جهت‌گیری درآمدهای نفتی در سال‌های اخیر
مرکز تحقیقات دنیای اقتصاد، در گزارشی با ارائه آمار خالص صادرات به قیمت‌های جاری و خالص صادرات به قیمت‌های ثابت سال 1376، نشان می‌دهد که در دوره اخیر درآمدهای صادراتی نه به علت افزایش حجم کالاهای صادراتی که به علت افزایش بهای این کالاها، رشد داشته است.

از سوی دیگر آمار خالص صادرات به قیمت‌های ثابت، نشان‌دهنده آن است که این افزایش درآمد صادراتی، صرف ورود حجم بسیار بیشتر کالاهای وارداتی نسبت به کالاهای صادراتی شده است و در نتیجه خالص صادرات به قیمت‌های ثابت منفی شده است. این مرکز معتقد است که صرف ورود این کالاها، به معنای ضد تولید بودن آن نیست. مساله آن است که این کالاهای وارداتی بیشتر مصرفی بوده‌اند یا سرمایه ای؟ آمار تشکیل سرمایه ثابت ناخالص نشان می‌دهد که در شوک‌های نفتی مثبت گذشته که به واردات بیشتر کالاها منجر شده است، سرمایه ثابت افزایش داشته که نشان‌دهنده، حجم واردات کالاهای سرمایه‌ای بوده است و در نتیجه آن رشد اقتصادی محسوسی مشاهده شده است، اما در سال‌‌های اخیر با وجود افزایش درآمد صادراتی چنین تحولی در اقتصاد ایران رخ نداده است و تشکیل سرمایه ثابت و رشد تولید ناخالص داخلی به میزانی که انتظار می‌رفته، نبوده است.
داشتن تصویری از بخش‌های مختلف اقتصاد، وابسته به انتخاب صحیح آمار است. نگاهی به آمار خالص صادرات، به معنای صادرات منهای واردات کشور به قیمت های جاری از سال 1339 تا سال 1389 (جدول 1) گویی نشان‌دهنده افزایش چشمگیر خالص صادرات اسمی در سال‌های اخیر است. اما این آمار نشانگر آن نیست که اقتصاد ایران توانسته کالاهای بیشتری تولید و صادر کند. در واقع اتفاقی که افتاده آن است که محصول صادراتی ایران بهای بالاتری یافته و در نتیجه خالص صادرات اسمی ایران رشد یافته است. این واقعیت را ستون خالص صادرات واقعی در جدول 1، که بر مبنای قیمت‌های ثابت سال 1376 است، آشکار می‌کند. از سال 1381، به این سو، میزان واردات به صادرات بر مبنای قیمت‌های ثابت سال 1376، بیشتر بوده است. این افزایش واردات کالای بیشتر به واسطه افزایش درآمدهای ناشی از صادراتی صورت گرفته که بیشتر نه به خاطر تولید و صادرات کالای بیشتر که به علت افزایش بهای این کالاها و به خصوص نفت، رخ داده است.
تا این جا آمار به ما می‌گوید که اقتصاد ایران در سال‌های اخیر نتوانسته، به طور چشمگیری کالاهای صادراتی خود را نسبت به واردات خویش تقویت کند و تنها از نعمت افزایش بهای نفت سود جسته است. هم چنانی که از جدول بر می‌آید، اقتصاد ایران در سال‌های پس از انقلاب تنها در یک دوره چند ساله در دهه ۱۳۷۰ وضعیت مناسبی در تراز تجاری واقعی خود داشته است.
اما مساله جالب‌تر آن است که در شوک‌های نفتی که درآمد نفتی اقتصاد ایران افزایش یافته است، خالص صادرات به قیمت‌های ثابت نزول چشمگیری داشته است، مثلا به رقم سال 1353 نسبت به سال 1352 نگاه کنید و از آن سو روند آن را تا سال 1356 دنبال کنید. همین امر در دهه 1380 نیز رخ داده است که شوک نفتی دیگری روی داد.
این ارقام به وضوح نمایانگر این است که اقتصاد ایران در هنگامی که درآمدهای نفتی‌اش افزایش چشمگیری داشته، تمایل عجیبی به واردات بیشتر کالا پیدا کرده است. مثلا خالص صادرات واقعی در سال ۱۳۵۳ نسبت به سال ۱۳۵۲، قریب ۸۴ درصد کاهش یافته است که به آن معنا است که حجم کالاهای وارداتی به کالاهای صادراتی نسبت به سال قبل، ۸۴ درصد افزایش داشته است. اما پرسش این است که با این شوک‌های نفتی که دست ایرانیان را برای واردات بیشتر کالاها باز کرده است، اقتصاد ایران چه کالاهایی وارد کرده است. آیا این واردات، واردات کالاهای سرمایه‌ای بوده و موجب تقویت تولید شده است یا صرف کالاهای مصرفی شده است؟
برای پاسخ به این سوال کافی است به روند تشکیل سرمایه ثابت ناخالص نگاهی کنیم. شاخصی که میزان سرمایه‌گذاری ناخالص را در اقتصاد ایران نشان می‌دهد. نمودار الف، رشد این شاخص را برای پنج دهه به نمایش می‌گذارد. آن چنانی که از نمودار بر می‌آید، شوک نفتی دهه 1350، به طور واضحی موجب افزایش چشمگیر سرمایه ثابت می‌شود، آن چنانی که رشد سرمایه‌گذاری ناخالص در سال 1353 به 8/19 درصد و در سال 1354 به رقم 3/44 درصد می‌رسد. پس از آن از سال 1356 با تحولات سیاسی، اقتصاد ایران شاهد کاهش این شاخص است.
پس از جنگ نیز، این رقم شروع به افزایش چشمگیری می‌کند که نشان دهنده سیاست‌های اقتصادی بازار محور و اصلاح قیمتی آن دوره است. اما نکته مهم، در سال‌های اخیر است. در حالی که شوک نفتی دهه ۱۳۵۰ که موجب افزایش واردات به میزان قابل توجهی شد، خود را در سرمایه‌گذاری ناخالص نشان می‌دهد، شوک نفتی دهه ۱۳۸۰، چنین خصلتی ندارد. در حالی که جدول ۱ نمایانگر، افزایش حجم کالاهای وارداتی نسبت به کالاهای صادراتی می‌باشد، اما مشخصا این واردات به کالاهای سرمایه‌ای تخصیص نیافته است. رشد سرمایه‌گذاری ناخالص هر چند در این سال‌ها مثبت بوده است، اما قابل مقایسه با سال‌هایی که اقتصاد ایران شاهد رشد بالای سرمایه‌گذاری بوده، نبوده است.
از سوی دیگر، رشد تولید ناخالص داخلی، بسیار وابسته به رشد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص است. این امر در نمودار ب، به وضوح نمایان است. رشد اقتصادی در دهه 1350، همبستگی شدیدی با رشد سرمایه‌گذاری در نمودار الف، دارد. رشد اقتصادی پس از جنگ نیز با افزایش سرمایه‌گذاری همزمان است. از سوی دیگر در سال های اخیر نیز با وجود رشد آهسته سرمایه‌گذاری، رشد تولید ناخالص داخلی نیز، رشد معمولی را به خود دیده است.
این آمار حاکی از آن است که اقتصاد ایران در سال‌های اخیر با وجود قدرت ناشی از افزایش بهای کالای صادراتی، نتوانسته است به سوی افزایش سرمایه‌گذاری و رشد اقتصادی حرکت کند. در حالی که میزان کالاهای وارداتی در این دوره افزایش یافته اما این کالاها مانند دوره‌های دیگری که اقتصاد ایران دچار شوک نفتی مثبت شده است، واسطه‌ای و سرمایه‌ای نبوده‌اند.
هر چند آمار تشکیل سرمایه ثابت ناخالص، با ارقام رشد اقتصادی همخوانی دارد، اما آمار بانک مرکزی، این ارقام را نهایی نمی‌داند. جالب آنجا است که این شاخص در موارد جزیی‌تر یعنی آنجا که آمار تشکیل سرمایه ثابت ناخالص برای بخش‌های مختلف اقتصادی ارائه می‌شود، از سال 1385 به این سو مسکوت مانده است.
از همین رو، حتی همین آماری که به تایید نهایی بانک مرکزی نرسیده است، خود نمایانگر افت محسوسی در بخش تولید اقتصاد ایران دارد. به این معنا که با وجود درآمد‌های صادراتی بالا، مانند گذشته نیز عمل نکرده است. می توان عوامل مختلفی را برای این امر برشمرد که موضوع این گزارش نیست، اما چند نکته بدیهی است. اول آنکه با افزایش درآمدهای صادراتی ناشی از افزایش بهای کالای صادراتی، اقتصاد به کالاهای وارداتی بیشتر تمایل زیادی پیدا کرده است. دوم آن که با حرکت به سوی واردات کالاهای سرمایه‌ای، اقتصاد ایران با افزایش تشکیل سرمایه ثابت روبه‌رو بوده است. سوم اینکه این افزایش که به معنای افزایش سرمایه‌گذاری بوده است، خود را به خوبی در رشد تولید ناخالص داخلی ایران نمایان کرده است.