حامد قدوسی

در اقتصاد سیاسی رقابت احزاب در انتخابات معنای کاملا مشخصی دارد. احزاب متناسب با جهت‌گیری‌های خود و پایگاه اجتماعی‌شان به‌طور مشخص به مردم می‌گویند که می‌خواهند منابع مالی برای اداره کشور را از چه راهی تامین کنند و این منابع را صرف چه اموری نمایند. به این ترتیب مردم از یک طرف می‌دانند که با سرکار آمدن یک حزب مشخص باید متحمل چه نوع مالیات‌ها و هزینه‌هایی شوند و از سوی دیگر انتظار دریافت چه سطحی از خدمات دولتی (آموزش، بهداشت، دفاع، بیمه بیکاری، برنامه‌های حفظ محیط زیست و غیره) را داشته باشند. وقتی موضوع این‌چنین شفاف باشد احزاب نیز ناچار باید اهداف و برنامه‌های مشخصی را در انتخابات اعلام نمایند.

سنت معهود در عرصه رقابت انتخاباتی در ایران معمولا به شیوه‌ای متفاوت از سیاق رایج در دنیا برقرار بوده است. با توجه به متکی بودن بودجه دولتی به منابع ناشی از درآمد نفتی و پایین بودن سهم درآمد‌های مالیاتی در کل ورودی‌های مالی دولت، احزاب معمولا بیش از این که «هزینه‌های» انتخاب شدن خود را برای مردم روشن کنند، آرمان‌ها و اهداف دور و دراز را به مردم وعده می‌دهند.

در نتیجه با توجه به این واقعیت که آرمان‌ها معمولا برای بیش تر مردم یکسان است، شعارهای انتخاباتی احزاب در ایران تفاوت چندانی با یکدیگر نداشته و همگی محورهای نسبتا مشترکی همچون اشتغال، مهار تورم، بهبود آموزش، مبارزه با فساد، کاهش بوروکراسی و رعایت حقوق شهروندان را در بر می‌گیرد. چنین رویکردی به جریان انتخابات به ناچار انتخاب بین احزاب را از انتخاب بین جهت‌گیری‌ها و سیاست‌های مبتنی بر هزینه و فایده به انتخاب مبتنی بر علایق قومی، محلی یا اشتراکات سیاسی تقلیل می‌دهد. طبیعی است که در نبود سیاست‌های روشن انتخاباتی ارزیابی عملکرد احزاب نیز با دشواری مواجه خواهد بود.

نبود چنین الزامی ‌برای ارائه برنامه مشخص نه تنها احزاب را به سمت ارائه برنامه‌های کلی و نشاندن اهداف به جای برنامه‌ها سوق می‌دهد، بلکه حتی گاه فضا را برای ارائه شعارهایی مهیا می‌کند که در ذات خود متناقض است. فی‌المثل در انتخابات قبلی شوراها یکی از احزاب سیاسی شعار خود را تبدیل کردن تهران به شهری زیبا و ارزان قرار داده بود. اقتصاددانان و متخصصان مسائل شهری می‌دانند که انتخاب بین زیبایی و ارزانی، یک انتخاب کلیدی در برنامه‌ریزی منطقه‌ای است و در عمل به سختی بتوان این دو متغیر را به طور همزمان بیشینه کرد. اگر شهری ارزان باشد جمعیت به سمت آن هجوم می‌آورد و دیگر زیبایی باقی نمی‌ماند. به این ترتیب شعار این حزب تنها می‌توانست یک جمله زیبا و به یادماندنی برای ناظران و شهروندان باشد و نه یک برنامه عمل برای اداره شهر. البته این حزب در غیرواقعی بودن شعارهایش تنها نبود.

به خاطر می‌آورم که در آستانه انتخابات شوراها جلسه‌ای در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف تشکیل شد و از مجموعه‌ای از احزاب با گرایش‌های مختلف چپ و راست دعوت شد تا در یک گفت‌وگوی انتقادی به بیان برنامه‌های خود بپردازند.

به علت فضای انتخاباتی آن زمان نتایج این جلسه بازتاب چندانی در جامعه نیافت ولی کسانی که شاهد این گفت‌وگوها بودند به خاطر می‌آورند که چگونه یکی از احزاب از برنامه خود برای توسعه سریع مترو تهران سخن می‌گفت و هیچ ایده‌ای در مورد این که بودجه لازم برای این طرح تقریبا چقدر است و چند برابر بودجه فعلی شهرداری خواهد بود، نداشت.

حزب دیگری از لزوم آباد کردن جنوب تهران سخن می‌گفت و در پاسخ به این سوال که در این صورت با سیل مهاجرت جدید به تهران چه می‌کند، بیان داشت که فرض ما این است که دولت هم وظایف خود را به خوبی انجام می‌دهد و شهرهای دیگر هم آباد خواهند شد! حزب دیگری از لزوم سالم‌سازی شهرداری سخن می‌گفت ولی هیچ برنامه‌ای برای این که سالم سازی به چه معنی است و چگونه می‌توان آن را پیاده کرد ارائه نمی‌داد و نهایتا حزب آخر علاقه‌مند بود که پس از ورود به شهرداری پروژه‌ای با حضور متخصصان اجرا کرده و برنامه‌های خود را در آن زمان تدوین کند. نتیجه تلخی که از این جلسه به دست آمد این بود که عمده احزاب کشور تصور درستی از ماهیت نهادی که برای اداره آن با هم رقابت می‌کردند، نداشتند.

اکنون چهار سال از آن زمان گذشته است، کشور دچار تحولات سیاسی گسترده‌ای شده است و احزاب تجربه بیشتری به دست آورده‌اند.

انتخابات پیش رو هم انتخاب شوراها است و خصوصیات مهم آن این است که شورا باید در درجه اول به بحث تامین منابع و محل مصرف آنها در سطح شهر (بودجه شهرداری) بپردازد. اگر در بحث انتخابات مجلس و ریاست جمهوری ساختار مالی دولت بر نحوه تبلیغات احزاب سایه افکنده و آنها را از شیوه‌های رایج در دنیا دور می‌کند، انتخابات شوراها اتفاقا به ساختار جهانی نزدیک است و مدلی عینی از بحث رابطه مالیات، خدمت بین دولت محلی و شهروندان را تصویر می‌کند.

بنابراین احزاب برای عدم ارائه برنامه‌های مشخص بهانه‌ای نخواهند داشت و می‌توان از آنها خواست که این برنامه‌ها را به صورت کاملا شفاف ارائه نمایند. از طرف دیگر مطبوعات، روشنفکران و متخصصان نیز باید فضا را به سمت نقد کردن اهداف کلی، ناسازگار یا غیر عملی هدایت کنند و احزاب را به این سمت سوق دهند که «حرف‌های مشخص» خودشان را که در چارچوب روابط شناخته شده مالیه بخش عمومی‌ می‌گنجد و معنی دار است، ارائه نمایند. چنین فرآیندی به عمیق‌تر و واقعی‌تر شدن تاثیر انتخابات در ایران کمک شایانی خواهد کرد.