لطفا بدون بلیت وارد شوید !

ایمان مهدی‌زاده

چه خبره؟! افتتاح! افتتاح! روی پیشانی‌نوشت الکترونیکی یکی از سینماهای مرکز شهر نوشته لطفا بدون بلیت وارد شوید. تعجب می‌کنم و نزدیک‌تر می‌شوم. مادر و کودکی از کنارم می‌گذرند و راهشان را می‌گیرند و می‌روند داخل سینما. بلیتی هم در دست ندارند و کسی از آنها بلیتی مطالبه نمی‌کند. از غرفه‌های داخل سینما رایگان دیدن فرمایید، نوشته دیگری است بر روی کاغذی بلند کنار در ورودی سینما. با خودم فکر می‌کنم قرار است تئاتر اجرا شود. شاید خیابانی است و شاید این بخشی از یک کار آوانگارد است. همراه جمعیت وارد می‌شوم. از کنار بوفه‌ای که سال‌ها دیدمش و هرازگاهی نوشیدنی یا پاپ‌کورنی خریده‌ام می‌گذرم. روبه‌رویم در انتهای سالن میزی از کتاب گسترده و کنارش ویترینی بزرگ پر از سی‌دی و دی‌وی‌دی فیلم‌ها و موسیقی روز است. مانند قطره‌ای در دریای جمعیت حل می‌شوم و از پله‌ها بالا می‌روم. روبه‌رویم غرفه‌ای شیک انواع محصولات چرم را به نمایش گذاشته است. سراغ فروشنده می‌روم و باب صحبت را باز می‌کنم. دامون یوسف‌زاده کارهای غرفه‌اش را آثار پدر و خواهرش معرفی می‌کند:«استاد غفور یوسف‌زاده سال‌هاست به‌کار نقاشی روی چرم مشغول است و در زمره هنرمندان با سابقه سازمان صنایع دستی به‌شمار می‌رود. پدرم روی این جلدها طرح و نقش‌هایی از مینیاتور می‌زند و می‌شود این نمونه کارها.» صدای بلندگوی داخل سینما بلند می‌شود که مردم را به دیدن فیلم فرا می‌خواند. جمعیت به صف می‌شوند و یکی‌یکی بلیت‌هایشان را جلوی سالن نمایش تحویل می‌دهند و وارد می‌شوند. زوج جوانی کنارم ایستاده‌اند و با دیدن جمعیت می‌گویند؛ سانس بعد بریم فیلم رو ببینیم. با ایشان هم گپ و گفتی آغاز می‌کنم. شایان مهرزاد که همین نزدیکی مغازه لوازم تلفن همراه دارد، می‌گوید:

«اهل سینما رفتن نیستم. بیشتر ترجیح می‌دهم در خانه فیلم ببینم. هر فیلمی هم که اکران می‌شود به‌زودی در سوپرمارکت محلمان پیدا می‌شود. امروز اما همسرم خواست بیاییم غرفه‌ها را ببینیم و حالا که جمعیت زیادی رفتند فیلم تماشا کنند ما هم تشویق شدیم این فیلم را روی پرده ببینیم.»

روی دیوارهای سینما که قبلا پوسترهای فیلم‌های تاریخ‌ گذشته و قدیمی بود، تابلوهایی نصب شده که روی یکی از آنها نوشته‌ای در قاب نگاه جا خوش می‌کند که یادآور شعر شاعر کاشانی است؛ «نوین ببین». محمدحسین سلیمانی‌فرد مدیرعامل شرکت هنر نوین درباره سینما و کاربری جدید لابی آن می‌گوید: «با توجه به حجم رسانه‌ای که ذهن و نگاه مردم را به خود مشغول کرده، سینماها از رونق سابق افتاده‌اند. برای همین طرحی به ذهنمان رسید که مردم را با سینما آشتی دهیم و از لابی‌های بلااستفاده هم استفاده شود. با مدیریت سینما قدس وارد مذاکره شدیم و کار را شروع کردیم. چون بار اول بود چنین رویدادی در محیط سینمایی رخ می‌داد، آزمون و خطایی را تجربه کردیم تا نحوه اجرای بهتر کار را یافتیم. با چند سینمادار دیگر صحبت کرده‌ایم و به‌زودی بعد از سینما قدس پروژه‌های دیگری را راه‌اندازی می‌کنیم. تاکنون میزان فروش سینما افزایش پیدا کرده و همین عامل انگیزه‌ای شده برای گسترش این رویداد هنری.

از سینما قدس بیرون می‌آیم. این بار به سینما رفتم بدون اینکه به تماشای فیلم رفته‌باشم؛ اما با تلفن همراه، اعضای خانواده‌ام را برای روز جمعه به خرید و دیدن فیلم دعوت می‌کنم و با خودم می‌گویم ما که با سینما قهر نبودیم، اما انگار واقعا آشتی کردیم.