مالیات ستانی - ۲۳ اسفند ۸۸

جوزف میناریک

مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر

بخش سوم و پایانی

مسائل کنونی در رابطه با مالیات‌ها

سیاست‌های مالیاتی همچنان بحث‌برانگیز هستند و برخی از اقتصاددان‌ها هنوز به دفاع از بازبینی‌های گسترده در نظام مالیات‌های فدرال می‌پردازند. دیوید بردفورد از دانشگاه پرینستون و رابرت‌‌هال از دانشگاه استنفورد از ثابت بودن نرخ مالیات بر درآمد حاصل از کار دفاع کرده‌اند و همچنین کسر کردن هزینه تمام انواع سرمایه‌گذاری‌ از درآمد مشمول مالیات شرکت‌ها را خواستار شده‌اند.

برخی از اقتصاددان‌های محافظه‌کار مثل چارلز مک‌لور و بعضی از لیبرال‌ها همانند آلیس ریولین از گونه‌ای مالیات بر مصرف فدرال دفاع می‌کنند. این مالیات‌ها مشابه مالیات‌ بر فروش اعمال شده توسط ایالت‌ها یا مالیات بر ارزش افزوده (VAT) است که در اروپا به نحو گسترده‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرد.

یک مساله کلیدی از دید مدافعان وضع مالیات بر مصرف چگونگی استفاده از درآمدهای حاصل از این نوع مالیات است. برخی بر این نکته تاکید می‌کنند که این پول باید صرف افزایش مخارج دولت فدرال شود. بعضی خواهان استفاده از آن برای کاهش مالیات‌های فدرال بر درآمد هستند و عده‌ای نیز بر کاهش کسری با استفاده از آن تاکید می‌نمایند. موافقان اعمال مالیات بر مصرف چنین استدلال می‌کنند که وضع این نوع مالیات باعث تشویق پس‌انداز خواهد شد و مخالفان آن نیز ادعا می‌کنند که چنین مالیاتی به گونه‌ای غیرمنصفانه بر خانواده‌های کم‌درآمد فشار خواهد آورد.

در سالیان گذشته برخی از اقتصاددان‌ها از جمله آلن بلایندر از دانشگاه پرینستون معتقد بودند که مالیات بر درآمد باید تعدیل («شاخص‌بندی») جامعی را برای تورم فراهم آورد تا از آن طریق اندازه‌گیری‌های نادرست هزینه و درآمد بهره، استهلاک سرمایه بنگاه‌ها و سود سرمایه در اثر تورم از میان برود. امروزه اقتصاددان‌هایی که معتقد به ادامه شاخص‌بندی هستند، بسیار انگشت‌شمارند.

با این حال،‌ تعدیل اثر تورم بسیار پیچیده خواهد بود و بسیاری از اقتصاددان‌ها معتقدند با تورم ۲ درصدی فعلی و با احتمال اندک افزایش چشمگیر تورم در کوتاه‌مدت، هزینه‌های ناشی از پیچیدگی‌ این امر از منافع موجود در اندازه‌گیری دقیق درآمد فراتر خواهد رفت.

دسته‌ای از اقتصاددانان همچون مارتین فلدشتاین و گلن‌‌هابارد از کاهش هدفمند مالیات اعمال شده روی عایدی سرمایه (سود ناشی از فروش دارایی‌هایی مثل سهام شرکت‌ها یا املاک) و سود سهام شرکت‌ها دفاع کرده‌اند. آنها معتقدند که مالیات موسوم به مالیات دوگانه روی سود سهام باید کاهش یابد یا حذف شود زیرا در شرایط کنونی ابتدا مالیاتی تحت عنوان مالیات بر درآمد شرکت‌ها اخذ می‌شود و بار دیگر مالیاتی بر سود سهام اعمال می‌گردد. نوعا ادعا می‌شود که این گونه طرح‌ها به افزایش انصاف (از طریق کاهش «مالیات دوگانه») و زیادتر شدن رشد اقتصادی منجر می‌شوند.

مخالفان این قبیل اقدامات از قبیل هنری آرون از موسسه بروکینگز معتقدند که طرح‌های فوق ناکارآمد بوده و بی‌دلیل به گروه‌های پردرآمدتری که صاحب بیشترین دارایی‌های سرمایه‌ای هستند و از بیشترین درآمد جهت انجام پس‌انداز برخوردارند، نفع می‌رسانند.

قانون مالیاتی مصوب سال ۲۰۰۳ نرخ‌های مالیاتی اعمال شده بر عایدی سرمایه که تا همان زمان هم کاهش یافته بودند را پایین‌تر آورد و نرخ‌های مالیات بر سود شرکت‌ها را کاهش داد. این تمهیدات هم بحث‌برانگیز و هم موقتی بودند و همچنان محل بحث هستند. به نحوی مشابه کاهش عمومی نرخ‌های مالیاتی که در سال ۲۰۰۱ به تصویب رسید و در ۲۰۰۳ شتاب بیشتری پیدا کرد، موقتی است و در پایان سال ۲۰۱۰ منقضی خواهد شد.

سایر اقتصاددان‌های محافظه‌کارتر از افزایش محرک‌هایی برای پس‌انداز خانوارها دفاع می‌کنند. یکی از این محرک‌ها این است که اجازه داده شود سپرده‌ها به حساب‌هایی انتقال یابند که مشمول مالیات نمی‌شوند. مدافعین این طرح از قبیل اریک انگن بر این باورند که آزاد بودن افراد در برداشت از حساب‌های پس‌انداز، حتی افرادی با درآمد متوسط را که نمی‌توانند ریسک «خواباندن» وجوه محدود خود تا زمان بازنشستگی را بپذیرند، به پس‌انداز ترغیب خواهد کرد. مخالفان این عقیده مثل لئونارد برمن، ویلیام گیل و پیتر ارسزاگ از این امر نگرانند که افراد ثروتمند بتوانند پس‌اندازهای پیشین خود را به طور دائم در مقابل مالیات حفاظت کنند و از این طریق بی‌آن که هیچ پس‌انداز جدیدی انجام دهند، بر کسری بودجه دولت فدرال بیفزایند. مالیات بر املاک تا سال ۲۰۱۰ به کلی حذف شده و در سال ۲۰۱۱ به شرایط قبل از سال ۲۰۰۱ خود باز می‌گردد. این طرح بسیار بحث‌برانگیز بوده است. مدافعان لغو این مالیات از قبیل گرگوری منکیو، رییس شورای مشاوران اقتصادی معتقدند که مالیات بر املاک که بالاترین نرخ آن پیش از سال ۲۰۰۱ به میزان قابل توجهی بیشتر از مالیات بر درآمد بود، دو نوع مالیات را در خود دارد و نه تنها انگیزه کار کردن افراد ثروتمند مسن‌تر را کاهش می‌دهد بلکه مصرف آنها را نیز افزایش می‌دهد .

آن‌ها اعتقاد دارند طبق این قانون مالیاتی می‌توان مزارع و بنگاه‌های کوچک موفق را به خاطر اینکه برای پرداخت مالیات نقدینگی کافی ندارند، تعطیل کرد. مخالفان لغو این مالیات از جمله ویلیام گیل بر این باورند که نگرانی درباره کارآیی مالیات بر املاک که معافیت‌های آن چنان زیاد است که ۹۸ درصد صاحبان املاک را از پرداخت هر نوع مالیاتی مبرا می‌ساخت، بی دلیل بوده است.

آنها معتقدند بخش بزرگی از ثروت انباشته شده (از قبیل عواید سرمایه تحقق نیافته) تا زمان مرگ فرد اصلا مشمول مالیات قرار نمی‌گیرند. به علاوه در این قانون سیاست‌هایی برای حمایت از کسب‌و‌کارهای کوچک و مزارعی که نقدینگی کافی برای پرداخت مالیات ندارند، پیش بینی شده است و مرحله‌بندی و لغو این قانون جدید و وضع دوباره مالیات بر املاک باعث خواهد شد که برنامه‌ریزی مناسب مالی عملا غیرممکن گردد.

در حال حاضر مالیات‌دهنده‌ها از کاهش‌های مالیاتی بهره‌ می‌برند؛ هر چند قرار است تا سال ۲۰۱۱ این کاهش‌ها به کلی حذف شوند، اما شاهد کسری بودجه نسبتا بزرگ و احتمالا ماندگاری خواهیم بود و بنابراین مباحث مربوط به مالیات‌ها یقینا اهمیت خود را در بحث‌های مربوط به سیاست‌های عمومی حفظ خواهند کرد.

درباره نویسنده

جوزف میناریک، نایب‌رییس و مدیر تحقیقات کمیته توسعه اقتصادی است. او قبلا مدیریت «سیاست‌های دموکراتیک» را بر عهده داشت و اقتصاددان‌ ارشد کمیته بودجه در کنگره بود. میناریک در دوره ریاست‌جمهوری بیل کلینتون اقتصاددان‌ ارشد اداره مدیریت و بودجه بود.

منابعی برای مطالعه بیشتر

Attanasio, Orazio, and Thomas DeLeire. "The Effect of Individual Retirement Accounts on Household Consumption and National Saving." Economic Journal ۱۱۲, no. ۶ (۲۰۰۲): ۵۰۴-۵۳۸.

Auerbach, Alan J., and Kevin Hassett. "Investment, Tax Policy, and the Tax Reform Act of ۱۹۸۶." In Joel Slemrod, ed., Do Taxes Matter? The Impact of the Tax Reform Act of ۱۹۸۶. Cambridge: MIT Press, ۱۹۹۰.

Blinder, Alan. Hard Heads, Soft Hearts: Tough-Minded Economics for a Just Society. Reading, Mass.: Addison-Wesley, ۱۹۸۷.

Bosworth, Barry P. "Taxes and the Investment Recovery." Brookings Papers on Economic Activity, no. ۱ (۱۹۸۵): ۱-۳۸.

Bosworth, Barry P., and Gary Burtless. "Effects of Tax Reform on Labor Supply, Investment, and Saving." Unpublished report prepared for the Brookings Institution.

Bradford, David F. Untangling the Income Tax. Cambridge: Harvard University Press, ۱۹۸۶.

Burman, Leonard E., William G. Gale, and Peter R. Orszag. "Key Thoughts on RSAs and LSAs." Urban Institute, Brookings Institution Tax Policy Center, February ۴, ۲۰۰۴.

Engen, Eric M. Testimony on the Economic Report of the President. U.S. Congress, Joint Economic Committee, February ۲۶, ۲۰۰۳.

Engen, Eric M., William G. Gale, and John Karl Scholz. "The Illusory Effects of Saving Incentives on Saving." Journal of Economic Perspectives ۱۰, no. ۴ (۱۹۹۶): ۱۱۳-۱۳۸.

Feldstein, Martin S., and Joosung Jun. "The Effects of Tax Rules on Nonresidential Fixed Investment: Some Preliminary Evidence from the ۱۹۸۰s." In Martin S. Feldstein, ed., The Effects of Taxation on Capital Accumulation. Chicago: University of Chicago Press, ۱۹۸۷.

Feldstein, Martin S., Joel Slemrod, and Shlomo Yitzhaki. "The Effects of Taxation on the Selling of Corporate Stock and the Realization of Capital Gains." Quarterly Journal of Economics ۹۴ (June ۱۹۸۱): ۷۷۷-۷۹۱.

Gale, William G. "Estate Tax: Tax Needs Reform, but Repeal Would be a Giveaway to the Wealthy." Spartanburg Herald-Journal, July ۲۷, ۲۰۰۳.

Gale, William G., and John Karl Scholz. "IRAs and Household Saving." American Economic Review ۸۴, no. ۵ (۱۹۹۴): ۱۲۳۳-۱۲۶۰.