اسکندری زندگی و دیگر هیچ!
راهپیمایی در خیابان اسکندری این باور را در انسان تقویت میکند که پیش از این زندگی، زندگی دیگری نیز داشته و اگر اینگونه باشد، اسکندری زادگاه من بوده؛ پرسه زدن در کوچههای تنگ و باریکش و سیاحت ساختمانهای آجریاش مرا به یاد خاطرات گم و دوری میاندازد که انگار در همین کوچهها با پسربچهها و دختربچههای زیادی هم بازی بودهام؛ در روزگاران بیرنگ و ریا!
راهپیمایی در خیابان اسکندری این باور را در انسان تقویت میکند که پیش از این زندگی، زندگی دیگری نیز داشته و اگر اینگونه باشد، اسکندری زادگاه من بوده؛ پرسه زدن در کوچههای تنگ و باریکش و سیاحت ساختمانهای آجریاش مرا به یاد خاطرات گم و دوری میاندازد که انگار در همین کوچهها با پسربچهها و دختربچههای زیادی هم بازی بودهام؛ در روزگاران بیرنگ و ریا!
عکس: احمد نادری
راستههایش را چه خوب میشناسم، تقاطع سپهاش را به یاد میآورم و جوانان و مغازهدارانش چهرههایی آشنا دارند. اینجا همه چیزش آشناست، حتی اگر در غبار زمان و زوال رفته باشد باز هم آشناست... کوچههایش اگرچه که از رشد بیحساب ساختمانهای نورس و تازه به دوران رسیده عقب رفته باشند و چهره دگرگون کرده باشند اما بازهم آشنا هستند.
آزادی و تقابل دو نیمه یک خیابان
به گشت و گذار ادامه میدهم: همهاش ترافیکهای شبانه نیست، این خیابان بیش از اینها حرف دارد. تقاطعش با خیابان آزادی هم برای ماشینهای آزادی که تازه از کمند آن اتصال وحشتناک (یعنی تقاطع خیابان قریب و آزادی) گذشتهاند قوز بالای قوز است و هم برای سوارههای این خیابان. با این همه اسکندری و یک طرفه بودنش باری از روی دوش ترافیک عظیم نواب و خیابانهای متصل به بازار میکاهد و همین برای این خیابان دو تکه شمالی و جنوبی کافی است. میشود در این خیابان مردمی را دید که از محلههای اطراف به زیارت اجناس ارزان قیمت فروشگاه اتکا آمدهاند و با مایحتاج ماهیانه خود به انتظار تاکسیها ایستادهاند. پای صحبت ساکنان اسکندری جنوبی که مینشینی، میگویند، چون به جمهوری، متروی نواب، خیابان آذربایجان و خیابان امامخمینی نزدیکند بسیار راضیاند و اسکندرینشینهای شمالی به بالا بودن پرستیژ منطقهشان مینازند که همجوار نقاط مرکزی شهر است. عجب هویت دوگانهای ایجاد کرده است این خیابان آزادی که هیچ خیابان متقاطع با خودش را بینصیب نگذاشته! با این همه اسکندری هم با آن کوچههای باریکش و با آن ساختمانهای قدیمی و کهنهاش، ماوای ارزاننشینهای
تهران است چه جنوبی و چه شمالیاش.
قلیان، سوغاتی اسکندری
حالا به این جاذبهها بیافزایید دیدن راستهای از مغازههای قلیانفروشی را که مغازههایی رنگارنگ و پر از قلیان و تنباکو و مخلفات هستند. میگویند از وقتی که استفاده از قلیان دوباره آزاد شد هر در خانهای که به سمت خیابان باز میشد، تبدیل به مغازهای شد که سوغاتی اسکندری به تهراننشینها باشد، سوغاتی به نام قلیان که یادآور دور هم نشستنها و صداقت و صفای قدیمی است؛ حکایتی که از آن جدا افتادهایم و سعی میکنیم با خرید یک قلیان آن را در آپارتمان بیروح شمال شهرمان تکرارش کنیم.
یک بازار قوی محلهای
اسکندری بازار محلهای کوچکی است که آذوقه تمامی همسایگانش را یک جا فراهم آورده، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد و البته که قلیان را هم نباید از قلم انداخت. و دیگر هر چه هست فوج مردمی است که در حال خرید و فروشند و مدام «الله برکت» میگویند. در پناه کوچههای این خیابان خانههای قدیمیسازی میشود دید که یادگاری از روزگار نه چندان گذشته است؛ کوچههای تنگ و گذرهای پر از جوانان محل که اوقات خود را به کسالت میگذرانند.
زندگی در جوار ارزانی
ساکنان این محله یا بومیان این منطقه هستند یا به اجبار ارزاننشینی به نقاط جنوبی خیابان آزادی پناه آوردهاند و چه جایی صمیمیتر از خیابان اسکندری که کوچههای تنگ و باریکش (که در خود تیر چراغ برقهایی به نشانه عقبنشینی دارند) آرامش ارزان به چنگآمدهای است در غبار سالهای دور!
چندین خیابان افقی که با اسکندری در فواصل مختلف تقاطع دارند، جلوههای گوناگونی را در چهارراهها پدید میآورند؛ مثل تقاطع شکوفه با اسکندری که چهار سویش مغازههای چند دهانه بزرگ میوه فروشی است و گه گاه دکانهای کوچک و نقلی عطاری، بنچاقفروشی و غیره.
اهالی اسکندری از هیاتهای مذهبیشان میگویند، از ایام عاشورا و تاسوعا و از شبزندهداریهای ماه رمضان. از یکدلی و صفای از دست رفتهشان و از این که مهاجران در عین حال که خوش قدمند، بافت یک محله را از هم میپاشند چه در زیر نگین آسمان نه چندان آبی این پایتخت ،قامت محلهها را نه بازارها و پارکها نگه میدارند و نه خیابانهای عریض و طویلش که محلهها تنها به احترام حضور ساکنینش بر قامت خود میایستند!
یک پیشنهاد خوب
توجه به خیابان اسکندری یک نکته مهم در خود دارد و آن هم بافت فرسوده این منطقه است. تمامی کارشناسان هم عقیدهاند که بافت فرسوده در تهران جز با مشارکت مردم ساخته نخواهد شد و دولت هم برای بهتر شدن و حذف موانع این فرآیند امکانات خوبی را در اختیار قرار داده است. اسکندری چه در بخش جنوبی و چه در بخش شمالی خود با حجم عمدهای از بافتهای قدیمی و فرسوده مواجه است که این میزان در بخش جنوبی یعنی محور منتهی به خیابان کمالی به اوج خود میرسد.
بازسازی این بافتها پیشنهادی است که میتوان با کمی تعقل درباره موقعیت استراتژیک این خیابان، روی آن فکر کرد. همان طور که میدانید بحث اعتباری این گونه بازسازی و نوسازیها تا به حال مهمترین چالش این رویکرد به بافتهای فرسوده بوده که به تازگی وزارت مسکن اعلام کرده برای بازسازی و نوسازی هر بافت فرسوده وامی به مبلغ 14میلیون تومان و با سود بسیار کم (چیزی در حدود 4درصد) میدهد که به نظر انگیزه خوبی برای شروع به کار باشد. روی این پیشنهاد فکر کنید و خیابان اسکندری را از نزدیک ببینید، مطمئنم که نگاه تیزبین شما از بازاری که این خیابان میتواند برای آپارتمان نشینان حاشیه شرقی اتوبان نواب ایجاد کند، غافل نخواهد بود.
ارسال نظر