یادداشت
میلتون، اقتصاد و دیگر هیچ
در ناهارخوری دانشگاه شیکاگو بودم که اعلام کردند میلتون فریدمن درگذشته است. او سالهای مهمیاز زندگیاش را اینجا در همین دانشگاه سپری کرده بود و به همین خاطر بلند شدم و از افرادی که آن اطراف بودند در مورد فریدمن پرسیدم. از صحبتهایشان فهمیدم با وجود آنکه فریدمن حدود سی سال پیش از این دانشگاه بازنشسته شده، اما سایه عقایدش همچنان با شدت بر دانشگاه شیکاگو سنگینی میکند.
آستن گولس بی *
در ناهارخوری دانشگاه شیکاگو بودم که اعلام کردند میلتون فریدمن درگذشته است. او سالهای مهمیاز زندگیاش را اینجا در همین دانشگاه سپری کرده بود و به همین خاطر بلند شدم و از افرادی که آن اطراف بودند در مورد فریدمن پرسیدم. از صحبتهایشان فهمیدم با وجود آنکه فریدمن حدود سی سال پیش از این دانشگاه بازنشسته شده، اما سایه عقایدش همچنان با شدت بر دانشگاه شیکاگو سنگینی میکند. باور عمومی درخصوص ایدههای فریدمن، بر مواضعش در مورد اقتصاد آزاد، مقابله با دخالت دولت و نفوذش بر رهبران محافظه کار دولت استوار است. اما او زمانی در مصاحبهاش گفته بود با وجود آنکه تلاشهایش برای تاثیرگذاری در تصمیمگیریهای عمومی، توجه زیادی را جلب کرده، اما دغدغه اصلیاش اقتصاد علمیاست.
یکی از تاثیرات قابل توجه ایدههای فریدمن در اقتصاد، ایجاد یک جهان بینی پایهای است. براساس این جهانبینی، اقتصاد یک بازی یا تمرین آکادمیک نیست. اقتصاد یک ابزار قدرتمند برای درک جهان است. در همین راستا، فریدمن از یک تئوری راست و مستقیم استفاده میکرد. او از هرجایی که میتوانست اطلاعات جمعآوری میکرد و میخواست بداند که اقتصاد چگونه در جهان شکل میگیرد و نقش ایفا میکند. این دیدگاه اکنون کاملا عالم گیر شده و مورد پذیرش قرار گرفته است.
هر گوشه از جهان در قرن بیست و یک میلادی را میتوان تاثیر گرفته از ایدههای میلتون فریدمن قلمداد کرد. او عامل شکلگیری انقلاب بازار آزاد در جهان بود. حتی شاگردان فریدمن در مکتب شیکاگو، مثل رابرت لوکاس، جورج استیگلر، و گری بکر بودند که پیش زمینه تئوریک لازم برای احیای سیاستهای اقتصادی آزاد آمریکا در دهه ۱۹۹۰ میلادی را فراهم کردند.
فریدمن، سیاستگذاران آمریکایی را متقاعد کرد ایده رادیکالش مبنی بر نقش بسیار منفی مداخله دولت در بازار را بپذیرند. او در کتاب معروفش به نام «کاپیتالیسم و آزادی» که در سال ۱۹۶۲ میلادی منتشر شد، ایدههای لیبرالیستی خود را در مورد نحوه سیاستگذاری بازار مطرح کرد و دولتمردان واشنگتن از «بری گلدواتر» گرفته تا «رونالد ریگان» و «آلن گرینسپن» و «بیل کلینتون» را تحت تاثیر نظریات خود قرار داد.
ایدههای فریدمن بیش از هر زمان دیگری در اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی مورد توجه قرار گرفت؛ زیرا در آن زمان هزینههای سنگین جنگ ویتنام و بیتدبیری دولت منجر به افزایش بیکاری و رسیدن نرخ تورم به ۱۴درصد شده بود.
یکی از تاثیرات قابل توجه ایدههای فریدمن در اقتصاد، ایجاد یک جهان بینی پایهای است. براساس این جهان بینی، اقتصاد یک بازی یا تمرین آکادمیک نیست. اقتصاد یک ابزار قدرتمند برای درک جهان است. سقوط شوروی سابق هم ثابت کرد عقاید فریدمن درست بوده و اقتصاد دولتی سرانجام زمین میخورد. البته «فریدمنیسم» هم مثل هر ایده انقلابی دیگری با کاستیهایی مواجه بود. یکی از نقاط منفی این رویکرد در زمان پس از جنگ سرد رخ نمود، زیرا در آن موقعیت، بازار کشورهای در حال توسعه، تمایل غیرقابل کنترلی به سرازیر کردن میلیاردها دلار به سمت خصوصیسازی داشت و همین امر باعث شد در این کشورها نظامهای قبلی به کلی از بین بروند، آن هم بدون داشتن جایگزینهای جدید.
خود فریدمن هم به این مساله اذعان داشت و طی مصاحبهای در سال ۲۰۰۳ میلادی گفت: «وقتی از من میپرسیدند روسها باید پس از سقوط شوروی به چه سیاستی متوسل شوند، پاسخ میدادم: خصوصیسازی، خصوصیسازی، خصوصیسازی. اما باید حاکمیت قانون را هم در پاسخهایم ذکر میکردم».
فریدمن، به مباحثه علاقه زیادی داشت. با آن عینک ضخیم و کوچکش، شخصیت کاریزماتیک خاصی داشت و به همین جهت وقتی بر صفحه تلویزیون ظاهر میشد و با مردم سخن میگفت، اظهاراتش پذیرفتنی بود. با وجود آنکه یک شخصیت آکادمیک به شمار میآمد، میتوانست به سادگی و روشنی دیدگاههایش را توضیح دهد. او همین علاقه به بحث و شفافیت موضوع را به دانشگاه شیکاگو منتقل کرد و عصر طلایی این داشگاه را رقم زد. به همین خاطر است که ما امروز در این دانشگاه، اقتصاد را نفس میکشیم و زندگی میکنیم. نکته جالب درخصوص شخصیت او این بود که از ابراز نظر هیچ ابایی نداشت و برایش مهم نبود که دیگران عقایدش را میپسندند یا نه. به همین خاطر بود که به راحتی از یورو انتقاد میکرد و آن را محکوم به شکست میدانست.
شاید در عرصه جهانی فریدمن را به خاطر دیدگاههایش در عرصه اقتصاد آزاد یه یاد بیاورند، اما اسطوره او برای ما اقتصاددانان، این بوده که از اقتصاد به عنوان راهی برای نگریستن به جهان و درک نظامهای آن و بحث در این خصوص استفاده کنیم. البته باید اذعان کنم ما هم وقتی خبر مرگ فریدمن را در دانشگاه شنیدیم، برای لحظاتی بحث را تعطیل کردیم و سکوت پیشه کردیم. هر کدام از ما در ذهنش به حلاجی اسطوره میلتون فریدمن پرداخت و بلافاصله بحث از سرگرفته شد! مطمئنم این همان چیزی بود که مرد پیر اقتصاد هم میخواست.
* استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو
منبع: www.rastak.com
ارسال نظر