نگاهی به عوامل شهرسازانه موثر در سرزندگی شهروندان
آیا در شهرتان سرزنده هستید؟!
میگوید خستهام، دلم لک زده است برای سفر به شهرستان،... میگوید دلم میخواهد تمام روز را در خانه بمانم و بیرون نیایم.
کاظم برآبادی
میگوید خستهام، دلم لک زده است برای سفر به شهرستان،... میگوید دلم میخواهد تمام روز را در خانه بمانم و بیرون نیایم. از شهر خستهام....، اما این تنها صدای او نیست که دلجویی میخواهد، این صدا صدای همه ماست که از شهرمان خستهایم و انگار با آرزویهای برآورده نشده بسیار در شهرهایمان میپلکیم.... در دنیا کارشناسان شهرسازی به نکاتی مهم در این زمینه توجه کردهاند؛ بر این اساس از نکات بارز در بحثهای شهرسازی امروز، مبحث سرزندگی و پویایی افراد در شهرها است، بحثی که با توجه به بیماریهای روانی ممزوج از قرن حاضر و فشارهای روانی آن توجه خاصی را در بین معماران و شهرسازان برانگیخته است. نوشته کوتاه زیر بر آن است تا با بررسی عوامل ایجاد سرخوشی و سرزندگی در شهرها، هم از علل اتفاق نیافتادن این مساله در شهرهای ایران بگوید و هم مردم را با حق نانوشتهای به نام «سرزندگی» در شهرها آشنا کند:
شهرهایی برای خودرو نه برای انسان!
خیابانهای پر از ماشین، کوچههای پارکینگ نما، محلههایی که با صدای غرش ماشینها میلرزند و...، این تصویر امروز شهرهای بزرگ ایران است؛ تهران، مشهد، شیراز، اصفهان و... در روزگاری به سر میبریم که جامعه شهری ایران به سبب سلطه بیقید و شرط اتومبیل تا حدود زیادی فاقد کانونهای فرهنگی- اجتماعی بوده و در بیشتر ساعات شبانه روز میادین، خیابانها، کوچهها و... مملو از حرکت مداوم اتومبیل ها است و در نتیجه انواع آلودگیهای زیست محیطی، صوتی و بصری را هر روز بیش از دیروز رخ مینمایند و فضاهایی بیروح و مرده و ناامن را سبب میشوند که شهروندان را دچار مشکلاتی از جمله گسیختگی در روابط اجتماعی، نداشتن حس تعلق به محیط، اضمحلال خاطرات جمعی، سردی و دلمردگی در رفتارها و روابط اجتماعی میکند. در حالی که میادین، خیابانها و کوچهها باید به مثابه کانون رفتارهای اجتماعی، غنا، تنوع، خوانایی، ترکیب کاربریها، پیادهسازی فضاها، قرارگاههای رفتاری، امنیت، نظارتهای اجتماعی، جذابیتهای عملکردی، ترکیب کاربریهای کار و مسکن شهری و... باشد تا محیط مناسبی برای زندگی و عاملی برای ایجاد سرزندگی به حساب بیایند.
به نظر میرسد که برای نزدیک شدن شهرهای کنونیمان به آنچه که ما از یک شهر توقع داریم، باید به توسعه فضاهای کاربردی انسانی پرداخته شود. به عنوان مثال، ایجاد مسیرهای عبوری عابران پیاده، محل نشستن و استراحت که در آنها درختان خوش منظر سایه گسترده باشند و با پرتو نور خورشید که بر روی لباسهای رنگارنگ عابران میافتد، احساس مطلوب و
پر شوری را در فضاهای شهری ایجاد کنند و در شب با نورپردازی روی ساختمانهای زیبا و پیادهروها فضایی دل انگیز را بهوجود آوریم. در این صورت خواهیم توانست به ایده ساخت شهرهای ۲۴ ساعته نزدیک شویم.
شهرهای ۲۴ساعته
شاید بهتر باشد در بررسی این مساله از یک مدل ساده بهره ببریم: بستر شهری پویا و سرزنده سبب میشود که مردم با برقراری ارتباط بیشتر با فضا، حضور پررنگتر و طولانی تری در آن داشته باشند و از طرفی به علت زمان طولانی حضور ما در فضاهای شهری باید به لحاظ کیفی در بالا بردن سطح المانهای مطلوب آن گام برداشت.
در یک فضای مناسب و سرزنده، شهروندان از صبح زود تا دیر گاهی از شب در مکانهای شهری زندگی میکنند، عابران در این گونه مکانها قدم میزنند و وسایل نقلیه موتوری فقط به عنوان ابزار در خدمت انسانها هستند. شهروندان مدت زیادی را در خیابانها، پارکها و بازارچهها و... میگذرانند و بدین ترتیب باید محیطی با کیفیت مطلوب برای آنها ایجاد کرد و نیازهای روزانه آنان را مرتفع ساخت. باید شهری ۲۴ساعته در جریان باشد که مساله سر وصدای ناشی از عبور وسائل نقلیه در شب نیز حل شده باشد. بنا به نظر «لینج»، یکی از معماران برجسته عصر حاضر، شهر بایستی از لحاظ عملکردی به درستی پاسخگو باشد و معیارهای سرزندگی، معنی، تناسب دسترسی، نظارت و اختیار، کارآیی و عدالت را نیز به خوبی پاسخگو باشد. از نظر سرزندگی، محیطی سکونتگاه خوب تلقی میشود که سلامت و بهزیستی افراد و بقا موجودات زنده را تامین کند که البته سه خصوصیت اصلی محیط را که برسلامتی و ایجاد یک محیطی حیاتی و بستر مناسب برای زندگی موثرند، «بقا»، «ایمنی» و «سازگاری» نامیده است که در آن:
بقا: یعنی وجود مقدار کافی مواد غذایی، سوخت، آب، هوا، نور و... به نحوی کهامکان زندگی را فراهم کنند.
ایمنی: سکونتگاه خوب سکونتگاهی است که در آن خطرات، سموم و بیماریها وجود نداشته و یا تحت کنترل قرار گرفته باشد و بنابراین ترس از مواجه شدن با آنها به حداقل کاهش یافته باشد.
محیط مطلوب باید از نظر کالبدی و احساسی نیز یک محیطی امن باشد و امکان مداوا و معالجه افرادی که در معرض هر یک از مخاطرات ممکنه قرار گرفتهاند را دارا باشد.
سازگاری: محیط فضایی باید با ساختار اصلی بیولوژی انسان سازگاری داشته باشد و باید حامی آهنگ موزون طبیعت باشد و عناصر و اجزاء محیط نظیر پله، در، اتاق و شیبها بهاندازه و متناسب توانایی انسان باشد یعنی با خصوصیاتی چون قد، دسترسی، پیوستگی، راحتی، دید و قدرت بلند کردن منطبق باشند و زمینه و بستر باید استفاده فعال از بدن را ترغیب نماید به طوریکه هیچ بخش از بدن به خاطر عدم تحرک، تغییر شکل ندهد.
این سه نیاز بین کلیه افراد مشترک است البته میزان ارزشی که برای سلامتی و بقا شخص و یا نبود گرسنگی و ترس میتوان قائل شد از محلی به محل دیگر متفاوت است.
رویکرد شهرسازانه به سرزندگی
البته باید متذکر شد که سرزندگی به جز در مورد بقا، یک «خوب مطلق» نیست و زندگی را میتوان به خاطر اهداف دیگر فدا کرد (مانند ایثار، از خودگذشتگی و فداکاری در جنگ و یا احساسات مادر برای فرزندش). در اینجا باید گفت که سلامتی و عملکرد درست را میتوان حس کرد و از آن استفاده کرد؛ اما اندازهگیری و ارائه تعریف برای آنها به خصوص اگر از سلامت روانی صحبت کنیم کار مشکلی خواهد بود. بنابراین مطلوبتر این است که قواعد موثر محیطی بر روی آستانه احتراز متمرکز شوند تا وضعیت بهینه، چرا که ما به دنبال سطوح معقولی از نامطلوبیها هستیم نه فقدان کامل آن.
سر زندگی یک قاعده محافظهکارانه ولی در عین حال بسیار کلی است؛ یک خصوصیت انفعالی و حمایتکننده که بر تداوم تاکید دارد؛ ولی موقعیت رشد فردی را نیز فراهم میکند چون هدف اصلی بقای موجودات است، بنابراین این قواعد اهمیت خاصی را برای تولید مثل و رشد کودکان قائل هستند. سر زندگی از هر چیزی در فهرست احتیاجات به یک کالای عمومی خالص، نزدیکتر است زیرا سلامتی و بقا ارزشهایی هستند که دارای مقبولیت عام بوده و تهدید سلامتی اغلب بدون تبعیض رخ میدهد. در این چارچوب، قضاوت در مورد دیگران خصوصا نسلهای آتی مطمئنتر است زیرا میتوان پیشبینی کرد که آنها نیز آرزو خواهند داشت زنده بمانند. باید توجه داشت که سرزندگی همچون اغلب کالاهای عمومی بههنگام فقدان آن مورد توجه قرار میگیرد چرا که هزینه ارتقاء آن برای هر شخص ارتباطی با منافعی که از آن کسب میکند ندارد... بله! کسانی که در پایین دست رودخانه آب مینوشند، آلودگیهای بالا دست رودخانه را فرو میبرند.
اقداماتی که به منظور ارتقا یا حفظ این کیفیت صورت میگیرد اغلب به صورت نسبتا اختیاری توسط یک مرجع عمومی اعمال میشود و هزینههای آن بایستی پرداخت شود.
در دید اول باید گفت که مکان سازهها و طراحی آنها باید بهگونهای انجام شود که از خطر آتشسوزی، سیل، زلزله و... در امان باشد. در ضمن توجه به عوامل طبیعی و محیطی باید به وجود انسانی آدمهای ساکن در شهرها نیز توجه داشت؛ ریشهکنی بیماریهای مسری و ناقلین آنها، تامین آب خالص، غذا و دارو، مسائل مربوط به مواد زائد و رعایت نظارت و بهداشت نیز از مسائل مربوط به سرزندگی است.
در برخورد با اقلیم باید نظام فضاها و سازهها بهگونهای باشد که بتوان یک اقلیم خرد مطلوبتر و سالمتری ایجاد کرد و شکل شهر بر اساس دسترسی کلیه بناها به نور خورشید ساخته شود. زندگی شهری ممکن است یک ساختار زمانی بیگانه را بر ما تحمیل کند و بر اثر عدم کنترل صحیح نور و صدا توازن طبیعی بدن مختل شده و مثلا خواب ما به هم بریزد و نواسانات طبیعی عملکرد داخلی را نامتعادل سازد بنابراین توجه به کنترل آلودگی هوا و همچنین آلوگیهای صوتی از نکات پراهمیت در رسیدن به سرزندگی است.
ارسال نظر