ناگفتههایی از ۱۴ سال کار در کارون ۳
«نگین» دختر من است
«...با خودم میگویم، در ۱۴سال گذشته، دنیای سیاست، سه رییسجمهور، پنج دولت و پنج مجلس را دیده است. در این مدت راستها آمدهاند و چپها رفتهاند. چپها دوباره قدرت گرفتهاند و راستها کنار رفتهاند اما همه آنهایی که در این پروژه جان کندهاند، هر روز با صدای دریل و چکش و سنگشکن بیدار شدهاند وبا صدای دینامیت وریزش کوه و سیلاب به خواب رفتهاند. ما به دور از هیاهوی سیاسی، برای این کشور، نگینیتراشیدهایم که به آن افتخار میکنیم...»
محمد طاهری- با این چند خط، فکر میکنید گفتوگو با یک مهندس ایرانی، چه نیازی به مقدمه دارد؟ مردی که با او گفتوگو کردهایم، «مهدی کریمی» نام دارد. کوچه و خیابانهای تهران را خیلی به یاد ندارد. راه بهارستان و پاستور را بلد نیست و از ۱۴سال پیش، کمتر فرصت پیدا کرده است تا در «رستوران نایب» یا «رستوران حاتم» قرارهایش را تنظیم کند. ۱۵سال پیش، نیویورک راترک کرده است تا در «ایذه» زندگی کند. ۱۴سال است که کوه میشکافد وسنگ میشکند و سیلاب مهار میکند تا روشنایی هدیه کند. ساده است و بیپیرایه. میگوید «نگین زاگرس» (سد کارون ۳) مثل دختر من است. فکر این که ممکن است روزی دریاچه فیروزهای کارون۳ را نبینم، عذابم میدهد.» به اندازه دشواری و جانسختی کوههایی که منفجر کرده است و به اندازه قدرت سیلابهایی که پشت سد بتونی کارون۳ مهار کرده است، به سد و سدسازی عشق میورزد. با این پیش درآمد، گفتوگو را بخوانید و به مهندسان ایرانی درود بفرستید.
قسمت اول
«...با خودم میگویم، در ۱۴سال گذشته، دنیای سیاست، سه رییسجمهور، پنج دولت و پنج مجلس را دیده است. در این مدت راستها آمدهاند و چپها رفتهاند. چپها دوباره قدرت گرفتهاند و راستها کنار رفتهاند اما همه آنهایی که در این پروژه جان کندهاند، هر روز با صدای دریل و چکش و سنگشکن بیدار شدهاند وبا صدای دینامیت وریزش کوه و سیلاب به خواب رفتهاند. ما به دور از هیاهوی سیاسی، برای این کشور، نگینیتراشیدهایم که به آن افتخار میکنیم...»
محمد طاهری- با این چند خط، فکر میکنید گفتوگو با یک مهندس ایرانی، چه نیازی به مقدمه دارد؟ مردی که با او گفتوگو کردهایم، «مهدی کریمی» نام دارد. کوچه و خیابانهای تهران را خیلی به یاد ندارد. راه بهارستان و پاستور را بلد نیست و از ۱۴سال پیش، کمتر فرصت پیدا کرده است تا در «رستوران نایب» یا «رستوران حاتم» قرارهایش را تنظیم کند. ۱۵سال پیش، نیویورک راترک کرده است تا در «ایذه» زندگی کند. ۱۴سال است که کوه میشکافد وسنگ میشکند و سیلاب مهار میکند تا روشنایی هدیه کند. ساده است و بیپیرایه. میگوید «نگین زاگرس» (سد کارون ۳) مثل دختر من است. فکر این که ممکن است روزی دریاچه فیروزهای کارون۳ را نبینم، عذابم میدهد.» به اندازه دشواری و جانسختی کوههایی که منفجر کرده است و به اندازه قدرت سیلابهایی که پشت سد بتونی کارون۳ مهار کرده است، به سد و سدسازی عشق میورزد. با این پیش درآمد، گفتوگو را بخوانید و به مهندسان ایرانی درود بفرستید. وقتی از پروژه بازدید میکردیم، همکاران شما گفتند، شمالی هستید. خیلی جالب است که یک نفر شمالی، بیشتر از ۱۰سال در جنوب ایران دوام آورده است. این موضوع میتواند آغاز گفتوگوی ما باشد. شما اهل کجا هستید؟ کجا درس خواندهاید و کجا زندگی میکنید؟
نخستین پرسش شما، به نحوه آشنایی من با این پروژه شباهت زیادی دارد. تکراری است؟
همیشه گفتوگوها با همین پرسش آغاز میشود. من از شما میخواهم اجازه بدهید اول در مورد پروژه صحبت کنم و بعد بگویم کجایی هستم.
هرطور راحت هستید. اما باید بدانیم چگونه وارد این پروژه شدید. چه زمانی و به چهترتیبی؟
شما درست گفتید. من شمالی هستم و متولد «نوشهر» مازندران. نزدیک پانزدهسال است که ساکن «ایذه»ام و شاغل در پروژه کارون۳. در آمریکا درس خواندهام. مدرک کارشناسی من «مهندسی برق» است ومدرک فوق لیسانس من، «نیروگاههای برق آبی». در حال حاضر ۵۲سال سن دارم.
ما چند ساعت از پروژه «کارون۳» بازدید کردیم. اگر خوانندگان و همکاران من و همچنین همکاران شما، فکر نکنند این گفتوگو، رپرتاژ آگهی است، باید بگویم، به عنوان یک ایرانی هروقت چنین پروژههایی را از نزدیک میبینم، احساس غرور میکنم. بنابراین خیلی کنجکاو میشوم تا چیزهای بیشتری در مورد آن پروژه بدانم. از تاریخ و گذشته طرح بگویید. از جرقههای اولیه و گامهای نخستین پروژه.
من و همکارانم سالها است که روی این پروژه کار میکنیم. اما پیش از ما هم، روی این طرح کار بسیاری انجام شده است. جالب است بدانید که مطالعات سدسازی بر روی پرآبترین رودخانه ایران یعنی «رود کارون» از سال ۱۳۳۷ شروع شد. ۴۸سال پیش، یک شرکت آمریکایی به نام «هارزا» در این مورد مطالعاتی انجام داد و پتانسیل برق آبی رود کارون را محاسبه کرد. آمریکاییها با توجه به تحقیق روی پتانسیل رودخانه کارون، اعلام کردند که میشود ۷ سد بزرگ در مسیر رودخانه کارون ایجاد کرد هرچند آنها مکان احداث سدها را مشخص نکرده بودند. براساس همین مطالعات، آمریکاییها دریافته بودند که میشود از ۷ سد قابل احداث، مقدار ۱۵۰۰۰ مگاوات برق به دست آورد. نتیجه مطالعات آمریکاییها در آن سالها، درنهایت به احداث یک سد منجر شد. «سد محمد رضاشاه» که بعدها به «سد شهیدعباسپور» تغییر نام یافت، تنها سدی بود که پیش از انقلاب ساخته شد. این سد ظرفیت تولید ۱۰۰۰ مگاوات برق داشت.
پس مطالعه روی کارون۳ از چه زمانی آغاز شد؟
ازسال ۱۳۵۷ کار مطالعاتی سد کارون۳ آغاز شد اما به دلیل وقوع جنگ، تاسال ۱۳۶۸ به محاق تعلیق فرو رفت. مطالعات فاز ۲ هم تاسال ۱۳۷۲ طول کشید. میدانید که صنعت سدسازی نیاز به مطالعات گسترده و طولانی دارد. سالها طول میکشد تا مطالعات تکمیل شود. کوچکترین سدها هم نیاز بهسالها مطالعه دارند و در عین حالسالها طول میکشد تا کار، به مرحله اجرا برسد. در مورد کارون۳ هم میبینید که ۴۸سال طول کشید تا کار به مرحله نهایی نزدیک شد. در طول اجرای پروژه، مسائل مختلفی باعث شد پروژه با تاخیر مواجه شود و یا تغییر کند. حتی در یک دوره، محل احداث سد هم تغییر یافت.
شما ازچه زمانی وارد پروژه شدید؟
نحوه پیوستن من به پروژه خیلی اتفاقی بود. اوایل سال ۱۳۷۰ بود که تازه از آمریکا به ایران برگشته بودم. همان روزهای اول، یک آگهی استخدام، نظرم را جلب کرد. آگهی مربوط به همین پروژه کارون۳ بود و من بدون اینکه اطلاعی در مورد آن داشته باشم، برای صحبتهای اولیه به آدرس درج شده در آگهی رفتم. آن روزها جو عمومی اقتصاد کشور تحت تاثیر پروژههای عمرانی قرار داشت و کشور به سمتسازندگی پیش میرفت. من به دلیل عادت به زندگی در آمریکا، انگیزه زیادی برای ماندن نداشتم و قصد داشتم برگردم. در آگهی روزنامه عنوان شده بود که یک شرکت وابسته به وزارت نیرو، برای احداث یک سد در خوزستان به چند مهندس برق و مکانیک نیاز دارد. من هم مثل خیلیها، فرم ثبتنام را تکمیل کردم و منتظر اعلام نتیجه ماندم. باور زیادی نداشتم که ممکن است وارد این پروژه شوم. من پیش از آن، هیچوقت به خوزستان نرفته بودم. بعد از مدتی با من تماس گرفته شد، بنابراین به دفتر مرکزی شرکت رفتم. در مذاکراتی که داشتیم، اول شرایط خودم را مطرح کردم. نگران بودم از اینکه، شاید نتوانم در ایران بمانم. اما مدیران شرکت پیشنهاد کردند، از محل احداث سد و مناطق اطراف آن بازدیدی داشته باشم.
واین گونه بود که به پروژه دل باختید؟
به هیچ عنوان فکر نمیکردم ماندگار شوم. برای نخستین بار، پا به استان خوزستان گذاشتم. و چند روزی را در اهواز و دفتر شرکت سپری کردم تا اینکه من را به «ایذه» بردند. «ایذه» آن روزها کوچک بود و محروم. جنگ همه چیز این شهر را به هم ریخته بود. مردم شرایط سختی برای زندگی داشتند، کار و تولید وجود نداشت و یاس و ناامیدی را میشد در چشم مردمان شهر دید. باور کنید اول از اینکه بخواهم در چنین شهری زندگی کنم، ترسیدم اما فکر اینکه میتوانم چرخه کار و تلاش صدها نفر را در آینده ببینم، باعث شد برای ماندن برنامهریزی کنم. در آن زمان یک شرکت یوگسلاو به نام «ژئوتکنیکا» در محل، مشغول به کار بود و کارهایی از قبیل حفاری ژئوتکنیکی و مقاومت سنگ را انجام میداد. بازدید من ۲۰ روز طول کشید و خیلی به کار علاقهمند شدم و خوشحال شدم که پس از ورود به کشور میتوانم به مردم خدمت کنم. واقعیت این است که من به دلیل اقامت چندساله در آمریکا، فرصت خدمت به کشورم را از دست داده بودم. بنابراین پس از بازگشت از خوزستان، موافقت خودم را برای کار در پروژه اعلام کردم و به این ترتیب کار من از خردادماه ۱۳۷۰، آغازشد. بعد از چند ماه خانوادهام را به شهرستان «ایذه» منتقل کردم.
از همان ابتدا قرار بود طرح سد کارون۳ توسط کنسرسیومی متشکل از ۵ کشور خارجی اجرا شود؟
درسال ۱۳۷۲ قرار بود پیمان کاران خارجی از ۵ کشور بهصورت کنسرسیوم، کارهای اجرایی و خدماتی سد را بهطور کامل انجام دهند و درنهایت سد ساخته شده را تحویل دهند. در قسمت ساختمانی دو شرکت برزیلی و انگلیسی برنده شده بودند. سه شرکت هم از کشورهای اتریش، سوئد و آلمان متعهد شده بودند تجهیزات سد را تهیه کنند. البته ما درسال ۱۳۷۰ با همکاری یک شرکت عمرانی وابسته به سپاه پاسداران، به نام «شرکت عمران ساحل سپاه» که وابسته به «قرارگاه خارک» بود، احداث جادهها و راهها را آغاز کردیم. در ابتدای کار، به ۹کیلومتر جاده برای دسترسی اولیه به محل اجرای پروژه، نیاز داشتیم تا به محل رودخانه و محل انحراف آن برسیم. احداث این جادهها سهسال طول کشید و کار بسیار سختی هم بود. مشکلات بسیار زیادی هم در این راه وجود داشت مثل انتقال ماشینآلات و بولدوزرها از یک طرف رودخانه به طرف دیگر آن. میدانید که رود کارون، پرآبترین رودخانه ایران است و در برخی فصلها سیلابهای وحشتناکی دارد. در طول زمان احداث جاده، مذاکره با شرکتهای خارجی همچنان ادامه داشت. تا اینکه شرکت برزیلی نتوانست تامین مالی پروژه را انجام دهد و از طرفی وزیر وقت نیرو «بیژن زنگنه» و مدیران ارشد این وزارت خانه، تمایل داشتند که کار پروژه توسط شرکتهای ایرانی اجرا شود.
«موسی زمان» مدیرعامل وقت پروژه هم به این تغییر علاقهمند بود. بنابراین درسال ۱۳۷۲ کار به پیمانکار داخلی سپرده شد. چون زمان کافی در اختیار نبود و باید کار هرچه زودتر شروع میشد. کار انحراف رودخانه به «شرکت سابیر» وابسته به وزارت نیرو واگذار شد و مناقصهای برگزار نشد. قراربود انحراف اول رودخانه، تاسال ۷۳ به پایان برسد. بنابراین درسال ۱۳۷۴ قرارداد طرح احداث بدنه سد هم با همین شرکت بسته شد.
این شرکت «آب و نیرو» از چه زمانی به وجود آمد؟
شرکت آب و نیرو درسال ۱۳۶۸ تاسیس شد و هدف سدسازی در ایران را دنبال میکرد. سهام شرکت به طور کامل در اختیار دولت است و شرکت کاملا دولتی به شمار میرود. شرکت آب و نیرو شرکت بزرگی است و اعتبارات سنگینی دارد. مدیران عامل شرکت هم همیشه در سطح مشاور و معاون نیرو بودهاند. امور سدسازیهای بزرگ در رودخانههای اصلی مثل کارون و کرخه زیر نظر این شرکت است. در داخل شرکت هم یک انشعاب کوچکتر ایجاد شده که بر روی رودخانههای کوچک مطالعه میکنند تا مکانهای مناسب برای تولید انرژی را پیدا کنند.
آقای مهندس، پیگیری پروژه کارون۳، را مدیون چه کسی میدانید؟
در دولت اول آقایهاشمی رفسنجانی، عطش زیادی برای اجرای پروژههای عمرانی به وجود آمده بود. در آن زمان خود رییسجمهور، آقایهاشمی رفسنجانی، به کارهای بنیادی و عمرانی به خصوص سدسازی علاقه خاصی داشت. «بیژن زنگنه» وزیر نیرو در دولت اول آقایهاشمی هم علاقه زیادی به سدسازی داشت.
اولین مدیرعامل پروژه چه کسی بود؟
زمانی که من وارد پروژه شدم، «موسی زمان» مدیرعامل پروژه بود. مهندس «موسی زمان»، قبل از این پروژه، در نیروی هوایی سپاه مشغول بود.
کلنگ احداث این پروژه در چهسالی زده شد؟
گفتم که مطالعات اولیه ازسال ۱۳۶۸ و احداث جادههای دسترسی پروژه درسال ۱۳۷۰ شروع شد. میدانید که اولین کار در سدسازی، خشک کردن محل احداث سد است. برای این کار دو راه وجود دارد، اگر محل احداث سد بهصورت یک دشت باشد، برای انحراف آب به طور معمول کانال احداث میکنند و در مناطق کوهستانی مثل منطقه احداث کارون۳ باید تونل احداث شود تا مسیر رودخانه عوض شود و بعد محل احداث سد را خشک کرد.
مراحل انحراف مسیر رودخانه کارون به چه صورت بود؟
سرچشمه رودخانه کارون از «کوهستانهای کوهرنگ» است. قبل از محل سد، دوشاخه رودخانه به هم میپیوندد. شاخه فرعی «خرسان» از یاسوج میآید و به رود اصلی میریزد. در بحث مطالعات سدسازی، ابتدا زمینشناسی و تحقیقات ژئوتکنیکی به عمل میآید تا محل سد مشخص شود. بعد از این کارها، اجرا شروع میشود. در مرحله اجرا اولین کار، انحراف مسیر رودخانه است و برای این کار باید کانال یا تونل احداث کرد. در سد کارون۳ دو انحراف مسیر وجود داشت. انحراف اول درسال ۷۳ شروع شد و در سال ۷۶ به بهرهبرداری رسید. یعنی سهسال طول کشید تا تونل انحراف ایجاد شود.
از چه وسایلی و به چه صورتی برای ایجاد تونل بهره بردید؟
از دو طرف ورودی و خروجی حفاری شروع شد. ابتدا مسیر را با انفجار ایجاد و بعد محل را محکم میکردیم. یعنی وقتی زیرکوه را خالی میکنیم باید آن را تحکیم کنیم تا ریزش نکند و خلاء سنگبرداری جبران شود. در این کار از مکانیک سنگ کمک میگیریم. ابتدا سنگ را شناسایی میکنند و میزان انفجار را تخمین میزنند. نوع انفجار، چاشنی و مقدار مواد را هم تعیین میکنند. در انحرافها مشکلاتی هم داشتیم. در انحراف اول مسیری وجود داشت که نوع سنگ آن بسیار ضعیف بود و باید تمهیدات خاصیاندیشیده میشد. در آن محل یک طاق بتنی ایجاد کردیم و تا جایی پیش رفتیم که به سنگ محکم رسیدیم و حفاری آغاز شد. تونل انحراف حدود ۶۱۳متر طول و ۱۳متر هم قطر دارد. در این تونل باید یکهزار و هشتصد مترمکعب بر ثانیه آب از آن عبور میکرد تا امکان عبور سیلاب به وجود میآمد. چون سیلابهای محل، بیش از این مقدار بود یک انحراف دیگر هم در نظر گرفته شد.تراز انحراف دوم ازتراز انحراف اول بیشتر بود ولی قطر هر دو تونل یکسان بود. طول تونل دوم ۵۴۰متر بود. این دو تونل در سواحل راست و چپ رودخانه قرار دارد. علاوه بر دو تونل انحراف، یک «فرازبند» هم ایجاد کردیم. ایجاد فرازبند بدین منظور بود که در زمان کار بر روی «پی» سد اگر سیل بیاید، بتوانیم مازاد آب را پشت فرازبند نگه داریم تا «پی» آسیب نبیند. تونلهای ما حدود ۳هزار و ششصد مترمکعب بر ثانیه آب عبور میدهند و مازاد آب در پشت فرازبند جمع میشود. خوشبختانه بعد از احداث دو تونل انحراف و فرازبند، دیگر مشکل خاصی نداشتیم.
یعنی اتفاق یا حادثهای رخ نداد؟
در اسفند ماه سال ۱۳۷۶ که هنوز در حال تکمیل انحراف بودیم، سیلی جاری شد که طبق آمارهای موجود، برگشت یک سیل ۱۵۰ساله بود. یعنی از ۱۵۰سال پیش تا آن زمان این مقدار سیلاب بیسابقه بود.
این سیل، پشت فرازبند نگه داشته شد؟
نه. فرازبند براساس آمارهای مربوط به هفتسال گذشته ساخته شده بود. این سیل بیسابقه حدود ۷هزار و ۶۰۰متر مکعب
بر ثانیه جریان آب داشت که چهار پل را کاملا خراب کرد و اقداماتی که برای ایجاد فرازبند صورت گرفته بود از بین رفت. وقوع این سیلاب تجربه خوبی برای آگاهی کامل ما از سیلابهای کارون بود.
میزان تخریب و خسارت وارد بر پروژه چقدر بود؟
سیل عجیبی که به آن اشاره کردم، بخشی از پلهای ساخته شده را تخریب کرد. سیلاب به قسمتهای حفاری شده وارد شد و گل و لای زیادی در آنجا باقی گذاشت. میزان خسارت مالی را تا حدودی کنترل کردیم. یعنی در هنگام بارش شدید باران و احتمال سیلاب ماشینآلات و دستگاهها را از مسیر سیلاب خارج کردیم. ولی به هر حال خسارتهایی وارد شد. حتی برخی از کارکنان در یک طرف رودخانه گیر افتاده بودند. چون پلها تخریب شده بود و ما مجبور شدیم درخواست هلیکوپتر کنیم. این اتفاق در اواخر اسفندماه و قبل از شروعسال جدید رخ داد. بعد از حادثه، یک پل موقت احداث کردیم و دوباره عملیات اجرایی آغاز شد.
سمت شما در آن هنگام در این پروژه چه بود؟
در آن زمان معاون اجرایی پروژه بودم. در آغاز کار، من به عنوان سرپرست دفتر شرکت آب نیرو وارد پروژه شدم که در واقع دفتر هم نداشتیم که خودم وارد کار شدم و محلی را برای دفتر شرکت اجاره کردم. همیشه هم در کارگاه به عنوان جانشین معاون اجرایی و پس از آن معاون اجرایی حضور داشتم. تغییرات زیادی در طول پروژه صورت گرفت. مدیرعامل اول پروژه آقای «خواجوی» بود. پس از آن آقای «زمان» مدیر عامل شد. آقای «حمید زرگر» و آقای «زحمتکش» هم بهترتیب این سمت را در اختیار گرفتند و اکنون هم آقای «علیآبادی» در این سمت فعالیت میکنند. در طول پروژه هفت مجری طرح داشتیم. اولین مجری پروژه آقای «مهندس یزدانی» بود. بعد از آن آقای «زحمتکش»، آقای «خائف»، آقای «حبیبا... بیطرف»، آقای «نعیمیپور»، آقای «زرگر»، با این عنوان فعالیت کردند تا زمان فعلی که آقای «تابش» عهدهدار این مسوولیت هستند.
با این تغییرات و توجه به سمت شما به عنوان معاونت اجرایی میتوان گفت که مسوولیت اجرای پروژه همواره بر دوش شما بوده است؟
بله. به طور کل کار کارگاهها زیر نظر من بود. زمان اوج کار حدود ۷هزار و ۶۰۰نفر مشغول به کار احداث سد بودند. پیمان کارهای متعددی هم در محل فعال بودند که در بخشهای مختلف مثل حفاری، بتنریزی تجهیزات و... کار میکردند. در طول دوره اجرایی پنجسال فعالیت شدید و گستردهای در محل سد وجود داشت. وظیفه من هم هماهنگی میان مشاوران و پیمانکاران بود. کارهای دیگری مثل تملک زمین وجود داشت که باید زمینهای مورد نیاز را از افراد خریداری میکردیم. در این زمینه دفتر حقوقی تشکیل دادیم و شرایط و مراحل خاص تملک زمین را پیگیری کردیم مثل اطلاعیه دادن در روزنامه.
تملک زمین از چهسالی آغاز شد؟ این موضوع برای پروژه پرحاشیه نبود؟
ازسال ۱۳۷۰ تملک زمین شروع شد و ادامه یافت. در حدود ۵هزار هکتار زمین پس از احداث سد و تشکیل دریاچه به زیر آب میرفت. این زمینها شامل زمینهای کشاورزی دیم و آبی و مراتع بود. ۲۹روستا هم تحتتاثیر بالا آمدن آب قرار میگرفت که باید تخلیه میشد و سکنه آن به محل دیگری تغییر مکان مییافتند. در ۳۴روستای دیگر نیز زمینهای زراعی زیر آب میرفت و خود روستاها که در مکانهای مرتفعتری قرار داشتند آسیبی نمیدیدند. تملک این زمینها کار سخت و زمانبری بود و ما بهطور مستقیم با مردم سر و کار داشتیم.
نحوه تملک زمینها به چه صورت بود؟
ابتدا ما باید در روزنامه اطلاعیه میدادیم. درسال ۱۳۷۰ باسازمان نقشهبرداری قرارداد بستیم و یک «کاداستر» از کل دریاچه تهیه کردیم. «کاداستر» هم به این صورت بود که تمام نقشهها را بررسی کردیم که مثلا فلان قطعه زمین مال چه کسی است، چقدر مساحت دارد و چند اصله درخت دارد. تمام این موارد را مشخص کردیم و در نقشه آوردیم. بعد به تمام ارگانها اعلام کردیم که در این مناطق حق ساخت هیچ نوع تاسیساتی ندارند و هزینه ساخت وسازهای قبلی هم به آنان پرداخت خواهد شد. یعنی به طور مشخص به افراد وسازمانها اطلاع دادیم که از این تاریخ به بعد اگر ساختوساز جدیدی صورت بدهند، هزینهای بابت آن پرداخت نخواهد شد ولی تا زمان آب گیری دریاچه سد میتوانید از ملک بهرهبرداری کنید. برای این کار در روزنامهها اطلاعیه دادیم و در روستاها آگهی پخش کردیم. بعد از این مرحله، بهترتیب اولویت مناطق را فازبندی کردیم. به طور مثال محدوده کارگاه در اولویت اول قرار داشت. در بحث قیمتگذاری هدف ما رضایت روستاییان و مردم بود. ما هیچ دخالتی در تعیین قیمت نداشتیم و این کار توسط کارشناسان دادگستری صورت میگرفت. حداقل سه نفر منتخب، این کار را انجام میدادند. یک نفر منتخب شرکت آب نیرو که در اصل منتخب دولت بود، یک نفر منتخب مردم بود و نفر سوم هم فیمابین بود. این سه کارشناس قیمتگذاری میکردند و قیمت را اعلام میکردند.
در جریان قیمتگذاری اعتراض، تجمع یا آشوبی ایجاد نشد؟
به این صورت که شما عنوان کردید، نه. اما بدون حاشیه هم نبود. بعضی وقتها آدمهایی بودند که دل کندن برایشان مشکل بود اما درنهایت همه چیز با ملاحظه و احتیاط صورت گرفت. وقتی سند زمینها در دفترخانه به نام دولت ثبت میشد. دفترخانه مشخصات زمین از نظر مساحت و تعداد درخت یا ساختمان به ما اعلام میکرد، ما هم طبق قیمت اعلام شده، پول را تحویل مردم میدادیم. در تمام این مراحل سعی بر این بود که رضایت مردم کسب شود.
هزینه تملک و خرید این اراضی چقدر شد؟
۱۲میلیارد تومان هزینه این کار شد که البته تملک زمین هنوز هم ادامه دارد.
این مقدار پول صرف خرید زمین از چند نفر شد؟
حدود ۵هزار نفر مالک زمینهایی بودند که توسط ما خریداری شد. کار تملک زمین، زمان آب گیری سد تمام شد ولی هنوز هم افرادی هستند که روی قیمت اعتراض دارند. قیمتگذاری در اختیار ما نبود. دولت هم به ما این اجازه را داده که در مورد این افراد پول را به صندوق دادگستری واریز کنیم و پروژه را ادامه دهیم. چون پروژه ملی است و کسی نمیتواند مانع انجام آن شود و افراد معترض و شاکی باید در دادگستری مشکلات خود را حل کنند. البته از این قبیل مشکلات در پروژه بسیار کم بود. فکر میکنم حدود ۹۹درصد افراد با رضایت کامل اراضی خود را واگذار کردند.
پس از مطالعات اولیه، کارهای مربوط به تملک زمین و احداث جاده را شروع کردید و در عین حال انحراف مسیر را در دستور کار قرار دادید. روند کار بعد از این اقدامات چگونه بود؟
ما همزمان با انحراف مسیر، کارهای دیگری هم انجام دادیم مثلسازههای آبگیر و تونلهای نیروگاه. در این پروژه مجموعه کار به طور کلی زیرزمینی بود به این علت ما حدود دو میلیون متر مکعب حفاری در دل کوه انجام دادیم.
این مقدار به طور تقریبی معادل چند کامیون است؟
اگر هر کامیون ۵مترمکعب سنگ و خاک بار بزند، حدود ۴۰۰هزار کامیون میشود. البته این مقدار فقط مربوط به داخل کوه است ما در بیرون هم خاکبرداری داشتیم. به طور کلی در پروژه ۱۵میلیون مترمکعب خاکبرداری کردیم. یعنی ۳میلیون کامیون سنگین خاکبرداری داشتیم.
کار احداث تونلها به چه صورت بود و از چه زمانی آغاز شد؟
ما در حدود ۲۲کیلومتر تونل با قطرهای متفاوت اجرا کردیم. شروع کار همزمان با انحراف بود. هر جا امکان انجام کار بود فعالیت حفاری شروع شد. به طور مثال در یک مکان که کار انحراف انجام میدادیم کار آبگیر و یا کابل هوایی هم داشتیم که باید یکی از کارها را انجام میدادیم. این کارها برخی از مشکلات پروژه بود که بیشتر به علت کوهستانی و صعبالعبور بودن منطقه ایجاد شده بود.
این گفت وگو ادامه دارد
نمای زیبایی از دریاچه سد کارون ۳-عکسها: رهام وزیری
ارسال نظر