نگاه -مالیات بالاتر و تورم، نتیجه طرحهای محرک
قطعا رکود پایان یافته است
مترجمان: پریسا آقاکثیری، مصطفی جعفری
دولت تخمین زده که نرخ رشد ناخالص داخلی در ایالات متحده آمریکا در طول سه ماهه سوم سال ۲۰۰۹ معادل ۵/۳ درصد باشد. زمانی که دادههای بیشتری از سه ماهه سوم به دست بیاید دقت این پیشبینی معلوم میشود. اما حتی اگر نرخ رشد پایینتر از این رقم باشد نیز میتوان به جرات گفت که رکود ایالات متحده پایان یافته است.
نویسنده: گری بکر
مترجمان: پریسا آقاکثیری، مصطفی جعفری
دولت تخمین زده که نرخ رشد ناخالص داخلی در ایالات متحده آمریکا در طول سه ماهه سوم سال ۲۰۰۹ معادل ۵/۳ درصد باشد. زمانی که دادههای بیشتری از سه ماهه سوم به دست بیاید دقت این پیشبینی معلوم میشود. اما حتی اگر نرخ رشد پایینتر از این رقم باشد نیز میتوان به جرات گفت که رکود ایالات متحده پایان یافته است.
در یادداشتی که در آگوست همین سال منتشر کردم نوشته بودم که رکود در ایالات متحده و دیگر نقاط جهان در سه ماه سوم پایان مییابد. البته پایان رکود به این معنا نیست که اقتصاد به همان نقطهای رسیده که اگر رکود اتفاق نیفتاده بود در آنجا بود. در واقع اقتصاد ایالات متحده در این مدت صدماتی دیده است که با توجه به کند بودن رکود، این صدمات در آینده نزدیک برطرف نخواهد شد.
سرعت بهبود در ایالات متحده یا دیگر نقاط جهان هنوز کاملا معلوم نشده است. با این وجود بسیاری از اقتصاددانانی که تغییرات کوتاهمدت را از نزدیک دنبال میکنند پیشبینی کردهاند که بهبود اقتصادی در اروپا، ژاپن و ایالات متحده کند خواهد بود. البته من هنوز قانع نشدهام که این پیشبینیها درست است، زیرا بهبود سریع در آسیا، برزیل و چند کشور دیگر همراه با رشد خیرهکننده بهرهوری در آمریکا میتواند اوضاع را با سرعت بیشتری ارتقا دهد. به علاوه، بیکاری تا مدتی پس از پایان رکود افزایش مییابد، زیرا همانطور که میدانیم یک متغیر تاخیری است. با این حال، من مطمئنم که حداکثر نرخ بیکاری از ۸/۱۰ درصد که در پایان سال ۱۹۸۲ رخ داد بیشتر نخواهد بود.
در طول چند سال گذشته، دنیا رکود شدیدی را پشت سر گذاشت، اما در ایالات متحده، با توجه به آمار مربوط به بیکاری و تولید ناخالص داخلی به جرات میتوان گفت که این رکود در ۴۰ سال گذشته شدیدترین رکود ایالات متحده نبوده است. البته، بدون برخی از سیاستهای فعالانه فدرال رزرو و خزانهداری این رکود میتوانست شدیدتر و طولانیتر باشد.
با تمام این حرفها من با دوست و همکارم ریچارد پوسنر موافقم که طرح پرداخت یک پاداش ۲۵۰ دلاری به هر مستمری بگیر تامین اجتماعی در سال ۲۰۱۰ طرح خوبی نیست. در توجیه این پرداخت گفته میشود که از آنجا که قیمتها در سال گذشته زیاد که نشد هیچ، کاهش هم یافت، پرداختهای تامین اجتماعی بابت هزینه زندگی در سال جاری ثابت باقی میماند.
همانطور که پوسنر میگوید، این توجیه برای پرداخت پاداش به مقرری بگیران تامین اجتماعی غیرمنطقی و بیمعنی است. مالیاتدهندگان در حال حاضر هم از طریق طرح Medicare و همچنین تا حدودی از طریق پرداختهای تامین اجتماعی به سالمندان یارانه میدهند و دلیلی وجود ندارد که بخواهیم در طرح محرک به حجم این یارانهها اضافه کنیم.
طرح محرک (طرح افزایش مخارج دولت) ۷۸۷ میلیارد دلاری دولت اوباما از اول هم توجیه نداشت. تحلیلگران چرخههای تجاری مدتهاست نشان دادهاند که از آنجا که اجرای برنامههای مالی انبساطی زمانبر است این برنامهها برای مقابله با رکود نامناسب هستند، چون تا زمانی که این برنامه تاثیر خود را بگذارند رکود به پایان رسیده است. تنها حدود یک سوم طرح محرک فعلی تا به حال خرج شده است و باید گفت بخش عمده آن کارآ نبوده است. به هر حال با این که بهبود اقتصادی در مراحل اولیه خود است، اما میتوان گفت که رکود اقتصادی را از سر گذراندهایم.
من فکر نمیکنم که افزایش سریع ذخایر بانکی به این زودیها به تورم جدی بینجامد اما معتقدم که با خرج شدن این ذخایر از طریق ارائه وامهای جدید و سرمایهگذاری باید نگران آینده باشیم. به علاوه معتقد نیستم که افزایش شدید مخارج دولت فدرال در برنامههای محرک و در طرحهای کمک به بانکها نگرانکننده باشد. زیرا تولید ناخالص داخلی در طول دهه آینده نسبت به مخارج دولت با سرعت بسیار بیشتری افزایش مییابد. با این حال دولت مجبور خواهد بود که از طریق افزایش مالیاتها، کاهش مخارج دولت یا ایجاد تورمی که ارزش حقیقی پرداختهای بهره را کاهش میدهد وامهای خود را بازپرداخت کند.
من نگران آن هستم که نتوان رشد مخارج را متوقف کرد، زیرا در آن صورت دولت انگیزه پیدا میکند که برای کاهش ارزش حقیقی بدهی اش تورم ایجاد کند و مالیات افراد پردرآمد را افزایش دهند و واضح است که اثر هر دوی این اقدامات روی نرخ رشد اقتصاد آمریکا نامطلوب خواهد بود.
منبع: becker-posner-blog.com
ارسال نظر