وارد‌کننده انرژی در قالب محصولات نفتی پالایش شده، الکتریسیته، گاز طبیعی یا زغال‌سنگ هستند. نفت تجارت شده در طول مرزهای ملی اکنون بیشترین منبع انرژی دادوستد شده می‌باشد. ‌درصدها برای تجارت بین‌المللی گاز طبیعی و زغال‌سنگ پایین‌تر است اما به‌ترتیب در حدود ۲۵‌درصد و ۱۷‌درصد از تولید آنها را شامل می‌شود که هنوز دارای اهمیت است. در دهه‌های پیش رو، پیش‌بینی می‌شود که تجارت جهانی در رابطه با سه نوع سوخت گفته شده در خطوط بالا، نقت، گاز طبیعی و زغال‌سنگ، به طور قابل توجهی افزایش یابد. پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۳۰ تجارت جهانی نفت دوبرابر و گاز طبیعی، سه برابر شود.

بازارهای جهانی نفت از حالت بازارکامل به دور است و نفوذ‌سازمان کشورهای صادر‌کننده نفت (اپک) بر قیمت و عرضه نفت در بازار حائز اهمیت است. یکی از استدلال‌های اصلی برای کاهش وابستگی به نفت وارداتی کاهش اهرم‌های فشار استراتژیک کشورهای خاورمیانه می‌باشد. این گرایش به خصوص بعد از حملات ۱۱ سپتامبر و در بحبوحه جنگ در عراق تقویت شده است.

تاکنون کشورهای تولید‌کننده نفت بر این بازارها برای ثبات اقتصادی داخلی خود تکیه کرده‌اند. بنابراین گرایش کشورهای تولید‌کننده نفت جست‌وجوی قیمت‌گذاری با ثبات است که ثبات و اطمینان کافی در بازار برای آنها به منظور ایجاد سرمایه‌گذاری و اطمینان از درآمد مداوم به وجود آورد.