توزیع درآمد
نویسنده: فرانک لوی
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
بخش نخست
توزیع درآمد، در یکی از مباحث قدیمی اقتصاد سیاسی از اهمیتی اساسی برخوردار است. این مبحث آن است که دولت باید تا چه حد درآمد را بازتوزیع کرده و به عبارت دیگر از افراد پردرآمد گرفته و به آنهایی که درآمد کمتری دارند، بدهد.

اینکه آیا دولت باید درآمد را بازتوزیع کند یا خیر، پرسشی در حیطه اقتصاد دستوری است و پاسخی که هر کس به آن می‌دهد به ارزش‌های وی بستگی خواهد داشت. اما بسیاری از افراد برای آنکه بتوانند به این سوال پاسخ دهند باید نکاتی را درباره توزیع فعلی درآمد بدانند. عبارت «توزیع درآمد» (income distribution) یک مفهوم آماری است. هیچ‌کس درآمد را توزیع نمی‌کند. بلکه توزیع درآمد از تصمیمات افراد درباره کار، پس‌انداز و سرمایه‌گذاری و در تعامل آنها با بازار و تاثیرپذیری از سیستم مالیاتی شکل می‌گیرد. در دهه 1990 و اوایل دهه 2000، در این زمینه مطالعات قابل‌توجهی صورت گرفت. این مطالعات نشان می‌دادند که توزیع درآمد چه تغییراتی پیدا کرده است. یافته‌های این مطالعات را می‌توان در سه مورد خلاصه کرد.
الف- امروزه توزیع درآمد در آمریکا پیش از اعمال مالیات، به میزان زیادی نابرابر است. دقیق‌ترین و محتاطانه‌ترین مطالعات حاکی از آن هستند که در اواخر دهه ۱۹۹۰، خانوارهای دهک بالا که درآمد متوسطی در حدود ۲۰۰هزار دلار داشتند، ۴۲درصد از تمامی درآمد پولی پیش از کسر مالیات را به خود اختصاص می‌دادند. صدک اول (یک درصد بالایی) خانوارها با درآمد متوسط ۸۰۰هزار دلار نیز ۱۵درصد از کل درآمد پولی پیش از کسر مالیات را دریافت می‌کردند.
ب- در نگاهی بلندمدت‌تر، طی قرن بیستم، در مسیر نابرابری درآمدی دو رویداد عمده اتفاق افتاد: کاهش شدید نابرابری در نزدیکی آغاز جنگ جهانی دوم و افزایش گسترده نابرابری که در اواسط دهه 1970 آغاز شد و در دهه 1980 شتاب گرفت. در حال حاضر نابرابری درآمدی تقریبا به همان میزانی است که در دهه 1920 وجود داشت.
ج. طی سالیان متمادی، درآمد خانوار‌ها نوسان پیدا می‌کند و لذا توزیع درآمد در طول چند سال، کم‌و‌بیش برابری بیشتری نسبت به توزیع درآمد در یک سال نشان می‌دهد.
روندهای نابرابری
در این مقاله از آمار منتشره برنامه بررسی جمعیت کنونی (CPS) مرکز سرشماری آمریکا بسیار استفاده شده است. این بررسی به صورت ماهانه از خانوار‌ها به عمل آمده و به عنوان بهترین منبع نرخ رسمی بیکاری شناخته می‌شود. از سال ۱۹۴۸، در ویرایش ماه مارس CPS، اطلاعات درآمدی خانوارها برای سال گذشته و نیز ویژگی‌های شخصی اعضای خانوار مثل سن، تحصیلات، شغل، صنعت مربوطه (در صورتی که شاغل باشند) و دیگر داده‌هایی که نکاتی را در مورد تغییرات الگوی درآمدی بیان می‌کنند، گردآوری شده است. در واقع CPS به یک منبع آماری حیاتی و مهم بدل شده است، اما کمبودهایی هم در این بین وجود دارد. تعریفی که برای درآمد در CPS مورد استفاده قرار می‌گیرد، محدود است. این تعریف عبارت است از دریافتی‌های پولی پیش از کسر مالیات منهای عایدی سرمایه‌ای. این تعریف به واسطه «سقفی» که هم‌اکنون ۹۹۹.۹۹۹دلار است و بر درآمد سالانه گزارش شده اعمال می‌شود، محدودتر نیز می‌شود.۱ در واقع در تخمین‌های CPS از نابرابری، اثرات مالیات‌ها، درآمدهای غیرپولی مثل بیمه خدمات‌درمانی دولتی و خصوصی و بخشی از درآمدهای فردی که از این سقف فراتر می‌روند، محاسبه نمی‌شوند.
منبعی دیگر از آمار مربوط به نابرابری، آمار درآمدی خزانه‌داری آمریکا (SOI) است که درآمد گزارش‌شده براساس اظهارنامه‌های مالیات بر درآمد فدرال را ارائه می‌دهد. در داده‌های SOI، هیچ گونه اطلاعات شخصی مالیات‌دهنده‌ها مثل سن یا تحصیلات وارد نمی‌شود. این داده‌ها نمی‌توانند بخش پایینی توزیع درآمد را دقیقا توضیح دهند.2
نقطه قوت داده‌های SOI به توانایی آنها جهت توصیف دقیق بخش بالایی توزیع (داده‌های درآمدی SOI، «سقف» ندارند) و گسترش دامنه این توصیف تا سال ۱۹۱۷؛ یعنی سی سال پیش از شروع آمار CPS بازمی‌گردد.
در جدول یک، اطلاعاتی راجع به نابرابری درآمدی خانوارها (household) و خانواده‌ها(family) ‌با توجه به داده‌های CPS از زمان جنگ جهانی دوم آورده شده است. 3 در بخش بالایی، الگوهای درآمدی میان خانواده‌ها (واحدهایی که در آن‌ها دو یا چند نفر که با هم نسبت دارند، زندگی می‌کنند) توضیح داده می‌شود. بخش پایین نیز الگوی درآمدی در میان خانوارها (تمامی واحدها از جمله خانواده‌ها، افرادی که به تنهایی زندگی می‌کنند، هم‌اتاقی‌هایی که نسبتی با هم ندارند و...) را توصیف می‌کند. در شکل‌دهی هر یک از توزیع‌ها، نمونه خانواده‌ها و (یا خانوارها) به ترتیب درآمد(از درآمد کم به درآمد زیاد) فهرست شده است. سپس مرکز آمار بخشی از درآمدهایی را که به کم‌درآمدترین پَنجک درآمدی خانواده‌ها، دومین پَنجک کم‌درآمد و ... می‌رسد و نیز سهمی که به 5درصد پردرآمد خانوارها اختصاص پیدا می‌کند، محاسبه می‌کند.
داده‌های CPS در جدول یک، نشان‌دهنده تحول J شکل نابرابری بعد از جنگ جهانی دوم هستند. در ۱۹۴۷، پنجک اول خانواده‌ها به ازای هر دلار درآمدی که پنجک آخر دریافت می‌کرد، ۶۰/۸دلار به دست می‌آورد. این نسبت در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به تدریج کاهش پیدا کرد و در سال ۱۹۶۹ به ۲۵/۷دلار به ازای یک دلار رسید که نقطه مینیمم نابرابری به شمار می‌آید. این نسبت دوباره از اواخر دهه ۱۹۷۰ شروع به افزایش کرد و در سال ۲۰۰۲ به ۳۶/۱۱دلار به ازای یک دلار رسید که به میزان قابل‌توجهی از مقدار آن در ۱۹۴۷ بیشتر است. داده‌های مربوط به خانوارها نیز از روندی مشابه حکایت می‌کنند.
در جدول یک، برای آنکه این روندها به صورت عینی‌تری نشان داده شوند، سطوح درآمدی در سال‌های 1947، 1979 و 2001 همراه با درآمدی که در آن پنجک‌ها از یکدیگر جدا می‌شوند، آمده ‌است. داده‌های مشابهی در رابطه با خانوارها نیز ارائه گردیده است. تمامی سطوح درآمدی بر حسب دلار 2003 بیان شده‌اند. درآمد در فاصله 1947 تا اواسط دهه 1970، در تمامی سطوح درآمدی به سرعت رشد یافت و منجر به آن شد که هم استانداردهای زندگی بالا روند و هم نابرابری تعدیل شود. پس از آن در میانه دهه 1970، درآمد متوسط با سرعت بسیار کمتری افزایش پیدا کرد و رشدی که روی داد، در نیمه بالایی توزیع متمرکز بود. بین سال‌های 1979 و 2001 درآمدی که خانواده‌های عضو پنجک‌های اول و دوم را از یکدیگر جدا می‌کرد، با سرعت کمتری افزایش یافت و از 22280دلار به 24000دلار رسید (یعنی 7/7درصد افزایش نشان داد)، در حالی که درآمدی که پنجک‌های چهارم و پنجم را تفکیک می‌نمود، از 74470دلار به 94150دلار افزایش یافت (یعنی یک رشد 4/26درصدی را نشان داد). امروزه همانند دهه 1970 اکثریت خانواده‌ها خود را جزو طبقه متوسط می‌دانند؛ اما این طبقه هم‌اکنون بزرگ‌تر شده و مفهوم آن نسبت به سابق، متنوع‌تر گردیده است.
‌نابرابری با استفاده از داده‌های SOI خزانه‌داری آمریکا بیشتر از آنچه که با داده‌های CPS به دست می‌آید تخمین زده می‌شود. داده‌های SOI بر درآمدهای بالا «سقف» نمی‌گذارند، از این رو نابرابری در درآمد خانوارها که با داده‌های SOI گزارش می‌شود، به میزان قابل‌توجهی بیشتر است. طبق گزارش‌هایی که با استفاده از داده‌های CPS (که مشمول یک «سقف» می‌شوند) ارائه شده، پنجک بالایی خانوارها ۴۹درصد از تمامی درآمد پولی پیش از کسر مالیات را دریافت می‌کنند. به عبارت دقیق‌تر با داده‌های SOI برآورد می‌شود که دهک بالایی خانوارها با درآمد سالانه متوسط حدود ۲۰۰هزار دلار، ۴۲درصد از کل درآمد پولی پیش از کسر مالیات را به خود اختصاص می‌دهند و یک درصد بالایی خانوارها با درآمد سالانه متوسط ۸۰۰هزار دلار، ۱۵درصد از تمامی درآمد پولی پیش از کسر مالیات را کسب می‌کنند. همچنین آمار SOI به واسطه دورنمای بلندتر تاریخی خود، نشان می‌دهند که نابرابری در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ به اندازه امروز بوده است. از سال ۱۹۳۸، سهم درآمدی دهک بالایی خانوارها از ۴۳درصد به ۳۲درصد کاهش یافت و تا زمان کاهش نیاز به کارگران غیرماهر به علت رشد تکنولوژی در اوایل دهه ۱۹۸۰ در همین مقدار ماند. در آن زمان، نابرابری دوباره به سطوح دهه ۱۹۲۰ و اوایل دهه ۱۹۳۰ بازگشت.
جدول 1: توزیع درآمد خانواده‌ها و خانوارها (با تعریف مرکز سرشماری آمریکا).
الف. شکل توزیع درآمد خانواده‌ها (سهمی از کل درآمد خانواده‌ها که به پنجک‌های مختلف آنها می‌رسد)


ب. شکل توزیع درآمد خانوارها (سهمی از درآمد کل خانوارها که به پنجک‌های مختلف آنها می‌رسد)



* جدول اصلی تغییر داده شده و براکت‌ها برای وضوح بیشتر اضافه شده‌اند.
+ این داده‌ها تنها از 1967 به بعد موجود هستند.