یک پیشنهاد و سه ملاحظه برای حل مساله هسته‌ای

امیر دریابان علی شمخانی، رییس مرکز تحقیقات راهبردی دفاعی در گفت‌وگویی به بیان دیدگاه‌های خود در زمینه مساله هسته‌ای، اوضاع داخلی و منطقه و نیز احتمال مذاکره ایران با آمریکا پرداخت.آنچه در پی می آید مشروح این گفت و گو است . برخی معتقدند دولت خاتمی برای حفظ حق هسته‌ای ایران از راه مذاکره پیش می‌رفت اما احمدی‌نژاد معتقد است که حق انرژی هسته‌ای را به هر قیمتی که شده باید حفظ کرد، آیا انرژی هسته‌ای باید در خدمت کشور باشد یا کشور در خدمت انرژی هسته‌ای؟

نباید این گونه فکر کرد که دولت خاتمی، از طریق مذاکره به دنبال حفظ حق هسته‌ای ایران بود و احمدی‌نژاد بر این باور است که به هر قیمتی که شده باید این حق را حفظ کرد. هر دوی اینها معتقد بوده و هستند که ما باید توانمندی غنی سازی و تکنولوژی کامل انرژی هسته‌ای را در حد صلح‌آمیز کسب کنیم. به نظر من مثلثی وجود دارد که سه ضلعش مشخص می‌کند که چگونه باید عمل کرد. ضلع اول شرایط حاکم بر اوضاع داخلی، منطقه و جهان است. ضلع دوم هدف و ضلع سوم نحوه عملکرد است. نحوه عملکرد تابع شرایط حاکم بر داخل و خارج و هدف است.

در برنامه‌ریزی برای نیل به یک هدف سه اصل اساسی وجود دارد، اصل اول سیاست تهاجمی، اصل دوم سیاست فعال و اصل سوم سیاست ابتکاری است اما متاسفانه در ادبیات سیاسی ایران این مباحث با همدیگر اشتباه گرفته می‌شود در حالی که کاملا واضح است که سیاست تهاجمی در قبال سیاست تدافعی، سیاست فعال در قبال سیاست غیر فعال و سیاست ابتکاری در برابر سیاست ساده و خطی قرار دارد. سیاست ابتکاری از اهمیت بسیار ویژه‌ای برخوردار است چرا که این سیاست مبتکرانه است که مشخص می‌کند در چه شرایطی باید از چه نوع سیاستی (تهاجمی، تدافعی، فعال، غیر فعال) استفاده کرد. سیاست تهاجمی فاقد خصیصه ابتکار است همانگونه که مطرح کردن هولوکاست با ادعای اینکه سیاست ما فعال است چیزی جز گل زدن به دروازه تیم خودی نیست.

در هدف رسیدن به انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز همه مسوولان نظام و مردم ما متحد و یکصدا هستند و هیچ دیواری اعم از اعتقادی، سیاسی، قومی و فرهنگی بین ملت ایران برای رسیدن به این حق مسلم وجود ندارد اما مهم این است که ما به این حق مسلم دست پیدا کنیم.

چرا که بسیار ناگوار است که پس از صرف هزینه‌های میلیاردی و امنیتی کردن فضای کشور ما را از رسیدن به این حق مسلم محروم کنند و اگر این محروم شدن به نام ما ثبت شود تلخ‌ترین ثبتی خواهد بود که در تاریخ این کشور صورت گرفته است. دستیابی به توانمندی انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز سیاست پایدار جمهوری اسلامی ایران است، شاید گروهی به منظور زیر سوال بردن اصل سیاست پایدار (داشتن توانمندی تکنولوژی صلح‌آمیز هسته‌ای) چنین تفکیکی را ناخواسته دامن می‌زنند.

طرح پیشنهادی شما برای حل مساله هسته‌ای چیست؟

با توجه به تعریفی که از انرژی هسته‌ای ارائه شد باید ابتدا مشخص کنیم که «استراتژی مادر» یا « grand sterategy» کشور چیست. به نظر می‌آید استراتژی مادر ایران دستیابی به توانمندی انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای است و برای دستیابی به این حق مسلم، توجه به سه نکته بسیار اساسی است.

اول اینکه اگر «استراتژی مادر» کشور مساله هسته‌ای است پس نباید به استراتژی‌های پراکنده دیگری پرداخت که این استراتژی مادر را تضعیف کند. اگر این را پذیرفتیم پس باید تمام سیاست‌های داخلی اعم از سیاست‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و نیز روابط خارجی در راستای تقویت این «استراتژی مادر» تنظیم شود.

از قرائن و بیانات مسوولین عالی رتبه نظام استنباط می‌شود که استراتژی بزرگ کشور نیل به تکنولوژی صلح‌آمیز هسته‌ای است و اگر این یک انتخاب است باید تمام اقدامات داخلی و خارجی در تراز و سطح عالی (استراتژی‌های دیگر)، موید، هم جهت و تقویت‌کننده استراتژی بزرگ باشند و این نیازمند انسجام و وحدت در حوزه داخلی و اعمال سیاست‌های کارآمد و سنجیده در حوزه خارجی و دیپلماسی است.

اجتناب از هر گونه سیاست داخلی و خارجی تضعیف‌کننده و حتی غیر همسو و یا خنثی نشانگر هنر مدیریت کلان و راهبردی خواهد بود و اعمال هرگونه سیاست داخلی و خارجی تضعیف‌کننده، غیر همسو و یا خنثی نشان از فقدان این هنر به عنوان یکی از لوازم اساسی حاکمیت به حساب می‌آید.

پس از پذیرفتن این اصول و عمل در چارچوب این معنا(استراتژی بزرگ)، بنیاد هسته‌ای نیز باید بر پایه برآوردهای صحیح و مبانی اصولی پایه‌گذاری شود. شاید خواندن کتاب «برنامه شاه جاه‌طلبی فراتر از حد» به عنوان یک تجربه در این رابطه قابل بهره‌برداری باشد.

نکته دوم این است که خود استراتژی هسته‌ای نیز باید بر بنیاد صحیحی بنا شده باشد و گام‌هایی را برای رسیدن به آن برداریم که تقویت‌کننده خود استراتژی هسته‌ای باشد و نکته سوم که بسیار حائز اهمیت است این است که نباید بر ساختار پیش برنده مساله هسته‌ای اختلاف و آشفتگی وجود داشته باشد اما متاسفانه در مقطع کنونی ساختار پیش برنده مساله هسته‌ای دارای اختلاف درون ساختاری و ناهماهنگی در اجرای سیاست‌هاست.

در مقطع کنونی هم بنیاد استراتژی انرژی هسته‌ای ما غلط است و هم می‌توانستیم در گام‌هایی که برای رسیدن به این هدف بر ‌داریم صحیح‌تر عمل کنیم. ولی ما سیاست تهییج داخلی را به عنوان یک سیاست آسان و تاکتیکی در راستای تضعیف استراتژی هسته‌ای به کار گرفتیم. در مقطع کنونی برای رسیدن به حق مسلم ایران در دستیابی به انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای گام‌هایی برداشته شد که این حق را تضعیف و حتی شک‌برانگیز کرد.

محتاط بودن اتفاقی سیاست‌های خارجی دولت خاتمی اجازه بروز و آشکار شدن این بنیاد غلط را نداد اما سیاست تهاجمی فاقد ابتکار دولت نهم این بنیاد غلط را آشکار کرد البته این به مفهوم ارزش داشتن مطلق هیچ یک از این روش‌ها نیست. توجه عملگرایانه به این سه نکته موثرترین راه‌حل برای مساله هسته‌ای است.

به نظر شما آیا جمهوری اسلامی ایران در شرایط فعلی باید تعلیق غنی‌سازی را بپذیرد یا نه؟

درخواست حریف از ما تنها تعلیق غنی‌سازی نیست بلکه خواسته‌های بیشتری دارد و غنی‌سازی تنها بخشی از خواسته‌های حریف از ماست. او یک بازی را با ایران شروع کرده که من آن را شبیه بازی «اسکواش» می‌دانم. در ابتدای این بازی به توپ هسته‌ای ایران به اشکال مختلف ضربه می‌زد و فشار را مطابق جایی که می‌خواست توپ فرود آید تنظیم می‌کرد اما در مقطع کنونی حریف بازی را از «اسکواش» به «پینگ پنگ» تبدیل کرده و به جای یک راکت دو راکت را در دست گرفته که پتانسیل هر کدام از این راکت‌ها با دیگری متفاوت است. به همراه راکت هسته‌ای یک اجماع علیه توپ هسته‌ای ایران وجود دارد که همین قدرت ضربه راکت را چندین برابر می‌کند. از سوی دیگر، حریف میز این بازی را نیز در قالب یک خط کشی جدید و غیر استاندارد و در چارچوب یک قطعنامه علیه ایران خط‌کشی کرده و حتی با پذیرفتن تعلیق غنی‌سازی از سوی ایران نیز حاضر به پاک کردن این خط کشی نیست.

راکت دوم که حریف در این بازی برای ضربه زدن به توپ هسته‌ای ایران به دست گرفته راکت اتهام دخالت ایران در امور عراق است. هر یک از این راکت‌ها در عین اینکه همزمان با همدیگر عمل می‌کنند از اصول خاصی برای عمل کردن پیروی می‌کنند و همین بازی را بسیار پیچیده می‌کند. این بازی بسیار پیچیده بوده و تعلیق غنی‌سازی تنها بخشی از یک سناریو است.

برخی این گونه القاء می‌کنند که غنی‌سازی با انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای کاملا متفاوت است و اگر ایران به دنبال انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای است پس چرا تا این اندازه بر غنی‌سازی تاکید می‌کند؟

چرخه سوخت و غنی‌سازی تنها قسمتی از سیکل انرژی هسته‌ای و انرژی، تنها بخشی از تکنولوژی هسته‌ای است. برای کشوری که استعداد معدنی، تاریخ علمی گسترده و نیازمندی‌های توسعه‌ای فراوانی دارد دستیابی به چرخه کامل انرژی هسته‌ای یک امر کاملا حیاتی است. چرخه غیر کامل و ناقص انرژی هسته‌ای به معنای صرف هزینه‌های اضافی و وابستگی به قدرت‌های هسته‌ای است.

زمانی که چالش هسته‌ای ایران شروع شد ایالات متحده آمریکا مخالف تکمیل نیروگاه بوشهر بود و حتی داشتن نیروگاه را برای ایران مجاز نمی دانست اما در حال حاضر این مشکل رفع شده است.

برخی‌ها بر این باورند از آنجا که احمدی‌نژاد سیاست فعال را دخالت در امور مداخله‌گران می‌دانند مطرح کردن هولوکاست در شرایط فعلی اقدام صحیحی بوده است نظر شما چیست؟

ما باید بدانیم که «استراتژی مادر» کشور چیست و چه زمانی باید دخالت کنیم و اصلا چرا باید دخالت کنیم. برای انجام هر اقدامی باید در راستای تقویت استراتژی مادر عمل کرد. از طرفی در مدت ۲۷ سال که از انقلاب می‌گذرد اگر بزرگان نظام مصلحت می‌دانستند هولوکاست را مطرح می‌کردند چرا که هولوکاست یک کشف جدید نیست. ما باید بر اساس پتانسیل‌های مادی خود و پتانسیل‌های دشمن دست به اقدام عملی بزنیم و بدانیم که خداوند به جز از مجرای طبیعی دست به امداد غیبی نمی‌زند. سوال این است که آیا این گونه مسائل منجر به تقویت استراتژی بزرگ کشور شد و یا آن را تضعیف کرد؟ که پاسخ‌ها و استدلال‌های متناقضی در این زمینه وجود دارد.

بسیاری از کارشناسان و صاحب‌نظران بر این باورند که تنها راه‌حل مساله هسته‌ای ایران مذاکره با آمریکاست آیا شما هم همین نظر را دارید؟ از طرفی مذاکره با آمریکا در شرایطی که رفتارهای خصمانه‌اش علیه ایران ادامه دارد چگونه قابل توجیه است؟

البته پاسخ «آری» یا «خیر» به تنهایی برای این سوال کافی نیست. ما باید ببینیم که احساس امروز آمریکا و احساس خیالی محافظه‌کاران کاخ سفید نسبت به جمهوری اسلامی چیست. در حال حاضر آنها احساس می‌کنند که در طول سه ماه گذشته توفیقات زیادی را در حوزه مسائل منطقه‌ای به دست آورده‌اند و نیز قدرت مانور جمهوری اسلامی را کمتر از دیروز می‌دانند. از طرفی آمریکا قدرت کنترلی خود را رو به فزونی دیده و احساس می‌کند که هنوز می‌تواند پیروزی‌های بیشتری را به دست آورد لذا از به نتیجه رسیدن فشارها علیه ایران امیدوارتر از گذشته است.

آمریکا احساس می‌کند که افزایش فشار بر ایران برایش هزینه‌ای در بر ندارد و از آنجا که گزینه اقدام نظامی علیه ایران را به عنوان ابزار فشار انتخاب کرده است لذا خود را مخاطب و تصمیم گیرنده اصلی در این وضعیت می‌داند.

در چنین شرایطی می‌توان با آمریکا به توافق رسید؟

آمریکا تا به امروز جلوی هرگونه معادله مصالحه‌آمیز را گرفته است و در این مسیر به شکل ظریفی حتی از موضع «مذاکره‌خواهی» کارشکنی می‌کند لذا در رفتارها و سیاست‌های آمریکا تضاد و تناقضی دیده می‌شود که ناشی از انباشت عناد تاریخی است. ابتدا باید دانست که مذاکره با ارتباط فرق دارد و مذاکره موضوعی و گسسته با مذاکره دائمی و پایدار متفاوت است. ما در موضوع افغانستان با آمریکا مذاکره کردیم و در حال حاضر نیز باید مفاهیم مربوط به مذاکره را کاملا تعریف کرد.

از طرفی باید دانست که سیاست مذاکره با اروپا به تنهایی نتوانسته است مشکل ایران را حل کند البته نباید انکار کرد که ما در جریان مذاکرات با اروپا، روسیه و چین دستاوردهای قابل توجهی را به دست آورده‌ایم که از مهمترین آنها می‌توان به کاهش محبوبیت و نفوذ آمریکا در منطقه و در کشورهای اروپایی و ایجاد تاخیر در اجماع علیه ایران اشاره کرد.

در مقطع کنونی، آمریکا دو راکت را علیه ایران به دست گرفته اما باید بداند که اولا نمی‌تواند آبشار بزند و ثانیا قادر نیست تور میز بازی را پاره کند چرا که این تور از تار و پود وحدت مردم و مسوولان ساخته شده است. مذاکره با آمریکا در صورتی امکان‌پذیر است که ایالات متحده به صورت همتراز، بدون زیاده خواهی و بر اساس قوانین مورد پذیرش بین‌المللی بر سر میز مذاکره حاضر شود.

آمریکا اسنادی را فاش کرده که ایران را متهم به دخالت در امور عراق می‌کند حال سوال این است که دخالت ایران در امور عراق با توجه به ۱۴۰هزار سرباز آمریکایی مستقر در عراق و تجهیزات قابل توجه نظامی آمریکا در عراق چگونه قابل توجیه است؟

نکته ظریف این مساله اینجاست که عراق در حال حاضر تحت اشغال و قیمومیت آمریکا قرار دارد و وجود هر گونه ناامنی در عراق نشان از ضعف سیاست‌های آمریکاست.

آمریکا در یک تقسیم‌بندی وهمی و خیالی دو گونه تعریف مستقل از دخالت ایران در عراق ارائه می‌دهد تعریف اول دخالت ایران در قالب مسائل همسایگی تاریخی بوده و تعریف دوم دخالت ایران در عراق به منظور ایجاد ناامنی و بی‌ثباتی است. ایالات متحده تعریف نوع اول را می‌پذیرد اما تعریف دوم از دخالت ایران در عراق را به هیچ‌وجه قابل قبول نمی‌داند.

جمهوری اسلامی ایران همواره وجود یک عراق مستقل مردم‌سالار و دارای همزیستی مسالمت‌آمیز با همسایگان را در دستور کار خود داشته و خواهد داشت. آمریکا برای حل عناد تاریخی خود با جمهوری اسلامی ایران همواره به دنبال حل این دشمنی از موضع برتر است و لذا دائما بهانه‌جویی می‌کند و اتهام دخالت ایران در عراق، از آمریکای بهانه‌جو بعید نیست.

دخالت ایران در عراق به شکلی که آمریکا ایران را متهم به آن می‌کند با منافع جمهوری اسلامی ایران کاملا متضاد است و هیچ کشوری منافع خود را قربانی رفتار متضاد نمی کند. از طرفی موضوع دخالت ایران در عراق از سوی خود عراقی‌ها، افسران بازنشسته اطلاعاتی آمریکا و حتی برخی از مقامات کاخ سفید محل تردید است.

آینده عراق را پس از خروج نیروهای آمریکایی از این کشور چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟ و خروج آمریکا از عراق، کی و چگونه معنا می‌دهد؟

چگونگی و زمان خروج آمریکا طبیعتا پیامدهای مختلفی را می‌تواند در صحنه عراق داشته باشد و آینده عراق هم بر اساس پاسخ به این دو سئوال قابل ارزیابی است. در حال حاضر، خود عراقی‌ها بر این باورند که خروج نیروهای آمریکایی از عراق سبب افزایش و تشدید درگیری‌های قومی و فرقه‌ای در این کشور می‌شود. اما سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران خروج نیروهای اشغالگر آمریکایی از عراق است. چرا که آمریکا بر خلاف ادعای اولیه‌اش به عنوان یک نیروی آزاد ساز شناخته نمی شود بلکه همه او را یک اشغالگر می‌دانند که در شکل‌گیری حوادث داخلی عراق در راستای تثبیت خود معادلاتی را طراحی و اجرا می‌کند که سبب ایجاد ناامنی در این کشور شده است.

فکر می‌کنید قطعنامه دیگری علیه ما صادر شود؟

ما می‌توانیم صدور قطعنامه‌ها را از طریق انجام مذاکرات و روابط دیپلماتیک و همچنین بیان برخی حقایق به تاخیر انداخته و یا متن و مواد آن را تعدیل و حتی تضعیف کنیم.

با توجه به اینکه شما عضو شورای راهبردی سیاست خارجی نیز هستید چرا این شورا همکاری لازم را با تیم هسته‌ای ندارد و آیا خود شورا جلسه‌ای برگزار کرده و گزارشی هم به رهبر معظم انقلاب ارائه داده است یا خیر؟

این شورا جلسه‌هایی را برگزار کرده است و گزارش‌هایی را در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، تقدیم رهبری کرده و این روال کماکان ادامه دارد اما شورای راهبردی سیاست خارجی هیچ‌گونه رابطه رسمی با تیم پیش برنده مسائل هسته‌ای ندارد چرا که برخی‌ها معتقدند نوعی سنگینی وزن در همکاری با این تشکیلات وجود دارد ضمن اینکه باید توجه داشت که شورا گزارشات خود را به عنوان مشاور تقدیم رهبر انقلاب می‌کند.

آیا کسی در این بین کارشکنی می‌کند؟

کارشکنی در اینجا معنا ندارد چرا که کار این شورا اجرایی نیست از طرفی عدم همکاری یا همکاری در غیر زمان لازم کارشکنی به حساب نمی‌آید.

با توجه به انتصاب جنابعالی از سوی مقام معظم رهبری در تاریخ ۴/۸/۸۴ به عنوان رییس مرکز تحقیقات راهبردی دفاعی، بفرمایید تا به حال چه اقدامات مهمی در این مرکز صورت گرفته و آیا گزارشی هم به رهبر انقلاب ارائه شده است؟

ما در این مرکز اقدامات تحقیقی و پژوهشی بسیار مناسبی را در حوزه‌های سیاسی، امنیتی، دفاعی، اقتصادی و هسته‌ای انجام داده‌ایم و گزارش‌های خوبی را هم به رهبر انقلاب ارائه کرده‌ایم.

شما در مراسم تودیع وزارت دفاع به وزیر آینده دفاع توصیه کردید که از جایگاه نخست این وزارتخانه صیانت کرده و از حواشی بپرهیزد عملکرد وزیر فعلی دفاع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من برای پاسخ دادن به این سئوال از نظر اخلاقی مشکل دارم و از طرفی هنوز برای ارزیابی عملکرد ایشان زود است و من پاسخ سوال شما را یک سال دیگر می‌توانم بدهم. از طرفی من توفیق وزارت دفاع را در حفظ آن برجستگی، جزو توفیقات خودم می‌دانم.

شما در حادثه سقوط هواپیمای سی ۱۳۰ اعلام کردید که این حادثه قابل پیشگیری بود این حادثه چگونه قابل پیشگیری بود و چرا برای آنتونوف ۷۴ تکرار شد؟

من در زمان سقوط آنتونوف ۷۴ مسوولیتی نداشتم اما این گونه سوانح هوایی از طریق بالا بردن ضریب امنیتی پروازها قابل پیشگیری است. به میزانی که هوشیاری ایمنی ما در حوزه کاری مان بالا رود به همان میزان حوادث و سوانح کاهش می‌یابد.

چرا لایحه تنظیم نظام جامع هوانوردی که در زمان وزارت شما به مجلس شورای اسلامی ارائه شد با هیاهو و جنجال از به تصویب رسیدن ناکام ماند؟

لایحه تنظیم نظام جامع هوانوردی یک سنت تاریخی است که از قبل از انقلاب ما بین سازمان هواپیمایی کشوری و نیروهای نظامی هوایی وجود داشته و از یک منطق علمی و کاربردی پیروی می‌کند. لایحه تنظیم نظام جامع هوانوردی به منظور بالا بردن ضریب امنیتی پروازها، تفکیک وظایف نیروهای نظامی از غیر نظامی و شفاف سازی وظایف نظامیان به مجلس شورای اسلامی ارائه شد اما متاسفانه به تصویب نرسید.

اخیرا خبری منتشر شد مبنی بر اینکه شما به‌رغم مخالفت‌های شدید سازمان حفاظت محیط زیست درخواست صدور مجوز خارج از نوبت از وزارت صنایع و معادن برای ساخت یک کارخانه در جنگل‌های شمال را نموده‌اید آیا این صحت دارد؟

نه من، نه خانواده من و نه خاندان شمخانی در طول تاریخ هیچ‌گونه درخواست و تقاضایی از هیچ وزارتخانه‌ای بویژه وزارت صنایع نداشته‌ایم و از سوی دیگر، من خوزستانی هستم و هیچ ارتباطی با شمال کشور نمی‌توانم داشته باشم.

منبع:‌ خبرگزاری مهر