نگاه
سیاستمداران مانع رشد شهرها میشوند
مترجم: محسن رنجبر
من زادگاهم، نیویورک را دوست دارم، اما باید اقرار کنم که مشکلاتی دارد، مثل مالیاتهای بالا، سروصدا و ترافیک. مجله فوربس، نیویورک را در ردیف شانزدهمین شهر رقتانگیز آمریکا قرار داده است. حال این سوال به ذهن میرسد که رقتانگیزترین شهر آمریکا کدام است؟
جان استاسل
مترجم: محسن رنجبر
من زادگاهم، نیویورک را دوست دارم، اما باید اقرار کنم که مشکلاتی دارد، مثل مالیاتهای بالا، سروصدا و ترافیک. مجله فوربس، نیویورک را در ردیف شانزدهمین شهر رقتانگیز آمریکا قرار داده است. حال این سوال به ذهن میرسد که رقتانگیزترین شهر آمریکا کدام است؟ فوربس پاسخ این سوال را کلیولند میداند. مردم، این شهر را «اشتباه کنار دریاچه» میدانند [عبارتی تحقیرآمیز برای اشاره به کلیولند که در ساحل جنوبی دریاچه اری واقع است و البته این عبارت که گاهی به جای آن از اصطلاح اشتباه روی دریاچه نیز استفاده میشود، همچنین برای اشاره به وضعیت افتضاح تیمهای ورزشی، استادیوم ورزشی یا محل برگزاری نمایشگاههای این شهر به کار میرود]. کلیولند که روزگاری ششمین شهر بزرگ آمریکا بود، دههها است که رو به زوال نهاده است. چرا برخی شهرها رشد میکنند و سایر آنها افول مییابند؟ یکی از پاسخهای این سوال، آن است که برخی از سیاستمداران به واسطه پیامدهای ناخواسته دیدگاههای خود، جلوی رشد شهرها را میگیرند، در حالی که سایر آنها از درایت لازم برای محدود ساختن قدرت دولت برخوردار هستند.
سیاستمداران کلیولند، در ایالتی که در حال حاضر مالیاتهای سنگینی را بر شهروندان خود اعمال میکند، بنگاهها را غرق در مالیات میکنند. یک نتیجه آن است که از سال ۲۰۰۰ به این سو، پنجاه هزار نفر از مردم این شهر آن را ترک کردهاند و از سال ۱۹۵۰ تا به حال، نیمی از جمعیت کلیولند از آن خارج شدهاند.
اما سیاستمداران آن درس نگرفتهاند. آنها کماکان فکر میکنند که دولت، کلید احیای این شهر است. در حالی که ایندیاناپولیس خدمات خود را خصوصی کرده است، کلیولند کاپیتالیسم دولتی را ترجیح میدهد. دولت این شهر یک فروشگاه بزرگ خواروبار با نام وستساید مارکت را در مالکیت خود دارد و اداره میکند. همانند آن چه که معمولا در بنگاههای دولتی میبینیم، این فروشگاه تنها چهار روز در هفته باز است و در دو روز از این چهار روز، کار خود را در ساعت ۴ بعد از ظهر به پایان میرساند. کلیولند به خوبی از بازار محافظت نمیکند. با وجود کاهشی که در هزینهها به عمل آمده است، پولهای زیادی برای اداره بازار از دست میروند. این شهر همچنین مبالغی را برای اداره زمینهای گلف هزینه میکند (این هزینهها در سال گذشته به ۴۰۰ هزار دلار رسید).
روش دیگری که شهرهایی مثل کلیولند از آن طریق باعث زوال خود میشوند، نظارتها و مقرراتی هستند که ساخت هر چیزی را به امری طولانی تبدیل میکنند. این شهر دارای ۲۲ سمت مختلف منطقهبندی است و دستورالعملهای منطقهبندی در آن به ۶۷۳ صفحه میرسند.
هوستون، ما یک راهحل داریم
در مقابل، هوستون تقریبا هیچ نوع منطقهبندی در خود ندارد. این امر آمیزهای از کاربردهای مختلف و مدلهای گوناگون را امکانپذیر میسازد که باعث سرزندگی و نشاط این شهر میشوند. کارهای دفتری و کاغذبازی در هوستون آن قدر کم است که میتوان یک بنگاه را تنها در طول چند ساعت در آن تاسیس کرد. این در حالی است که سیاستمداری در کلیولند به خاطر اینکه به بنگاهی کمک کرده بود تا تشریفات اداری را «فقط در ۱۸ ماه» تمام کند، به خود میبالید. راندال اوتول، نویسنده کتاب بهترین برنامهها: چگونه برنامهریزی دولتی به کیفیت زندگی، درآمد و آینده افراد لطمه میزند، معتقد است که هوستون نیز یقینا قوانینی دارد، اما این قوانین انعطافپذیری و حساسیت بیشتری در قبال نیازهای شهروندان دارند، زیرا توسط انجمنهای محلات و بر پایه تعهدات حمایتی که از سوی سازندگان مختلف نوشته شدهاند، تعیین میشوند. قواعد سیاستمدارها به ندرت تغییر پیدا میکنند، زیرا خطری متوجه خود آنها نیست. مدیران کلیولند فکر میکردند که تامین بودجه برای ساخت استادیومهای جدید ورزشی (که به معنای حمایت مالی از مالکان ثروتمند باشگاهها است) و دیگر جاذبههای با پرستیژی مثل تالار راکاندرال باعث تجدید حیات این شهر خواهد شد.
ساخت استادیومها
اما سیاستمداران ادعا میکنند که استادیومها بر تعداد مشاغل میافزایند.
جیسیبرادبری، نویسنده اقتصاددان بیسبال: بازی بیحفاظ واقعی چنین اعتقادی ندارد. وی میگوید: «اتفاق نظر زیادی در میان اقتصاددانان در این باره وجود دارد که داشتن این استادیومها هیچ کمکی به توسعه اقتصادی نمیکند.»
استادیومها بدون شک مشاغل جدیدی را برای کارگران، ساختوساز و برخی از فروشندهها به وجود میآورند، اما برادبری میگوید: «این مسالهای در ارتباط با اثرات دیده شده و دیده نشده است.» این گفته او اشارهای است به ایده مطرح شده توسط فردریک باستیه، اقتصاددان فرانسوی قرن نوزده. «دیدن اینکه یک استادیوم جدید احداث میشود، بسیار آسان است ..، اما نکتهای که به چشم نمیآید، آن است که بنای دیگری در شهر ساخته نشده است. ... این بنا صرفا از یک نقطه به نقطهای دیگر منتقل میشود.»
«این طور نیست که افراد، پولی که برای سرگرمی کنار گذاشتهاند را در یک ظرف قهوه در حیاط خلوت خانهشان چال کنند و بعد، وقتی که یک تیم بیسبال به شهر آنها میآید، آن را از خاک بیرون بیاورند. آنها از مصرف این پول در کاری دیگر خودداری میکنند و آن را به این سمت انتقال میدهند.»
استادیومهای ورزشی در زمره احمقانهترین کارهای بیارزش و بیاهمیت سیاستمداران قرار دارند. در کلیولند سالانه تنها ۸۱ بازی بیسبال و ۴۱ بازی بسکتبال برگزار میشود. این تعداد مسابقه چگونه اقتصاد یک منطقه را سر پا نگه میدارد؟
اما خودپسندی برنامهریزان شهری هیچ پایانی ندارد. این روزها کلیولند، پول مالیاتدهندگان را برای ساخت یک مرکز برگزاری همایشهای پزشکی مصرف میکند که به قول برنامهریزها، این شهر را به «دیزنی ورلد» پزشکان تبدیل خواهد کرد. این در حالی است که هزینه ۱ میلیارد دلاری شیکاگو برای ساخت بزرگترین مرکز همایشهای آمریکا - مرکز مککورمیک - نتوانست از کاهش سالانه تعداد این گونه جلسات جلوگیری کند و تحلیلگران معتقدند که در حال حاضر، میزان فضای برگزاری همایشها در آمریکا ۴۰ درصد بیش از نیاز این کشور است. اگر سیاستمداران قوانین سادهای را وضع میکردند و بعد تنها از سر راه کنار میرفتند، به کارگزاران بهتری برای شهرهایشان تبدیل میشدند.
ارسال نظر