امروزها به روایت دیروز
از کنار گود ادبیات معاصر ایران که نگاهی به سالهای گذشته آن در این نیم قرن بیندازیم با دو نسل عمده از نویسندگان و نوع نوشتنها برخورد میکنیم.
مهدی جلیلی
از کنار گود ادبیات معاصر ایران که نگاهی به سالهای گذشته آن در این نیم قرن بیندازیم با دو نسل عمده از نویسندگان و نوع نوشتنها برخورد میکنیم. اول نسلی که در سالهای دهه سی و چهل ظهور کرد و برای مبارزه و آگاهی مینوشت و چندان به زبان فکر نمیکرد و دوم، نسلی که در دهه هفتاد ظهور کرد و بیشتر برای خودش مینوشت؛نسلی که اتفاقا به زبان فکر میکرده و به اینکه امضای خود را زیر زبان نوشتارش داشته باشد.
ابوتراب خسروی اما با «اسفار کاتبان» ثابت کرد که هم به روایت و داستان میاندیشد و هم به زبان همانطور که شاملو هم شعر میگفت و هم به زبان فکر میکرد. خسروی نیز، توامان هم روایتش را مینویسد و هم به زبان فکر میکند. اسفار کاتبان روایت تقدیس است و در دورهای به مخاطبان داستان فارسی عرضه شد که خلاء رمانی که رنگ و بوی ایرانی داشته باشد به شدت احساس میشد و فضای غمبار پس از قتلهای زنجیرهای نیازمند چنین آثاری بود. در اسفار کاتبان کتابت است که تقدیس میشود، اما آنچه در این داستان شایسته نظر است زبانی است که ابوتراب خسروی آن را برگزیده است. زبانی فخیم و استوار که احساس باستانگرایانه مخاطب ایرانی را بر میانگیزد.
خسروی شاگرد گلشیری است و این شاگردی را در «اسفار کاتبان» به اوج کامل خود نشان داده است به گونه ای که در بسیاری از خطها و پاراگرافهای اسفار کاتبان میتوان رد «معصوم پنجم» گلشیری را دید؛ اما با امضا و روش ابوتراب خسروی.
چند صدایی جامعه و بر هم ریختگی سیر زمانی در «اسفار کاتبان» داستانی پدید آورده است که روایت آن بر سیاق داستانهای مدرن است و زبان آن بر مبنای کتابت قدما؛ اما با این همه در هیچ جای این روایت مخاطب را دچار ماندگی و کهنگی نمیکند، چرا که مخاطب امروز خود نیز ملغمه ایست از امروز نو و دیروز کهنه ایران.
اسفار کاتبان در میان داستانهای امروز ایران که بیشتر رنگ و بوی ادبیات پست مدرنیستی دارند و غرق در کلی گویی به مسائل هستی شناسی میپردازند؛ اسفار کاتبان سومین اثر ابوتراب خسروی است و حاصل شش سال اندیشه و تلاش او در باب نوشتن، خسروی اسفار را پس از آنکه با انتشار «دیوان سومنات» زمینه را برای پذیرش زبان خویش آماده کرده بود وارد دنیای هنر کرد و بلافاصله با استقبال فراوان مخاطب ایرانی مواجه شد و پاداش شش سال تلاش خود را با کسب جایزه مهرگان گرفت. زبانی که بعدها در «رود راوی» نیز پی گرفته شد، اما هیچگاه به پای میزان هماهنگی زبان و روایت در اسفار کاتبان نرسید.
در «اسفار کاتبان» اما نکته دیگری نیز هست و آن مظلومیت و قدر ناشناخته کاتبان است که خسروی با بیانی صمیمی آن را چنان در لابهلای سطرهای داستان آورده است که همرنگ متن شده و کمتر دیده میشود.
ارسال نظر