میل به تعادل؛ یک پیام انتخابات
سفیر ایران در یونسکو
دلالت این سخن کوتاه، دلالتی مفهومی و فرهنگی است و نه مصداقی و سیاسی به معنیالاخص. البته سیاست به معنی الاعم و در حوزه فلسفیاش همه اینها را شامل است.
دکتر احمد جلالی
سفیر ایران در یونسکو
دلالت این سخن کوتاه، دلالتی مفهومی و فرهنگی است و نه مصداقی و سیاسی به معنیالاخص. البته سیاست به معنی الاعم و در حوزه فلسفیاش همه اینها را شامل است. بگذارید ذهنمان را لحظاتی از آنچه که تعابیری چون «اصولگرا»، «اصلاحطلب»، «محافظهکار»، «انقلابی»، مصداقا تداعی میکنند، خالی کنیم تا بتوانیم سخن از قضاوتهایی بگوییم که در فهم عمومی و احیانا سیال جامعه شکل میگیرد بیآنکه الزاما محدوده اصطلاحی و بسیاری اوقات تنگ، فقط یکی از اینها را هدف گرفته باشد. از این نگاه، به گمان بنده، یک پیام این انتخابات میل به تعادل بود.
نوع و میزان مشارکت نسبی مردم، و توزیع این مشارکت هم از همین میل متاثر بود. میل به تعادل، میل به بیحرکتی نیست بلکه میل به مدیریت کردن حرکت است، به نحوی که محرکها بتوانند در یک مجموعه، چنان آرایشی پیدا کنند که لوازم «دوام» و «استدام» و «ثبات» در تناقض با پوست انداختن طبیعی جامعه قرار نگیرد.
تجمیع انتخابات در این مقطع در افزایش مشارکت مردم موثر بود و نفس انتخابات و مشارکت مردم، در کلیت آن - و جدا از کاستیهایی که میتواند مطرح باشد و صرفنظر از بگومگوها و برد و باختهای نسبی- بالقوه بر امنیت استراتژیک کشور میافزاید که شرط فعلیت بخشیدن به آن، فهم و مدیریت درست و علمی نتایج آن است، به خصوص که ارتقای سطح و عمق این امنیت در شرایط کنونی دغدغهای واجب است. اجمال عرضم در باب انتخابات همین بود. اگر بعدا فرصتی دست دهد ممکن است به تفصیلش بپردازم.
از این که بگذریم، چون بحث «تعادل» در میان آمد، گریزی میزنم به یک بحث مفهومی و عرض میکنم که: در عالم مفاهیم برین، برتر از عدالت، و در عالم مفاهیم دینی، برتر از تقوا نمیشناسیم. اشاره صریح قرآن کریم بر دو معنا دلالت دارد: اول آنکه اقامه قسط و عدل، فلسفه عملی و ملاک اعتبار اجتماعی دعوت انبیا است، و دوم آنکه تقوا شرط پیشینی هدایت است، حتی هدایت قرآنی که هیچ شکی در آن نیست، «ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین.» و«تعادل» در کنه معنوی خود به «عدالت» باز میگردد و به صراحت قرآن،عدالت نزدیکترین پیوند را با تقوا دارد: «اعدلوا هو اقرب للتقوی واتقوا ا... .» اما وقتی از قلمرو مفاهیم به حوزه حکمت عملی وارد میشویم، به توصیف امیرالمومنین(ع)، لباس اهل تقوا نیز، میانهروی و عدم خروج از تعادل است که با اهلیت برای فضیلتها، منطق صواب و روش تواضع در یک نفس متوالیا بر زبان آن بزرگوار رفته است: «فالمتقون هم فیها اهل الفضائل، منطفهم الصواب و ملبسهم الاقتصاد و مشیهم التواضع.»
تعادل با سکون فرق دارد اما با «سکینه» خویشاوند است. چه اهل سیاست باشیم و چه اهل دین، و چه به تبع دین اهل سیاست باشیم، مشروط بر آنکه تاریخ بدانیم و به آن بیاعتنایی نکنیم، اگر «فتح»، «سکینه»ای به دنبال نیاورد باید در اصالت آن تامل کنیم. به هیچوجه قصد قیاس ندارم و سخن مولانا را قبول دارم که فرمود:
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر شیر
اما در این سال پیامبر (ص)، به نیت تبرک به آیتی از قرآن، عرض میکنم که مژده «فتح مبین» به آن بزرگوار، فقط مژده فتح مکه نبود که مژده فتح دلها بود. «نصر عزیز» آن است که به نزول «سکینه» در دلهای اهل ایمان بیانجامد تا امواج فزاینده ایمان یکی از دیگری بجوشد و بر ما فرو ریزد. پس بخوانیم که: «انا فتحنا لک فتحا مبینا،... و ینصرک ا... نصرا عزیزا، هوالذی انزل السکینه فیقلوب المومنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم.»
منبع: سایت الف
ارسال نظر