در همایش «گسست نسلی انقلاب» مطرح شد
ایمان مردم را نمیشود متر کرد
در حالی که در سالهای اخیر، ایران و حتی سایر کشورهای جهان مهد حوادث و وقایع کمنظیری بودهاند، برخی از ناظران حوزه اجتماعی معتقدند سیر تغییر و تحولات در حیطه مسائل اجتماعی این جوامع باید به گونهای متفاوتتر از آنچه که در گذشته روی میداده به وقوع بپیوندد. اما گاهی دامنه این تغییرات از نسلی به نسلی دیگر به حدی گسترده است که از آن تحت عنوان «گسست نسلی» یاد میشود.
نیلوفر عزیزی
در حالی که در سالهای اخیر، ایران و حتی سایر کشورهای جهان مهد حوادث و وقایع کمنظیری بودهاند، برخی از ناظران حوزه اجتماعی معتقدند سیر تغییر و تحولات در حیطه مسائل اجتماعی این جوامع باید به گونهای متفاوتتر از آنچه که در گذشته روی میداده به وقوع بپیوندد. اما گاهی دامنه این تغییرات از نسلی به نسلی دیگر به حدی گسترده است که از آن تحت عنوان «گسست نسلی» یاد میشود.
این در حالی است که کارشناسان علوم اجتماعی نیز تغییراتی را که با تولد نسلهای جدید ایجاد میشوند، طبیعت یک نظام اجتماعی تلقی میکنند، به طوری که دکتر کچوئیان، عضو شورای انقلاب فرهنگی نیز مهر تاییدی بر این ادعا میزند و بهرغم این که گفته میشود ایران در سالهای پس از جنگ تحمیلی دچار گسست نسلی شده، میگوید که پدیده گسست نسلی را در ایران ندیده است.او که در فرهنگسرای رسانه حضور یافته بود تا در همایشی با محوریت گسست نسلی انقلاب به ایراد سخن بپردازد، این چنین پدیده را تشریح کرد: هر جامعهای مرگ دارد، اما این به معنای مرگ درعین حال اعضای آن جامعه نیست.
مرگ یک جامعه و یا گسست نسلی ناظر به انقطاع نظامهای اجتماعی است. برای مثال جنگ تحمیلی تغییراتی را در نسل جوان ایجاد کرد حال اگر تغییری در افکار نسل بعدی نسبت به این واقعه گست به وجود آید، جامعه دچار گسست شده است. اعضای یک جامعه در صورت عمل نکردن به ضوابط، آن جامعه را به قعر نابودی میکشانند.
بنابراین در حال حاضر چنین اتفاقی روی داده؟ و آیا در شرایط معمول وقوع گسست نسلی ممکن است؟ در پاسخ باید بگویم در شرایط معمول وقوع گسست نسلی نادر است.
او خاطر نشان کرد: مشکلی که وجود دارد این است که ما تغییرات را به نحوی دیگر میبینیم. محققینی آمدند و تغییرات را دیدند و گفتند نسل دوم و سوم با یکدیگر متفاوتند بر این موضوع توجه نداشتند که بحث تفاوت نسلها همواره وجود داشته است.
این بدیهی است که مجرای تغییرات در جریان مسائل اجتماعی، جوانها باشند وگرنه سیستمهای اجتماعی دچار انحطاط میشوند. تغییراتی که در نسلها رخ میدهد جزو طبیعت حیات اجتماعی است.چنانچه در متون دینی هم به این امر اشاره شده که مردم به زمان خود شبیهترند تا به پدر و مادرهایشان؛ بنابراین نفس تغییر طبیعی است.»
او در ادامه افزود: هنگامی که فاصلهگیریهای عمیق میان دو نسل شکل میگیرد، تغییرات مشکلزایی پدید آمده است که همین امر گسست نسلی نامیده میشود.
این تغییرات، جدی و تهدید کننده هستند اما باید بگویم که از جنس چنین تغییراتی که در سیستم اجتماعی اخلال ایجاد کند در ایران ندیدهام.
سعید ابوطالب، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نیز که در این همایش حضور یافته بود، واژههای آغازین سخنانش را به ارائه تعریف از گسست نسلی و نسل محدود کرد و گفت: انقطاع و تقابل ارزشهای دو نسل، گسست نسلی نامیده میشود و نسل نیز به عدهای از افراد گفته میشود که احساسی مشترک نسبت به یک پدیده دارند.
چگونه تفکر وقوع گسست نسلی شکل میگیرد؟
این نماینده مجلس تاکید کرد: اگر ارزشها و باورهای مردم را به وسیله آمار و اعداد و ارقام بسنجیم این تفکر به وجود میآید که گسست نسلی به وجود آمده در حالی که ایمان یک پدیده درونی است، در لحظه شکل نمیگیرد و در لحظه نیز از بین نمیرود.
در مواقعی که رپ و هیپیگری وارد فرهنگ یک جامعه میشود آنچه تغییر میکند ظاهر فرهنگ است و فرهنگ در طول نسل تغییر نمیکند.
حال این سوال مطرح میشود که ایران با وقوع انقلاب اسلامی صاحب یک فرهنگ جدید شد که در پاسخ باید گفت انقلاب فرهنگ ایجاد نکرد، انقلاب خود، مولود فرهنگ بود. ما صاحب فرهنگی هستیم که بخشی از تاریخ است و رفتار تودهای که منجر به انقلاب شد در ادامه همان تاریخ شکل گرفت، بنابراین میتوانیم بگوییم وقوع انقلاب دفعی نبود.»
او در ادامه با طرح این سوال که چرا فکر میکنیم در ایران گسست اتفاق افتاده، افزود: «وقتی در مقایسه یک نسل با نسلهای گذشته یک تفاوت میبینیم، میترسیم و این تفاوت را به منزله گسست قلمداد میکنیم و سوالاتی در این حد که چرا تمایز شکل گرفته، چرا به وسیله آمار و ارقام آن را نمیتوان سنجید و سوالی مهمتر مبنیبر اینکه چرا همه سعی میکنند این تمایزها را مانند تورم پنهان کنند؛ در حالی که تورم یک پدیده اقتصادی است و به وجود آمدن آن را نباید به حساب کوتاهیها بگذاریم.»
او معتقد است که در جامعه ریا وجود دارد ریا به دو شکل مثبت و منفی «ریای مثبت که در آن افراد تظاهر به خوب بودن میکنند و از سوی دیگر جوانترها به بد بودن تظاهر میکنند و به ریای منفی تمایل دارند از همین رو است که ایمان به وسیله اعداد و ارقام قابلسنجش نیست.»
به طوری که با طرح سوالاتی مانند اینکه آیا به نماز جمعه میروی یا خیر میخواهیم نسل جوان را بسنجیم در صورتی که این گونه روشها نمیتواند معیار شناخت یک نسل باشد، اگر در صدد باشیم به وسیله این روشها «تفاوت» را کشف کنیم، به طور حتم روش غلطی را برگزیدهایم. مگر میشود ایمان را متر کرد، متاسفانه در این سالها برای آنکه بتوانیم آدمها را بسنجیم مولفههای متریک تعریف کردیم که همین امر ریای مثبت و منفی را در جامعه به وجود آورد.»
او در ادامه جامعه ایرانی را مصون از گسست نسلی خواند و گفت: «در این جامعه گسست نسلی اتفاق نمیافتد از این جهت که نهادهایی در جامعه وجود دارند که مقابل گسست نسلی میایستند عواملی مانند دین و خانواده. از آنجا که دین ذات یک جامعه است، در تقابل با مدرنیته تنها رنگش عوض میشود و جامعه همان ذات را حفظ میکند. در کشورهایی مانند سوئد و فنلاند که چیزی به نام خانواده در آنها وجود ندارد در معرض گسست قرار میگیرند.»
او در پایان تاکید کرد: «آنچه که در جامعه تحتعنوان تمایز شکل میگیرد را نباید پنهان کنیم، چراکه تمایز پدیده بدی نیست، اما هرچه بیشتر پنهان شود، رنگ و ظاهر آن نیز عوض خواهد شد.»ابوطالب معتقد است در جامعه تعریف غلطی از فرهنگ وجود دارد و اینکه او و همکارانش در کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی به عنوان یک نهاد قانونگذار، کاری برای فرهنگ مردم و جامعه انجام ندادهاند.
او گفت: «فرهنگ چیزی نیست که با تغییر مدیر اصلاح شود و با برگزاری دو تا سه جشنواره و با ساخت ۱۰۰فیلم غنیتر شود. به گفته ابوطالب ما مدیران در این سالها اگر فرهنگ مردم را تخریب نکرده باشیم موجب شکوفایی آنها هم نشدهایم.
ما مدیران نباید به فرهنگ مردم کاری داشته باشیم به طوری که فرهنگ باید از بطن جامعه به سوی بالا حرکت کند و به مدیران سرایت کند نه اینکه این روند بر عکس از بالا به پایین در جریان باشد. متاسفانه ما فراموش کردهایم که برای چه چیز انقلاب کردهایم.»
ارسال نظر