راه حل بهتری سراغ دارید؟

عکس تزئینی است

چند سال پیش تعدادی از شاعران و نویسندگان جوان به دلیل وضعیت نامناسب پخش و عدم استقبال مردم از کتاب، تصمیم گرفتند خودشان دست به کار شوند. آنها در گوشه‌ای از تئاتر شهر بساطشان را پهن و ‌این‌گونه توجه عابران را به کتاب‌هایشان جلب کردند.حالا پس از گذشت سال‌ها یک نویسنده شهرستانی به دلیل عدم استقبال مردم از کتابخوانی و عدم فروش کتاب در کتابفروشی‌ها به‌این نتیجه رسیده است که باید خودش کتاب‌هایش را به خیابان بیاورد و به فروش برساند.

نکته جالب ‌اینکه ‌این نویسنده خود سراغ عابران می‌رود و کتابش را معرفی می‌کند. مهرو حجری محمد زاده، داستان نویس کرمانی با نوشتن کتاب «باران را با خود بیاور» در تیراژ دو هزار نسخه تصمیم گرفته است به دلیل عدم استقبال مخاطبان از کتاب‌هایش در کتابفروشی‌های شهر خود دست به فروش کتاب بزند. وی با اشاره به هزینه یک میلیونی چاپ‌این کتاب افزود: پس از چاپ کتاب برای عرضه و معرفی به مردم کتاب را به کتابفروشی‌ها سپردم، اما هر بار که مراجعه می‌کردم می‌دیدم که کتاب‌ها فروش نرفته است.وی افزود: یکی از دلایل عدم فروش کتاب‌ها، عدم وجود فرهنگ کتابخوانی در جامعه است که باید فکری به حال‌این وضعیت در جامعه شود.این نویسنده زن کرمانی عنوان کرد: وقتی دیدم کتاب‌هایم فروش نمی‌رود و اکثر افرادی که به کتابخانه‌ها و کتابفروشی‌ها مراجعه می‌کنند، دانشجویانی هستند که تنها برای خرید کتاب درسی به کتابفروشی می‌روند، تصمیم گرفتم خودم کتابم را به مردم معرفی کنم و سراغ جامعه رفتم.وی گفت: وقتی کتاب را به مردم معرفی می‌کنم، می‌بینم با اشتیاق به سوی کتاب خوانی می‌آیند و‌این نشان از ضعف در معرفی کتاب‌ها و نحوه توزیع کتاب دارد که باید ساماندهی شود.حجری خاطر نشان کرد: زمانی که می‌بینم هر چند در گوشه خیابان و پیاده رو مردم وقت خود را برای خواندن کتاب می‌گذارند خوشحال می‌شوم.

این نویسنده افزود: وقتی مردم می‌بینند که یک نویسنده اقدام به فروش کتاب آن هم در پیاده رو می‌کند، می‌پرسند چرا خودتان اقدام به فروش کتاب می‌کنید و من جواب می‌دهم آیا راه حل بهتری سراغ دارید؟ وی گفت: از مسوولان فرهنگی می‌خواهم فکری برای حمایت از نویسندگان بکنند و امکانات مطلوبی برای معرفی کتاب‌ها به جامعه در اختیار‌این افراد به خصوص نویسندگان نوپا بگذارند.

وی در خصوص کتاب آینده خود گفت:‌این کتاب در واقع رمان زندگی دختر ۱۷ ساله‌ای است که به اجبار خانواده‌اش با یک پیرمرد ازدواج می‌کند و پیرمرد اقدام به معتاد کردن ‌این دختر می‌کند و داستان حول زندگی ‌این دختر می‌گذرد. وی اضافه کرد: دوست دارم بیشتر از جوانان بنویسم تا مشکلات آنها در جامعه مطرح شود و درنهایت جامعه اصلاح شود.وی در ادامه می‌گوید: نویسندگی را از سال‌ها قبل شروع کرده‌ام و داستان‌هایی را که در ذهن خود داشتم می‌نوشتم.

حجری افزود: پس از ازدواج به دلیل رسیدگی به بچه‌ها در طول روز، شب‌ها تا ساعت‌ها بیدار بودم و سعی می‌کردم حرف‌ها و داستان‌هایی را که به ذهنم متبادر می‌شد، بنویسم؛ اما امکاناتی که بتوانم‌این نوشته‌ها را چاپ کنم نداشتم.

این نویسنده با اشاره به ‌اینکه یک نویسنده نیاز به توجه جامعه و مسوولان دارد گفت: در حالی که با تمام وجود اقدام به نوشتن ‌کردم و ‌این کار را ادامه می‌دهم، اما حمایت خاصی را احساس نمی‌کنم و‌این مساله برایم گران است.

حجری عنوان کرد: در زمان نوشتن بسیار تحت تاثیر نوشته‌هایم قرار می‌گیرم و یک نوشته را بارها می‌خوانم و با آنها احساس آرامش می‌کنم. وی در خصوص کتاب «باران را با خود بیاور» گفت:‌ این کتاب مشتمل بر ۱۵ داستان کوتاه است که نوشتن آنها ۲ ماه طول کشید و درنهایت پس از طی مراحل مختلف پاییز ۸۶ منتشر شد.وی تصریح کرد: آغاز کبوتر، دیدار آشنا، عشق را باور کن، نگار من به مکتب نرفت، عشق شرقی و کبوتری می‌خورد آب از جمله داستان‌های ‌این کتاب هستند. وی افزود: تمام‌این داستان‌ها سال‌ها با من همراه بودند و از ‌اینکه توانستم با پیگیری‌های متمادی‌این کتاب را چاپ کنم، خوشحالم. حجری عنوان کرد: قبل از نوشتن کتاب ‌این داستان‌ها در قلب من بودند و پس از نشر‌این کتاب شادمانم که مردم نیز با ‌این داستان‌ها که همگی حقیقی هستند، آشنا شدند، زیرا همه وقایعی است که برای اطرافیان خودمان روی داده و در حقیقت تلخی‌ها و شیرینی‌های زندگی اجتماعی را نشان می‌دهد.