انقلاب فرهنگی در هند

مترجم: شادی آذری

دو ملت عظیم که ما آنها را به نام هندی‌ها و چینی‌ها می‌شناسیم، در برابر چشمانمان به طور همزمان کاپیتیالیسم و جهانی شدن را به نمایش گذاشته‌اند. نویسنده ارشد فوربس، رابین مردیت در کتاب جدید خود به نام «فیل و اژدها» که در آن به بررسی اوج‌گیری اقتصاد هندوستان و چین و تبعات آن در زندگی همه ما پرداخته است، می‌نویسد: «در نتیجه این روند، اقتصاد جهان در حال تغییرشکل است» فوربس بخش‌هایی از این کتاب را نقل‌قول می‌کند:

وقتی استوان کادپورکار در سال ۱۹۹۱ در پونا نزدیک بمبئی، وارد دانشگاه شد، تنها ۶۰درصد از فارغ‌التحصیلان دوره قبل موفق شده بودند برای خود کار پیدا کنند. اما زمانی که او در سال ۱۹۹۵ فارغ‌التحصیل شد، اقتصاد هندوستان شتاب گرفته بود و کادپورکار و همکلاسانش آینده‌ای به مراتب امیدبخش‌تر را پیش روی خود یافتند. تقریبا هیچ‌یک از آنها نگران بیکاری پس از فارغ‌التحصیلی نبودند.

کادپورکار، شغلی یافت که در آن به عنوان مهندس الکترونیک در شرکت زیمنس واقع در بمبئی مشغول شد و درآمد سالانه‌ای معادل ۱۵۰۰دلار در سال دریافت می‌کرد. این حقوق در آن زمان فوق‌العاده بود. برای او و اغلب کارکنان بخش تکنولوژی که پس از سال ۱۹۹۱ فارغ‌التحصیل شدند، تازه شروع یک دوران خوش بود.

دو سال پس از فارغ‌التحصیلی او به شرکت اینفوسیس واقع در بنگلور پیوست و با مشتری این شرکت هندی یعنی سیسکو به همکاری پرداخت.

او در این همکاری کدهایی می‌نوشت که اجازه می‌داد تماس‌های تلفنی از طریق اینترنت انجام شود. دستمزد او به سالی ۵۰۰۰دلار افزایش یافت. این دستمزد بیش از درآمد شرکا و استادانش بود. وقتی کادپورکار به ۲۵سالگی رسید، توانست یک خانه بخرد. در سن ۲۹سالگی هم اولین خودروی خود را خرید.

با پیوستن هندوستان به اقتصاد جهانی، خوراک، پوشاک و حتی آداب ازدواج جوانان این کشور منعکس‌کننده تصاویر جدیدی است که در تلویزیون‌های رنگی جدیدشان می‌بینند. افرادی چون کادپورکار که جذب مشاغل آمریکایی نشده‌اند، اگرچه تنها یک‌دهم دستمزد‌های آمریکایی را دریافت می‌کنند، اما از استاندارد زندگی بسیار مطلوبی در هندوستان برخوردارند چون در آنجا هزینه زندگی به مراتب کمتر است.

در شرایطی که تلفن‌های همراه برق و موتورسیکلت‌های نو نماد موفقیت اقتصاد هندوستان است، نشانه‌ای از تغییر شدید در فرهنگ هندی‌ها نیز به شمار می‌رود. میلیون‌ها نفر از هندی‌های جوان و تحصیلکرده در دنیایی متفاوت از دنیای والدینشان زندگی می‌کنند. پدران آنها برای به دست آوردن دستمزد‌هایی به مراتب کمتر و برای گذران زندگیشان با مشکلات زیادی مواجه بودند.

امروز شرایط زندگی جوانان هندی حتی با زندگی خواهر و برادرهای بزرگشان نیز متفاوت است.

آرزوها و آمال خواهر و برادر‌های بزر‌گ‌تر آنها بسیار معتدل‌تر و ملایم‌تر از جوانان امروزی بود. برای جوانان تحصیلکرده امروزی، هندوستان سرزمین سعادت و فرصت‌های نامحدود است.

بسیاری از ساکنان هندوستان جدید، در نمایندگی‌های شرکت‌های آمریکایی کار می‌کنند. آنها می‌توانند به کار تخصصی خود آنقدر تکیه کنند که در انتظار پاداش‌های روشنفکری در کنار دستمزد‌های مکفی خود باشند. آنها این روزها بیشتر در رستوران‌ها غذا می‌خورند. بیشتر خانه و ماشین می‌خرند، با دوستانشان از طریق تلفن‌های همراهشان چت می‌کنند و به مسافرت می‌روند. بالاخره آنکه هندی‌های جوان به همان چیز‌هایی دست می‌یابند که اغلب فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های آمریکا آنها را به آسانی به دست می‌آورند.

با وجود این بخش اعظم جمعیت هندوستان پیشرفتی بسیار کندتر دارند یا عقب‌مانده‌اند و همین موضوع تنش‌های سیاسی و اجتماعی پدید می‌آورد. هنوز اغلب هندی‌ها کمتر از ۶۰دلار در ماه یعنی فقط ۲دلار در روز، درمی‌آورند. وارد کردن فقرای هندوستان به دنیای هندوستان جدید، نیازمند ایجاد اشتغال گسترده است و این فقط در صورتی میسر است که هزاران کارخانه دیگر یا پروژه‌های ساختمانی و یا افزایش شدید در صادرات محصولات کشاورزی ایجاد شود و شاید هر سه این موارد و همه بستگی به این دارد که هندوستان چه زمانی بتواند زیرساخت‌های خود را مدرنیزه کند.

اگر هندوستان نتواند برای جمعیت روزافزون نیروی کار خود اشتغالزایی کند در خطر فقر و ناامیدی قرار خواهد گرفت. امروز نیمی از جمعیت ۱/۱میلیارد نفری هندوستان زیر ۲۵سال سن دارند و ۳۱درصد آن زیر ۱۶سال. یعنی هنوز به سن اشتغال نرسیده‌اند. وقتی این حباب جمعیتی هندوستان به سن اشتغال برسد، هندوستان به مشاغل بسیار بیشتری نسبت به اکنون نیاز خواهد داشت تا بتواند استانداردهای زندگی مردمش را از سقوط نجات دهد.

دولت هندوستان نباید هیچ فرصتی را در ارتقای رشد اقتصادی مردمش از دست بدهد.

اگر نتواند این کار را بکند و در جلب سرمایه‌های خارجی موفق نشود، بهای گزافی هم امروز و هم برای نسلی که در آینده به سن اشتغال می‌رسند خواهد پرداخت.