گفتوگو
پژویان: تورم روانی طرح تحول زودگذر است
در همه سالهای گذشته، طرحهای متعددی برای ایجاد تحول اقتصادی در ایران ارائه شده است که هر کدام ویژگیهای مثبت و منفی داشته و در مقطع ارائه میتوانسته است مفید باشد، اما طرح تحول اقتصادی به صورت یک بسته کامل که مجموعهای از مسائل در آن دیده شود کمتر دیده شده است. در میان بسته طرح تحول اقتصادی، اما طرح هدفمند کردن یارانه حاملهای انرژی جایگاه والایی دارد و اکثریت اقتصاددانان نیز اصل این موضوع را قبول دارند. یکی از نقاط ابهام که موجب تشویش نمایندگان مجلس قانونگذاری شده است، احتمال شتاب گرفتن نرخ تورم پس از اجرای قانون است. این دیدگاه، اما جای تامل دارد. جمشید پژویان، از اقتصاددانان ورزیده ایرانی معتقد است، افزایش قیمتهای نسبی در یک مقطع از زمان را نمیتوان با تعریف تورم مترادف دانست. در این زمینه گفتوگویی با وی انجام شده که بخشهایی از آن را میخوانید:
بیش از یک سال است که طرح هدفمند کردن یارانه انرژی به صورت جدی در کانون بحثهای اقتصاد سیاسی قرار گرفته است. با توجه به اینکه در روزهای آینده، این لایحه در معرض بررسی و داوری نمایندگان مجلس قرار خواهد گرفت، دیدگاه جنابعالی درباره این طرح چیست؟
از نظر من محور اصلیای که طرح تحول اقتصادی مورد هدف قرار داده، اصلاح قیمتهای نسبی است. امروزه نظریههای اقتصاد بخش عمومی در دنیا که مورد قبول و متداول است به دولت میگوید چگونه باید کالاها و خدماتی که ارائه میکند و به عنوان عرضهکننده انحصاری عمل میکند قیمتگذاری کند تا به نفع مجموعه جامعه باشد، اینها مدلهایی است که در عرضه هر کالا و خدماتی به عنوان مثال تعیین قیمت انواع حاملهای انرژی به کار گرفته میشود. این مدلها به ما میگوید، به عنوان مثال چگونه برق، آب، بنزین و مجموعا انرژی قیمتگذاری شود تا در جهت افزایش رفاه کل جامعه، نه افزایش رفاه دولت یا سود دولت باشد. وقتی رفاه کل جامعه موردنظر باشد به این معنا است که این سیاستگذاری و قیمتگذاری باید به ایجاد رشد اقتصادی منتهی شود، به عبارتی، اندازه قرص نان بزرگتر شود تا بهرهمندی همه از آن افزایش یابد.
علاوهبر این نظام مالیاتی و یارانهای نیز باید اصلاح شود. البته نظام مالیاتی شامل مالیات و یارانهها است، زیرا ما در نظریات اقتصادی به یارانهها، مالیاتهای منفی میگوییم. به عبارتی این مجموعه یک مجموعه روشهای قیمتگذاری کالاها توسط دولت در جهت منافع عموم است، استفاده از مالیاتها، گمرک و یارانهها که همه در چارچوب نظریههای مالیاتی قرار میگیرد، در جهت اصلاح قیمتها است به طریقی که این اصلاح قیمتها بتواند علامتی بدهد هم به مصرفکننده که به شکل بهینه مصرف کند و هم به تولیدکننده که از فناوری بهینه و تولید بهینه برخوردار شود. این اصلاح قیمتهای نسبی، خودش در بخش انرژی، اصلاح یارانهها هم خواهد بود، حتی قبل از آنکه یارانهای بخواهد توزیع شود.
مدافعان طرح تحول اقتصادی معتقدند این طرح تورمزداست و مخالفان، آن را تورمزا میدانند، نظر شما در این مورد چیست؟
در مقابل آنهایی که اظهارنظر میکردند که این طرح تورم بسیار بالایی را در پی خواهد داشت، من همواره اظهار داشتهام که این چنین نیست، زیرا ما در اقتصاد یک سری نظریههایی داریم که این نظریات صحت و درستی خود را نشان دادهاند، تورمی را که ریشه در افزایش پولی و نقدینگی دارد میتوان با کنترل نقدینگی کنترل کرد، از دهه هشتاد میلادی به بعد که تا قبل از آن میانگین تورم جهانی دو رقمی و در برخی کشورها سه رقمی و بیشتر بوده است، یک رقمی شده است. این موضوع چه در کشورهای توسعه یافته و چه در کشورهای در حال توسعه، حتی در شرایط سخت و دشوار پاسخ داده شده و تورم کنترل شده است. عامل اصلی تورم در ایران، از ابتدا تا به حال، کسر بودجه دولت بوده است که منتهی به افزایش نقدینگی شده است. پس اگر افزایش نقدینگی را کنترل کنیم نباید انتظار تورم و افزایش قیمتها را داشته باشیم. اما درباره آثار طرح تحول از لحاظ قیمتی باید گفت: قطعا اجرای طرح تحول برخی قیمتها را تغییر میدهد و اتفاقا نظر این طرح هم همین است که قیمتهای نسبی را تغییر دهد. محور اصلی طرح تحول اصلاح قیمتهای نسبی است. هدف طرح این است که بتوان مصرف را بهینه کرد و این هدف جز با اصلاح قیمت میسر نخواهد بود. تا زمانی که مصرف انرژی برای ما کمترین هزینه را در پی دارد، بیش از اندازه مصرف میکنیم. بنگاه اقتصادی تولیدکننده در کشور ما، فناوری و ماشینآلاتی را دارا است که تکنولوژی آن متعلق به ۳۰ سال پیش است. به صورت طبیعی این فناوری بسیار انرژیبر است و صاحب آن مرتب آن را تعمیر میکند و به واقع از این دستگاه که فناوری آن متعلق به ۳۰ سال پیش بوده و در آن دوره شاید کارآمدتر از حال بود، بهرهبرداری میکند. بیشک کارآیی آن دستگاه طی این سالها، مرتب پایین و پایینتر آمده است، همچنان در این واحد تولیدی از آن بهرهبرداری میشود. چرا به این دلیل که صاحب کارگاه انگیزهای برای تغییر آن و جایگزین کردن فناوری که مصرف انرژی آن پایینتر است و موجب صرفهجویی در مصرف انرژی میشود، همچنین کارآیی بیشتری را دارا است، ندارد.
تکلیف تورم انتظاری چه میشود؟ زیرا تجربه نشان داده است که بخشی از تورم در کشور ناشی از این موضوع است، با آن چه باید کرد؟
برخی واژگان را از قدیم به اشتباه برای خود نگاه داشتهایم. در گوشهای از اقتصاد به اشتباه حرفهایی زده شده است نه اینکه ریشه غلطی داشته باشد اما توجیه علمی دقیقی نداشته است. بعدها اقتصاددانان آن را توجیه علمی کردهاند. مانند این بحث اثر روانی که به آن انتظارات میگوییم. ما به این انتظارات عقلایی و تطبیقی میگوییم، نه انتظارات روانی، ما انتظارات روانی در اقتصاد نداریم. به عنوان مثال هرگاه تنها به صرف اینکه گمان میکنیم قیمت چای افزایش مییابد این کالا را خریداری کنیم و با افزایش تقاضا قیمت آن را بالا ببریم پس از مدتی در صورتی که این گمان صحیح نباشد دوباره قیمت به حالت اولیه برمیگردد. اما گاهی انتظارات باعث میشود که پیش از افزایش قیمت بر اثر سازوکار بازار، قیمت افزایش یابد، اما نه بیشتر و نه فقط براساس انتظارات. اما اگر ما تشخیص میدهیم که به طور مثال بر اثر سرما میزان تولید مرکبات کاهش مییابد انتظار داریم قیمت آن در بازار افزایش یابد، به صورت طبیعی این اتفاق روی خواهد داد و به نحوی که در صورت کاهش عرضه آن، در بازار، خود به خود شاهد افزایش قیمت آن در بازار نیز خواهیم بود. این بحث منطقی است.
به نظر من با اجرای این طرح سازوکار بازار به نحوی منطقی عمل خواهد کرد و تورم روانی حاصل از آن دوام نخواهد یافت.
ارسال نظر