ناصر تقوایی: کار نکرده خیلی دارم
ناصر تقوایی در آستانه ۶۸ سالگی همچنان با گذشت ۹ سال از ساخت «کاغذبیخط»؛ فیلمی نساخته است و دو فیلم نیمهتمام «چای تلخ» و «زنگی و رومی» را در کارنامه هنریاش دارد. او تدریس فیلمنامهنویسی میکند و در تدارک برپایی نمایشگاهی از چهارمین چشمانداز از عکسهایش است.
این کارگردان سینما امیدوار بود، پس از چشمانداز سومش با عنوان «ابر، باد و مه،مه...» که اسفند ماه در گالری اعتماد برپا شد، بهار امسال، چهارمین چشمانداز از عکسهایم را با موضوع «ایران ،۲۰ سال پس از متارکه» برپا کند، اما بهار موفق نشد، ولی به گفته خودش این روزها در تدارک است تا مقدمات برپایی این نمایشگاه را فراهم کند. ناصر تقوایی میگوید: ایران را دوست دارم، برای اینکه وطن مناست، خوزستان را دوست دارم، برای این که ولایت مناست و عاشق آبادان هستم، برای اینکه زادگاه مناست.
کارگردان «کاغذ بیخط »، «ای ایران»، «ناخدا خورشید» ـ امروز ـ ۱۹ تیر ماه ـ ۶۸ساله شد، او گفته است: « ... در تابستان سال ۱۳۲۰ خورشیدی، در گرمای جنگ جهانگیر دوم، در قلب جنگلی از نخلهای ستبر سبز، در یک روستای عربنشین زاده شدم. در کودکی یک سیاح حرفهای بودم و همراه پدر به دوردستترین بندرهای دریای جنوب سفر کردم و هرکلاس ابتدایی را در شهری و دهکورهای خواندم و هفت سال بعد که به زادگاه خودم برگشتم در عالم خیال یک سندباد نوجوان بودم. در مدرسه به ادبیات علاقه داشتم، اما ریاضی خواندم. در جوانی داستان کوتاه مینوشتم و فریفته شیوههای نو بودم، اما باز نمیدانم چه شد که از سینما سر درآوردم. در این مسیر به آدمهای دانا برخوردم و صحنههای جالب، ولی زندگی خودم هیچ صحنه جالبی ندارد. تنها شانس من در زندگی شاید این بوده که با یک تولد ناخواسته شصت سال تمام مثل یک آدم زیادی در کنار یک ملت کهنسال زندگی کردهام. دوازده داستان کوتاه، سیزده فیلم گزارشی و مستند، سه فیلم کوتاه داستانی، شش فیلم بلند سینمایی و یک مجموعه شانزده ساعته تلویزیونی در کارنامه من دیده میشود. به اضافه یک مجموعه عکس و اسلاید از طبیعت و زندگی و فرهنگ این مرز پرگهر، در هزار و یک نما. با اینهمه از دور تنبل جلوه میکنم. چرا که در این ده ساله، به دلایلی که ناگفتنش بهتر، کارهای تازه مرا نه کسی خوانده، نه کسی دیده ... »
او که در فیلمسازی علاوه بر ساخت فیلم کوتاه، فیلمهای بلندی چون «آرامش در حضور دیگران»، «صادق کرده»، «ناخدا خورشید»، «ای ایران»، «کاغذ بیخط» را ساخته است، این سالهای اخیر بعد از متوقف شدن دو فیلم «زنگی و رومی» و «چای تلخ» مستند کوتاه «تمرین آخر» را درباره تعزیه ساخت.
و سال ۱۳۸۳؛ شورای ارزشیابی هنرمندان، مدرک درجه یک هنری کشور (معادلدکترا) را به ناصر تقوایی، اعطا کرد. ناصرتقوایی چند ماه گذشته در نشست خبری نمایشگاه عکسهایش «ابر، باران، مه»، گفته بود: «در طی ۵۵ سالی که عکاسی کردم، تصاویر شهرهایی را دارم که به کل از بین رفتهاند یا روستاهایی که خالی از سکنه شده است. در بسیاری از عکسهایم معماریها تغییر کرده است و خیلی از آن تصاویر دیگر وجود ندارد. حتی لوکیشنهایی که در حین ساخت فیلمهایم آنها را ثبت کردم، امروز دیگر وجود ندارد. به همین ترتیب گاهی فکر میکنم اگر جایی قرار است نابود شود بهتر است، من آن جا بروم یا عکاسی کنم و فیلم بسازم.»
تقوایی با اشاره به این عکسها و فیلمهای ثبت شده آن را یک هشدار جدی تلقی کرد و مطرح میکند: «نمیدانم که اینچه کاری است که ما با سرزمین و حافظهمان میکنیم. ملتی چند هزار ساله تازه به دنبال هویت خود میگردد و توجه ندارد وقتی شهری از بین میرود، یعنی حافظه ما در حال نابودی است، متاسفانه این روزها ما همه چیز را با همه چیز عوضی گرفتهایم.»
کارگردان «ای ایران» ادامه داد: «کوشش کردم در سفرهایم بتوانم عکسی واقعی از واقعیت هر مکان بگیرم، در واقع من در این عکسها چهره این سرزمین را ثبت کردم و گردآوری چهره ظاهر و سیمای باطن ایران در یک آلبوم چند جلدی رویای دیرینه من بود، اما عرضه تعدادی از عکسهای این مجموعه در سه چشمانداز شاید اولین گامهای کند من برای تحقق این رویا باشد. این عکسها مربوط به اصل اثر که همان واقعیت است میشود و من در این عکسها تنها واسطه این انتقال بودهام.»
تقوایی همچنین در آن نشست گفته بود: «کار نکرده خیلی دارم و خیال هم ندارم که آنها را انجام ندهم و تا آنها به انجام نرسد، من هم باقی میمانم.»
ارسال نظر