شب هاناآرنت برگزار شد
در ابتدای این مراسم علی دهباشی، مدیر مسوول مجله بخارا گفت، «در این دوسال که در اروپا و آمریکا به مناسبت صدمین سال تولد «هاناآرنت» کنفرانس و سمینار برگزار میشود، شاهد هستیم که دهها کتاب و صدها مقاله درباره این متفکر آلمانی منتشر شده است.»
نگاه سوم- شب «هاناآرنت» از سری شبهای مجله بخارا با حضور پژوهشگران و صاحبنظران در خانه هنرمندان برگزار شد.
در ابتدای این مراسم علی دهباشی، مدیر مسوول مجله بخارا گفت، «در این دوسال که در اروپا و آمریکا به مناسبت صدمین سال تولد «هاناآرنت» کنفرانس و سمینار برگزار میشود، شاهد هستیم که دهها کتاب و صدها مقاله درباره این متفکر آلمانی منتشر شده است.» عکس: سایت خانه هنرمندان
وی با اشاره به تلاش دکتر فولادوند در شناخت این متفکر در ایران ادامه داد:«معرفی هاناآرنت به زبان فارسی نخستین بار به قلم توانای دکتر فولادوند انجام شد و این اتفاق در سالهایی افتاد که تفکر خاصی از فلسفه در ایران سیطره پیدا کرده بود و متفکران و فیلسوفان بزرگ اندیش بزرگ این قرن در ایران در محاق رفته بودند.
دهباشی با اشاره به جایزه بینالمللی هاناآرنت در پایان گفت: «این جایزه به افرادی داده میشود که در جهت سنت فکری آرنت حرکت میکنند و مبلغ این جایزه ۷۵۰۰یورو است و هر ساله در شهر برمن برگزار میشود و در سال ۲۰۰۶ این جایزه به جولیا کریستوا، نویسنده و روانکاو فرانسوی اختصاص یافت.»
بعد از صحبتهای دهباشی «عزتا... فولادوند» پس از شرحی بر زندگیهانا آرنت و برشمردن آثار این فیلسوف آلمانی، سخنان خود را با عنوان «مفهوم بشر در فلسفههانا آرنت» آغاز کرد: بیشتر کارشناسان آرنت را متفکری سیاسی میشناسند و البته شک نیست که کتابهایی که او را به شهرت جهانی رساندند، ریشههای توتالیتاریسم، خشونت، انقلاب، تاملاتی درباره فلسفه سیاسی کانت و دیگر آثار، اکثر دست کم به ظاهر با سیاست سر و کار دارند. با این همه، برخلاف فیلسوفان سیاسی شناخته شدهای مانند ماکیاولی یا لاک یا منتسکیو یا مارکس یا جان رالز، او هرگز چیزی در بیان یک فلسفه سیاسی سیستماتیک ننوشت.
فولادوند در مورد آثار این متفکر برجسته گفت: نوشتههای او بحثهایی درباره موضوعات متنوعی است مثل توتالیتاریسم، انقلاب، آزادی، قوه تفکر، نیروی داوری، تاریخ اندیشه سیاسی و جز اینها. استدلالهای او غالبا پر طول و تفصیل و شامل گریزهای فراوان به موضوعات جانبی و استناد به متفکران گوناگون مانند هایدگر و ارسطو و کانت و نیچه و یاسپرس و سارتر و فانون و حتی معاصران مطرح مثلا در جنبشهای دانشجویی است.
وی افزود: خطا است که بپنداریم نوشتههای آرنت، مشتی آثار پراکنده درباره موضوعات مختلف است. دو اندیشه بنیادی مانند رشتهای محکم سراسر نوشتههای او را به یکدیگر میپیوندند. یکی پرسش درباره ماهیت سیاست و حیات سیاسی بر مبنای روش پدیدارشناسی که بیشتر ملهم از هایدگر است و دیگری این فکر اساسی که از یونانیان، به ویژه ارسطو، به او به ارث رسیده که سیاست در بن و بنیاد به راستی شاخهای از اخلاق است و سیاست جدا از اخلاق شایستة نام سیاست نیست.
وی خاطرنشان کرد: به عقیده آرنت، جایگاه آرمانی این نوع فعالیت یا به اصطلاح او «کنش» عرصه سیاست است. پیش شرطهای ضروری کنش، یعنی تعامل آشکار مردم با یکدیگر و بحث درباره مصالح مشترک و رجوع به پیشینههای الهام بخش و امکان کسب نام بلند، همه در حیات سیاسی فراهم میآیند. اجتماع سیاسی، اجتماعی که همه در آن سخن بگویند و مسائل را به محک خرد جمعی بزنند، مردم را به میدان فرامیخواند تا دلیرانه دست به کارهای استثنایی بزنند و به زندگی بیسروته روزانه معنا ببخشند و حیات اجتماعی را به سطحی بالاتر ببرند. استعدادهای نهفته انسانی از این راه است که به شکوفایی میرسد و سخن مشهور ارسطو که انسان جانوری به طبع مدنی یا سیاسی است، به عقیده آرنت باید به این معنا گرفته شود.
عزتا... فولادوند در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: آرنت افسوس میخورد که این حلقه اتصال بین اخلاق و سیاست از بعد از یونانیان از هم گسیخت. فیلسوفان قرون وسطا اصولا بحث از اخلاق را از دایره مباحث فلسفی حذف کردند و مدرنیته دایر مدار و دلمشغول مفرط به اقتصاد و نیازهای پایانناپذیر معاش شد، اخلاق را به سطوح رسوم و عادات فروکاست، هستی انسان را تابع جبرهای طبیعی کرد و وظیفه دولت را که میبایست تعالی بخشیدن به روح آدمیان باشد به اداره امور تقلیل داد. از این رو مردم در عصر مدرن فرصت معنا بخشیدن به زندگی را از دست دادهاند یا به زندگی پوچ و بیمعنا ادامه میدهند یا به پیروی از آنچه ادعا میشود جبر حاکم بر تاریخ است، به جستوجوی معنایی کاذب میروند. به اعتقاد آرنت، اینها همه راه را برای ظهور نوع خاصی از شر و شرارت در روزگار ما هموار کرده است که چون هیچ داوری و اندیشهای در پس آن نیست، باید آن را ابتذال شر نام داد، چنان که نمونه آن را در آدلف آیشمان مشاهده میکنیم.
در ادامه خشایار دیهیمی، مترجم، ضمن مبارک برشمردن نفس گردآمدن از دیدگاه خانم آرنت گفت: پراکندگی، عامل اصلی بیگانگی از خود و انسانیت است.
دیهیمی افزود: نوع ویژهای از اخلاق در تمام نوشتههای هانا آرنت وجود دارد و کمترین اندیشمندی را در عالم سیاست میتوان پیدا کرد که این اندازه به اخلاق در نظریات خود توجه داشته باشد.
این مترجم اضافه کرد: هانا آرنت برای انسان جز مسوولیت فردی و مسوولیت جمعی قائل بود نه در این معنا که مسوولیت جمعی میتواند ما را مبرا کند که ما یک مهرهای از یک دستگاه هستیم که من اگر نبودم کس دیگری کارم را انجام میداد.
خشایار دیهیمی، یکی از ویژگیهای هانا آرنت را در این دانست که بسیاری از اندیشههای وی ناشی از تجربیات شخصی اوست در دوران هولناکی که در آن زندگی میکرد. خود آن دوره را عصر ظلمت میداند. در واقع قرن بیستم یکی از اعصار ظلمانی است. به اعتقاد وی ما در قرن بیستم وارد جهان مدرن شدهایم. جهان مدرنی که قرن ۲۰ تولید کرده، جهانی است که در آن معنای سیاست تهی شده و باعث به وجود آمدن نوع تازهای از خودکامگی یعنی توتالیتاریسم شده است. در طول تاریخ خودکامگی بسیار داشتهایم اما توتالیتاریسم نوع دیگری است و اگر نتوانیم آن را بشناسیم و بفهمیم که نوع جدید است در معرض خطری قرار میگیریم که هرگز انسان در معرض آن نبوده است. تولیتاریسم هانا آرنت، تعطیل کردن سیاست است.
دیهیمی به نقل از آرنت، در این تعطیلی سیاست، دو دسته را بسیار مقصر دانست و گفت: کسانی را که نظریه زندگی را از زندگی عمل ورزانه بهتر میدانند، از جمله فیلسوفانی مثل افلاطون که فکر میکنند نمیشود جاودانگی را در انسان دانست و در ورای جهان دید و دیگر آنهایی که در خود فرو میروند و چیزی را ماوراء جهان مشترک در چیزی جز این جستوجو میکنند.
خشایار دیهیمی گفت: آرنت، شاگرد هایدگر بود و تا آخر عمر مهر و عاطفهای به لحاظ شخصی به او داشت اما به لحاظ سیاسی در برابر او قرار میگرفت.
این مترجم سرشناس در پایان گفت: فیلسوفان آرمانی آرنت، کانت و ارسطو هستند چرا که به وظیفه انسانیشان در قبال انسانها پایبند بودند.
این بیست و دومین شبی بود که از سوی مجله بخارا در خانه هنرمندان برگزار شد وشب هانا آرنت اولین شبی بود که در حوزه فلسفه و اندیشه برگزار شد و به گفته دهباشی قرار است در آینده در حوزه فلسفه و اندیشه شبهای پوپر، بردیایف، آیزیابرلین، آرتور کستلر و ایزاک دویچر برگزار شود.
ارسال نظر