«ممد نبودی ببینی» را در جاده خرمشهر - تهران سرودم

عکسی از دلاوری‌های دوران دفاع مقدس در خرمشهر

حالا سال‌ها است خرداد ماه را با صدای کویتی پور می‌گذرانیم. شاید کمتر کسی پیدا شود که نوحه «ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته» را شنیده و گاهی در تنهایی به زمزمه در نیامده باشد. تاثیر‌گذاری این نوحه عجیب و غریب است. خیلی از آدم‌ها در ناخودآگاهشان سطرهایش را به زمزمه درآمده‌اند. آنچه می‌خوانید، گفت‌وگوی خبرگزاری فارس با شاعر این نوحه به‌یادماندنی است که بی‌تردید مرور آن برای خیلی‌ها خالی از لطف نخواهد بود؛ چراکه خیلی‌ها می‌خواهند بدانند این نوحه چگونه متولد شده است. نوحه «ممد نبودی ببینی» را جواد عزیزی «توانا» سروده است. او در یکم اسفند ۱۳۳۸ در محله نقدی خرمشهر به دنیا آمده است و تا پایان عملیات بیت‌المقدس در زادگاهش حضور داشته است. عزیزی از نخستین اعضای سپاه خرمشهر و از دوستان و دوستداران شهید محمد جهان‌آرا است. این رزمنده خرمشهری که ارادت قلبی و علاقه بسیاری به فرمانده سپاه خرمشهر داشت، بعد از شهادت او در رثای دوست دیرینه‌اش شهید جهان‌آرا شعر معروف «ممد نبودی ببینی» را می‌سراید.

جواد عزیزی «توانا» می‌گوید: شهید محمد جهان‌آرا ۱۶ مهر سال ۱۳۶۰؛ یعنی ۹ ماه پیش از آزادسازی خرمشهر شهید شد؛‌ ۳ ماه بعد از آزادسازی خرمشهر برای برپایی مراسم نخستین سالگرد شهید جهان‌آرا با گروهی از بچه‌های خرمشهر عازم تهران شدیم. در مسیر با درخواست بچه‌ها تصمیم گرفتم که یک نوحه بگویم تا وقتی به تهران رسیدیم، آن را سر مزار شهید محمد بخوانیم.

وی ادامه می‌دهد: نوحه‌خوان گروه ما به نام «جمشید برون» در عملیات بیت‌المقدس شهید شده بود و به همین دلیل نوحه‌خوان نداشتیم. نزدیکی‏های اراک که بودیم، سرودن نوحه را تمام کردم و خودم با بچه‌ها شروع به خواندن آن کردم. در آن سفر برنامه طوری شد که نتوانستیم این نوحه را سر مزار شهید جهان‌آرا بخوانیم؛ اما چند وقت بعد این نوحه را به آقای حسین فخری دادم و او یک بار این شعر را‌ خواند و بعد به غلام کویتی‌پور داد. سال ۶۳ یا ۶۴ در مهران بودم و داشتم لب شط ظرف‌های شب قبل را می‌شستم که متوجه شدم یکی از رزمنده‌ها که از بچه‌های دزفول بود، دارد این نوحه را زیر لب زمزمه می‌کند. وی اضافه می‌کند: به او گفتم «فلانی این نوحه را از کجا شنیده‌ای؟» گفت که «دیشب این را از تلویزیون پخش کرد که کویتی‌پور آن را خوانده بود. دیشب این نوحه سه مرتبه از تلویزیون پخش شد.»

نوحه اصلی قدری متفاوت است

عزیزی می‌افزاید: بعد از اینکه غلام کویتی‌پور این نوحه را خواند، آقای علیقلی به واسطه یکی از دوستان‌شان در صدا و سیما با من تماس گرفت و گفت که «می‌خواهم این نوحه را به آهنگ تبدیل کنم» و از من خواست یکی دو بیت به آن اضافه کنم؛ بنابراین آهنگ‌هایی که امروز می‌‌خوانند با نوحه اصلی قدری متفاوت است، ولی کلیاتش همان است. یکی دو سالی هم می‌شود که آقای کویتی‌‌پور، گوشواره‌های شعر را یعنی «ممدنبودی ببینی...» را حفظ کرده است، ولی کل شعر را تغییر داده است و به جای آن یک شاعر شیرازی به نام محمد شیرازی شعر جدیدی سروده است که امسال از رادیو پخش شد.

جهان‌آرا را خیلی دوست داشتم

عزیزی ادامه می‌دهد: من جهان‌آرا را خیلی دوست داشتم و او را از شروع انقلاب می‌شناختم. خرمشهر وضعیت خاصی داشت؛‌ ۲۲ بهمن که انقلاب پیروز شد، فردایش غائله خلق عرب اتفاق افتاد و کار به جایی رسید که بچه‌های خرمشهر روز ۲۹ خرداد ۵۸ با خلق عربی‌ها یک جنگ تمام عیار داشتند.

وی می‌گوید: در خرمشهر کانونی داشتیم به نام ستاد «عبوس‌زاده» که به اسم یکی از مسوولان کانون بود؛ این ستاد هسته اصلی سپاه خرمشهر را تشکیل داد و اعضای آن توسط شهید جهان‌آرا و شهید عبدالرضا موسوی پذیرش شدند و آموزش دیدند؛ آشنایی من با شهید جهان‌آرا از آن لحظه آغاز شد.

عزیزی در خصوص نحوه با خبرشدن از شهادت شهید جها‌ن‌آرا نیز عنوان می‌کند: من در مقر سپاه در خرمشهر بودم و بچه‌ها در مکانی که محل تعمیر اسلحه بود،‌ جمع شده بودند شهید اسماعیل خسروی گفت:‌ «جواد خبر را شنیده‌ای؟» گفتم: «نه؛ چه اتفاقی افتاده است»؛ گفت: «جهان‌آرا شهید شد.» وقتی این خبر را شنیدم زانوهایم شل شد و بی‌اختیار روی زمین نشستم؛ بچه‌ها همه شروع کردند به گریه کردن. خیلی دوست داشتم جهان‌آرا بود و سربلندی خرمشهر را می‌دید.