«دنیای اقتصاد» بررسی میکند
گمانهزنی از سرنوشت دلار
بررسی تحلیلی آینده ارزش دلار
افزایش نقش یورو در اقتصاد جهانی
دلار به حاشیه رانده میشود
نویسنده: نوربرت والتر
مترجم: فیاض خاک
منبع:Mckinseydigital.com
همچنان که ناآرامیهای اقتصاد جهانی ادامه دارد دلار ایالات متحده نیز در بحران گرفتار شده است. به نظر میرسد دلار که حدود ۱۰۰ سال است که به عنوان پول جهانی مورد استفاده قرار میگیرد و در ذخایر ارزی از نقش خاصی برخوردار است کمکم نفوذ خود را از دست بدهد.
مدتی است که ارزش دلار در مقابل یورو و ین کاهش یافته و ثبات آن مورد تردید قرار گرفته است. کنت راگاف اقتصاددان دانشگاه هاروارد پیشبینی کرده که در سالهای آتی تورم در ایالات متحده به 5 یا 6 درصد برسد. وی میگوید از نظر سیاسی بهترین راه این است که دولت بدهیهایش را کاهش دهد زیرا چین تمایل نخواهد داشت که بدهی در حال رشد ایالات متحده را تامین مالی کند.فشار بینالمللی بر دلار در حال افزایش است. چین و روسیه خواستار تغییرند و احساس نیاز به یک سیستم پولی بینالمللی چند قطبی در اروپا نیز روز به روز بیشتر احساس میشود. فروپاشی لهمان برادرز، رشد بخش دولتی و بدهی خانوارها در کنار افزایش بدهی خارجی ایالات متحده همه باعث نگرانی هستند. برخی از دولتها معتقدند که در آینده یورو ارز مسلط جهان خواهد بود و امیدوارند که اعتبار یورو افزایش یابد. با این حال، رژیمهای دیگر پولی نیز ممکن است قدرت بگیرند: چینیها و روسها معتقدند که حق برداشت مخصوص (SDRs) یعنی پول صندوق بینالمللی پول باید به عنوان ارز جهانی تعیین شود. آنها معتقدند پولی که پشتوانه آن طلا یا دیگر داراییهای فیزیکی باشد یا یک سبد ارزی که نسبت به دلار پرنوسان از ثبات
بیشتری برخوردار باشد باید به عنوان پول جهانی مورد استفاده قرار گیرد.
چه کسی را باید سرزنش کرد؟
از ابتدای دهه جاری دلار به خاطر کسریهای حساب جاری ایالات متحده تحت فشار بوده است. دلایل وجود کسریهای بزرگ در آمریکا (و مازادهای بزرگ در آسیا و همچنین آلمان) بسیار متعددند: در حالی که تمایل چینیها به پسانداز کردن همچنان بالا است، آمریکاییها نیز تمایل خود به مصرف کردن را حفظ کردهاند. با این حال، اخیرا نسبت پسانداز در ایالات متحده افزایش یافته است، ولی به نظر میرسد که نرخ مصرف در چین هنوز پایین مانده باشد. یوآن نیز همچنان نسبت به دلار تثبیت شده و بالاخره قرار است که ارزش آن به تدریج افزایش یابد.
هیچ کس نمیخواهد که جمعیت چین الگوهای رفتاری سنتی خود را کنار بگذارند. اگر چینیها بخواهند پسانداز کنند نباید جلویشان را گرفت. این در واقع، مزیت جهانی شدن است: در این دنیا انتقال مصرف فعلی به مصرف آتی و بالعکس آسانتر شده است، زیرا پسانداز کنندگان چینی اخیرا پول خود را به خارجیهایی که تمایل زیادی به مصرف کردن دارند وام میدهند، اما این رفتار به خصوص در چین، تحت تاثیر اقدامات دولت نیز هست.
پایین بودن ارزش یوآن سیستم پولی کل جهان را از کار خواهد انداخت. هیچ پولهای جهانی جدیدی نیز نمیتواند این مشکل را حل کنند. پسانداز در چین همچنان بسیار بالا است، اما با توجه به بسته محرک اقتصادی بزرگ و سیاست پولی گسترده ای که بانکهای داخلی صورت دادهاند میتوان گفت که دولت چین اولین قدمها را برای افزایش مخارج داخلی برداشته است؛ اما همچنان نیاز به افزایش ارزش یوآن به شدت احساس میشود.
ایالات متحده مسوولیت زیادی را متقبل میشود. سالها است که این سوال برای ما وجود دارد که کسری حساب جاری باید به چه مقدار برسد تا اقتصاد بی ثبات شود. پاسخ دقیقی برای این سوال وجود ندارد. برای درک این پیچیدگی به یاد آورید که بازدهی سرمایهگذاریهای خارجی در ایالات متحده حدودا یک سوم پایینتر از بازده سرمایهگذاریهای ایالات متحده در خارج از کشور است. اگر این امر درست باشد، ایالات متحده میتواند بیشتر از آنچه که تولید میکند خرج کند. علاوه بر آن، نرخ تولد بالاتر در ایالات متحده و شتاب اقتصادی مربوط به آن باعث میشود که تامین مالی کسریهای خارجی در بلندمدت آسانتر شود. با این وجود، کنار آمدن با یک کسری حساب جاری بزرگ تنها در صورتی امکانپذیر است که خارجیها همچنان تمایل داشته باشند که مصرف بالا در ایالات متحده را تامین مالی کنند، اما اگر خارجیها فکر کنند که توان آمریکاییها برای بازپرداخت این بدهیها کاهش یافته است، تمایلشان به وامدهی کاهش مییابد. در اتحادیه پولی اروپا نیز شکاف بین کشورهای بدهکار و طلبکار در حال افزایش است. ایتالیا و یونان به خاطر بالا بودن هزینههای تولید رقابتپذیری خود را از دست دادهاند.
در دهه پیش همگرایی بیشتری وجود داشت، اما ساختارهای اقتصادی بین دولتهای اروپایی همچنان به شدت متفاوت اند. برای حفظ نرخ رشد اروپا این کشورها باید به حال بالا بودن هزینههای تولید خود فکری بکنند.
راهی طولانی پیش رو
پوند استرلینگ که تا آخر قرن نوزده پولی بوده که به عنوان ذخیره مورد استفاده قرار میگرفته است، پس از جنگ جهانی دوم جای خود را به دلار ایالات متحده داد. این اتفاق بدون مقدمه نبود،
50 سال قبل از آن ایالات متحده از نظر اقتصادی به بریتانیا رسیده بود. بریتانیا که زمانی به ایالات متحده وام میداد، پس از جنگ جهانی دوم به آن بدهکار شد. پس از گذشت چند سال دلار تنها پول قابل تبدیل به طلا بود. این طور بود که استرلینگ کمکم جای خود را به دلار داد.
همانطور که تاریخ نشان میدهد تغییر پولی که به عنوان ذخیره مورد استفاده قرار میگیرد امکانپذیر است با این حال، زمان زیادی لازم است تا این تغییر عملی شود. این وقفه به این علت وجود دارد که همه به استفاده از یک پول خاص عادت کردهاند. بانکهای مرکزی از دلار استفاده میکنند؛ زیرا بسیاری از دیگر کشورها نیز دلار نگهداری میکنند. کمپانیها هم با علم به همین موضوع دلار ذخیره میکنند. هر کسی که بخواهد از پول دیگری استفاده کند منزوی شده و در نهایت از این تصمیم بر میگردد. این حقیقت که جایگزین کردن هر پول دیگری بسیار هزینهبر است بیش از صد سال است که به نفع دلار تمام شده است.
استرلینگ بالاخره جای خود را به دلار داد؛ مقامات ایالات متحده نیز باید بدانند که دلار نمیتواند تا ابد جایگاه خود را حفظ کند. اگر تمام دولتها به توافق برسند که استفاده از یک دیگر به نفعشان است، دوره غلبه دلار بر بازارها به زودی سپری میشود. زمانی که این تصمیم گرفته شود، تغییر میتواند به سرعت اتفاق بیافتد به خصوص اگر قرار باشد ارزش پول رایج کاهش یابد.
حال سوال این است که ما در حال حاضر کجای این پروسه قرار داریم؟ آیا آنچه که به ادامه یافتن وضع موجود منجر میشود این است که بسیاری از دولتهایی که ذخایر دلاری عظیمی دارند نگرانند که با تغییر واحد پولی جهانی ارزش ذخایرشان کاهش یابد یا این که به این دلیل است که هیچ جایگزینی برای دلار وجود ندارد؟
چه زمانی صبر طلبکاران تمام میشود؟
بازارهای نوظهور آسیایی و کشورهای صادرکننده نفت در طول چند سال اخیر ذخایر ارزی عظیمی را ایجاد کردهاند. تا قبل از این هرگز ارزهای نگهداری شده به این حجم نرسیده بود. در طول ده سال اخیر حجم ارزهای ذخیره سه برابر شد و به ۵/۶ تریلیون دلار رسید. چین به عنوان بزرگترین طلبکار دنیا ۵/۲ تریلیون دلار از این مبلغ را ذخیره کرده است. اطلاع دقیقی از ذخایری که در دنیای عرب نگهداری میشود در دست نیست اما حجم آنها شاید کمتر از ذخایر چین نباشد. مطابق با گزارش صندوق بینالمللی پول، دلار هنوز ۶۰ درصد ذخایر ارزی را تشکیل میدهد. در ذخایر ارزی کشورهای صنعتی سهم دلار از این هم بیشتر است.
کشورهای دارای ذخایر منابع طبیعی و دولتهای آسیایی پول خود را نسبت به دلار تثبیت کردهاند. بین سالهای 2005 و 2008 این تثبیت دلار به شتاب گرفتن تورم در این کشورها انجامیده است. چین بالاخره رژیم ارزی خود را تعدیل کرد و در سالهای 2008 - 2007 اجازه داد که ارزش یوآن افزایش یابد. اما دیگر کشورها چنین سیاستی را اعمال نکردند و در نتیجه تورم و قیمت مسکن در این کشورها به شدت افزایش یافت.
این کشورها یا باید ارزش پول ملی خود را کاهش دهند یا با نرخهای تورم بالا مواجه شوند. این دو سناریوی محتمل باعث شده که انتقادات نسبت به ارز ذخیره جهانی افزایش یابد. به خصوص در چین این نگرانی وجود دارد که کاهش ارزش دلار به کاهش ارزش ذخایر ارزی این کشور بیانجامد. اگر ایالات متحده سعی کند که با ایجاد تورم بدهی خود را کاهش دهد، طلبکاران به شدت متضرر میشوند. در این بین صادرات کشورهایی که ارز خود را نسبت به دلار تثبیت کرده باشند به شدت افزایش مییابد و بنابراین ذخایر دلاری آنها بیشتر میشود و این کشورها باید ریسک کاهش ارزش دلار را بپذیرند. البته، مصرف بیش از حد در ایالات متحده نیز در ایجاد این وضعیت موثر بوده است. خوشبختانه تغییر ارزش یوآن عدم توازن جهانی را تا حدودی کاهش داده است. اما آیا میتوان گفت که نبود جایگزینهایی برای دلار باعث شده که ایالات متحده همچنان از غالب بودن دلار منتفع شود؟
نقش صندوق بینالمللی پول چیست؟
در حال حاضر چین و روسیه انتظار دارند که حق برداشت مخصوص (SDRs) جای دلار را به عنوان پول جهانی بگیرد. IMF این پول مصنوعی را معرفی کرده است زیرا از پولهای ملی تا حدودی استقلال دارد. ارزش این پول بر اساس سبدی از مهمترین ارزها تعیین میشود. سهم این ارزها بر اساس یک قائده مشخص محاسبه میشود. امید میرفت که اگر SDR به پول جهانی تبدیل شود نوسان ارزهای خارجی به خاطر متنوع بودن این سبد کاهش یابد. با این وجود من معتقدم که ایالات متحده نباید از برقرار شدن رژیم SDR بهراسد. SDR نه میتواند به عنوان نقدینگی مورد نیاز برای یک پول جهانی به کار رود و نه میتواند ثبات بلندمدت را که از آن انتظار میرود به بار آورد زیرا ترکیب سبد ممکن است به خاطر مسائل سیاسی به طور مداوم تغییر کند. بنابراین SDR را نمیتوان جایگزین خوبی برای دلار به شمار آورد. در آینده نزدیک روی یوآن که همچنان تحت کنترلهای بازار سرمایه قرار دارد نیز نمیتوان به عنوان پول رایج حساب کرد. بنابراین میتوان گفت که یورو تنها رقیب دلار در بازارهای ارز جهانی به شمار میرود.
یورو در کجا قرار دارد؟
یورو خود را به عنوان ارز شماره دو در بازارهای ارز جهانی تثبیت کرده و روز به روز بیشتر به عنوان پول ذخیره مورد استفاده قرار میگیرد. سهم یورو در ذخایر ارزی جهان از ۱۸ درصد به ۲۵ درصد افزایش یافته است. مشارکت کشورهای جدید اروپایی میتواند این روند را تشدید کند. منیز چین و جفری فرانکل نشان دادهاند که یورو میتواند تا سال ۲۰۱۵ از دلار پیشی بگیرد. پیش شرط این امر آن است که ارزش دلار سالانه حداقل ۴ درصد (یعنی معادل میانگین این بیست سال) کاهش یابد و حداقل بیست درصد مبادلات در بازار ارز جهانی از طریق شهر لندن و به یورو صورتپذیرد. علاوه بر آن، تمام اعضای اتحادیه اروپا مجبورند که تا سال ۲۰۱۵ به اتحادیه پولی اروپا بپیوندند و اعتبار یورو نیز روز به روز افزایش پیدا میکند.
رواج بیشتر یورو برای کشورهای اروپایی معایبی هم دارد. استفاده بیشتر از این پول باعث میشود که ارزش آن افزایش یابد و کمپانیهای اروپایی رقابتپذیری خود را از دست بدهند. در این صورت اقتصاد متکی به صادرات آلمان به شدت دچار مشکل خواهد شد. آن دسته از کشورهای اروپایی مانند ایتالیا و اسپانیا که در حال حاضر به خاطر هزینههای بالای تولید مزیت خود را از دست دادهاند با مشکلات بیشتری مواجه خواهند شد. یک افزایش آرام اما با ثبات در کاربرد یورو میتواند ضربه کمتری به این کشورها بزند.
دلار به کجا میرود؟
ترکیب ذخایر ارزی کشورها و ادامه دار بودن سیاست تثبیت نرخ ارز نشان میدهد که دلار همچنان ارز رایج در صحنه جهانی است. با این حال، از آنجا که کشورهایی که در پنج سال اخیر ذخایر ارزی عظیمی را نگهداری کردهاند احساس خطر میکنند شرایط فعلی چندان پایدار به نظر نمیرسد. تردیدهایی که سرمایهگذاران استراتژیکی نظیر وارن بافت و همچنین دولتهای مختلف نسبت به ثبات ارزش دلار ابراز میکنند را میتوان مقدمه کاهش سلطه دلار دانست. تزریق پولی که در جریان اجرای طرحهای نجات بخش بانکی و بستههای محرک صورت گرفت باعث شد که توان یا تمایل دولت برای بازپرداخت بدهیها و جلوگیری از افزایش تورم زیر سوال رود. در نتیجه همه اینها، در طول سالهای اخیر اعتبار دلار زیر سوال رفته است.
با وجود این که موقعیت دلار متزلزل است به نظر نمیرسد که جایگزین خاصی برای آن وجود داشته باشد. در میانه دهه ۱۹۷۰ نیز زمانی که موقعیت دلار تضعیف شد توجهها به SDRs معطوف شد، اما اتفاق خاصی نیفتاد. در آن زمان، مارک آلمان میتوانست بهترین جایگزین دلار باشد.
امروزه نیز میتوان به جرات گفت که یورو ارز جایگزین دلار است. همانطور که میدانیم یوآن به شدت تحت کنترل دولت چین است، اما یورو از طرف بانکهای مرکزی معتبری که به ثبات قیمتها تعهد دارند، پشتیبانی میشود. نسبت به نقد شوندگی یورو هیچ شکی وجود ندارد و هزینه مبادله آن پایین است. با توجه به همه این موارد، انتظار میرود که اهمیت یورو در ذخایر ارزی افزایش یابد. این روند تا زمانی که ایالات متحده عدم توازنهای خود را تصحیح نکند و به اقتصاد خود ثبات نبخشد ادامه خواهد یافت.
ارسال نظر