مکبث در دستان غریب‌پور

غزال صادقی

بهروز غریب‌پور بعد از اجرای اولین اپرای عروسکی خود با نام رستم و سهراب در دومین تجربه خود در این زمینه سراغ اپرای مکبث نوشته په وردی برگرفته از مکبث شکسپیر رفته است. غریب‌پور در این اثر که علاوه‌بر کارگردانی طراحی صحنه و نور را نیز انجام داده است، عمیقاً شاخصه‌های دراماتیک اپرا را به تعریف و تبیین درآورده که باید به ویژگی‌های آن کاربری و ظرفیت بالای «تئاتر عروسکی» و «عروسک‌های بازیگر» را که توسط عروسک‌گردان‌ها در چهار طرف و حتی فضای بالا و کف صحنه هنرنمایی می‌کنند افزود: مکبث که یکی از معروف‌ترین نمایشنامه‌های ویلیام شکسپیر نویسنده شهیر انگلیسی داستان یکی از سرداران سپاه دانکن پادشاه اسکاتلند است که در راه بازگشت از نبرد همراه با بانکو سرداری دیگر با سه ساحره برخورد می‌کند که آنها نوید امیری «کاودور» را به مکبث می‌دهند و همچنین نوید پادشاه شدن به پسر بانکو. سرانجام پیش‌بینی ساحره‌ها درست از آب درمی‌آید و مکبث به امیری «کاودور» می‌رسد و با وسوسه لیدی مکبث پادشاه اسکاتلند را از بین می‌برد و خودش به تحت شاهی می‌نشیند و از ترس از دست دادن جایگاه خود تنی چند از سرداران خود را می‌کشد تا اینکه سرانجام به دست مکداف ‌کسی که از مادر زاده نشده کشته می‌شود.

بهروز غریب‌پور کارگردان اپرای عروسکی مکبث در ارتباط با شباهت‌ها بین این اپرا با اپرای رستم و سهراب که کار قبلی وی بود معتقد است که از لحاظ مضمون هر دو در یک راستا هستند و شباهت‌هایی به یکدیگر دارند. وی گفت: در همه آثارم مهم است که نشان دهم، هر زمان که فرد تحت‌تاثیر مقام، قدرت یا شهوت قرار گیرد به طور طبیعی می‌تواند هر انسان ارزشمندی را به ورطه نابودی بکشاند؛ این خط فکری و نظر فردوسی و شکسپیر هم بود. رستم به دلیل قدرت و پیشینه ای که دارد خرد را از یاد می‌برد و فرزند خود را نابود می‌کند. مکبث نیز در آستانه ترقی متناسب با شخصیت خودش قرار گرفته ولی به علت پیشگویی که در رابطه با او می‌شود تن به خیانت می‌دهد و می‌توان گفت حاصل هر دو پایانی تراژیک است با این تفاوت که در مکبث توطئه‌گری مانند لیدی مکبث پشتش قرار گرفته در حالی که رستم خودش است که این تصمیم آنی را می‌گیرد.

وی همچنین در ارتباط با تفاوت‌های این دو اپرا اضافه کرد: یک تفاوت اجرایی بسیار مهم در این اپرا وجود داشت آن هم این بود که این کار به صورت کامل توسط گروه خودم «آران» اجرا شد. ساخت‌ عروسک، صحنه و ... که تمام این کارها در ایران صورت گرفته و به جرات می‌توانم بگویم انتظار نمی‌رفت که به این سرعت عروسک‌های نخی در ایران ساخته شود و این باعث خوشبختی است که این بار حاصل تمام و کمال کار داخل را به روی صحنه می‌بریم و حتی از جمهوری چک نیز سفارش ساخت عروسک داشتیم همچنین صحنه‌های متعدد و فضاسازی‌های خاص و متفاوتی که در مکبث به کار بردم این اثر را نسبت به اپرای رستم و سهراب چشم‌گیرتر می‌کند.

غریب‌پور در ارتباط با روند رو به رشد تکنیک اپرای دوم خود گرفت: به نظر من این اتفاق افتاده است. به طور مثال در کار رستم و سهراب گروه آشنایی کمتری با اجرای عروسکی، به این سبک داشته‌اند اما در اپرای مکبث تجارب کار قبلی و تبادل اندیشه و نظرات مختلف باعث شد تا امروز بگویم یک گروه حرفه‌ای عروسکی نخی داریم.

کارگردان «قصه تلخ طلا» در ارتباط با هماهنگی حرکات عروسک‌ها بیان و ابراز حس آنها با توجه به اینکه اپرا به زبان ایتالیایی بود عنوان کرد: ما در شب‌های مختلف تماشاگر ایتالیایی داشتیم آنها عنوان کردند هرگز فکر نمی‌کردیم که چه در ایتالیا و چه در ایران چنین تطبیقی صورت گرفته باشد این کار نتیجه تلاش و تحقیق من در چندین ماه مختلف است زیرا من اول متن را ترجمه کردم و به کرات متن را گوش دادم و طی تمرینات به دوستان توضیح دادم به طوری که امروز تطابق کاملی میان رابطه نقش‌ها، دیالوگ‌ها و بیان احساسات وجود دارد.

وی همچنین در ارتباط با نوع بینندگان خود توضیح داد: با اینکه این نمایش یک اپرا است و زبان آن نیز ایتالیایی است اما به صراحت می‌توان گفت فقط بیننده خاص را که تئاتر عروسکی را می‌شناسند و یا با موسیقی اپرایی آشنایی دارند را مخاطب خود قرار نمی‌دهد ما طی نظرسنجی‌هایی که در طول اجراهای مختلف خود انجام دادیم منهای موارد استثنایی که در انتهای اجرا کار را ترک کرده‌اند در ۹۰درصد برخورد کاملا زیبایی با کار شد و در زمانی که سوال کردیم تعداد زیادی از آنها بیان می‌کردند که دوست داشتیم این اجرا به زبان فارسی بود که روند داستان را بهتر دنبال می‌کردند و شاید جالب باشد بدانید که ما طی اجرا تعداد زیادی بیننده کودک داشتیم. که کار را تا انتها دنبال کردند.

کارگردان «ایکارو» به نورپردازی‌هایش در صحنه‌های مختلف نیز اشاره کرد و در توضیح برای استفاده از فضای تاریک و این که چرا بعضی بازی‌ها در فضایی کاملا تاریک اجرا می‌شود، گفت: من خواستم یک فضای کاملا قرون وسطایی را ترسیم کنم و خود داستان هم به من اجازه می‌داد طوری فضا را به وجود بیاورم که انگار بیننده در فضایی پر از ابهام همه این وقایع نگاه می‌کند به طوری که اگر بیننده طی اجرا جذب نمایش شود زمان را می‌شکند و وارد دنیای دیگری می‌شود.

به عنوان مثال آقای نصرت کریمی که استاد مسلم بازیگری است. بعد از دیدن نمایش گفتند که با دیدن این کار من واقعا وارد یک قرن و فضای دیگری شده است من عمداً فضای تاریک استفاده کردم تا بیشتر آن دوران را القا کنم.

غریب‌پور همچنین درباره تعداد نخ‌هایی که در کار اجرا استفاده می‌شد و دقت بالایی که می‌برد عنوان کرد هر عروسک ما ۱۴ نخ دارد که وقتی سوار اسب می‌شوند تبدیل به ۲۸ نخ و دو بازی‌دهنده آن را بازی می‌دهند و کافی است که یک لحظه یک غفلت کوچک صورت گیرد و به صراحت می‌گویم تا زمانی که کار را به اتمام نمی‌رسد من آرامش ندارم البته باید گفت بازی دهندگان هر روز از روز قبل تجربه زیادتری پیدا می‌کنند و احتمال خطا هر بار پایین‌تر می‌آید و برای جلوگیری از بروز هر گونه خطا و اشتباهی عروسک‌های رزرو در پشت صحنه داریم که در مواقع لزوم نیز از آن استفاده می‌کنیم.

کارگردان اپرای مکبث در ارتباط با هزینه‌های این کار گفت: در زمانی که اپرای رستم و سهراب را کار می‌کردم تعدادی از همکاران ما گفتند که هزینه بسیار بالایی بوده و باید هم نتیجه‌اش این باشد اما من همیشه می‌گفتم امکانات خوب است، اما با امکانات نمی‌توان خلاقیت داشت. و این بار با حداقل بودجه چیزهایی که شما در صحنه دیدید با دور ریختنی‌های انبار تالار وحدت و مرکز هنرهای نمایشی کار کردم و سعی کردم که بگویم به دست آوردن یک نتیجه مطلوب همیشه با داشتن بودجه کلان مساوری نیست.

غریب‌پور در ارتباط با بازسازی کارگاه تالار وحدت و تبدیل آن به عنوان اولین سالن تئاتر اپرای عروسکی نیز گفت: زمانی که می‌توانم اپرای عروسکی رستم و سهراب را اجرا کنم یکی از دغدغه‌هایم این بود که به صورت پیاپی در سالنی که اجرا می‌کنیم روی صحنه بماند طبیعی است در تئاتر شهر یا سالن‌های دیگر یک برنامه‌ریزی داشتند من با مدیرعامل مرکز فرهنگی و هنری سالن رودکی صحبت کردم و از ایشان تقاضا کردم حتی یک سوله در اختیار من بگذارند که بتوانم کار را به صورت ممتد به روی صحنه ببرم ایشان لطف کردند و کارگاهی را که استفاده نمی‌شد و حمایت مالی و فنی همکاران بنیاد فرهنگی، هنری سالن ظرف دو ماه آماده بهره‌برداری شد و جالب است بدانید در گذشته این سالن برای اپرا استفاده می‌شده ولی چون در حال حاضر در ایران اپرای زنده نداریم گاهی وقتی به مناسبت‌هایی برای ساخت دکور استفاده می‌شد ولی من فکر می‌کنم این مکان قابلیت‌های بیشتری دارد و ما از مکان‌های دیگر نیز می‌توانیم برای ساخت دکور استفاده کنیم. اما برای یک سالن دائمی که امروز تبدیل شده به یک مکتب تئاتر عروسکی نخی ما این خلاء را داشتیم که امروزه این مشکل از بین رفته است.

مدیرعامل سابق خانه هنرمندان همچنین در ارتباط با استعفای خود بعد از ۸ سال گفت: اصلا مایل به جدال مطبوعاتی نیستم و معتقدم اگر کاری کردم که درست یا خطا بوده زمان قضاوت خواهد کرد، اگر از ابتدا نگاه کنید مدیریت بازسازی داشتم سال‌های بسیاری صرف خانه هنرمندان شد و زمانی‌که متوجه شدم نظراتی وجود دارد مبنی بر اینکه من خانه هنرمندان را جزء لاینفک زندگی و کار خودم می‌دانم و هرگز حاضر به رها کردن آن نیستم، خواستم ثابت کنم که هدفم فقط خدمت فرهنگی است و در هر جایی هم که باشم همین هدف را دنبال می‌کنم. ما نزدیک دو هزار برنامه در طول این هشت سال انجام دادیم و امیدوارم به زودی کسانی‌که به نوع دیگری بر کارنامه کاری من قضاوت کردند به این نتیجه برسند که من واقعا عاشقانه و صادقانه خدمت کردم.

اپرای عروسکی «مکبث» به کارگردانی بهروز غریب‌پور که از دوم مرداد ماه به مدت سه ماه در تالار فردوسی به روی صحنه است و از عوامل دیگر می‌توان به طرح صحنه و نور بهروز غریب‌پور، علی پاکدست «طرح عروسک»، مریم اقبالی «سرپرست گروه سازندگان عروسک»، هنگامه سازش «سرپرست گروه سازندگان صحنه»، غزل اسکندرنژاد «دستیار کارگردان»، همایون صلاحی «مدیر صحنه و بازی‌دهنده» علی ابوالخیریان «مدیر صحنه و بازی‌دهنده» سلما محسنی «گروه سازنده عروسک و بازی‌دهنده»، محسن ایمانخانی «گروه سازنده عروسک و بازی‌دهنده» و کاملیا نوحی «بازی‌دهنده) اشاره کرد.