یادداشت
درک راهحل تورم
به گفته رییسکل بانک مرکزی راههای کنترل تورم روشن است و کنترل تورم دارای علاجی مشخص. به نظر میرسد این گفته در دل خود این حرف را دارد که ما نیز راههای کنترل تورم را میشناسیم. اما آیا به واقع چنین است؟
فریدون ارجمند
به گفته رییسکل بانک مرکزی راههای کنترل تورم روشن است و کنترل تورم دارای علاجی مشخص. به نظر میرسد این گفته در دل خود این حرف را دارد که ما نیز راههای کنترل تورم را میشناسیم. اما آیا به واقع چنین است؟ نگاهی به دو مصاحبه تلویزیونی اخیر رییسجمهوری و رییسکل و تناقضات موجود در این دو گفتار این سوال را در ذهن بسیار پر رنگ میسازد.
کشور ترکیه یکی از برجسته ترین نمونهها برای کنترل موفق تورم است. در این کشور برای کنترل تورم یک کمیته پولی تشکیل گردید که موظف بود گزارشهای ماهانه تورم را منتشر سازد که هم دولت وهم مردم را از مسائل مربوط به تورم آگاه سازد. بانک مرکزی ترکیه در این راستا بر آن بود تا تورم انتظاری را کنترل نماید، چه اینکه به نظر سیاستگذاران این کشور، تورم انتظاری مخربتر از سایر اشکال تورم بود. عموما نظریات اقتصادی جدید، برخورد صادقانه با مردم را عامل موثری در تفوق سیاستها میدانند؛ چرا که این صداقت، در مردم اطمینان ایجاد کرده و این اطمینان، رفتار مردم را قابلپیشبینی نموده و از این دست سیاستها کارساز میشوند.
برای رسیدن به هدفی بزرگ همچون کنترل تورم نیز، به یقین صداقت داشتن در موفقیت بسیار موثر است و به همین دلیل است که کشورهایی که کنترل تورم را در دستور کار قرار میدهند، به انتشار چنین گزارشهایی روی میآورند. این گزارشها علاوهبر ایجاد وحدت کلام در مسوولان مردم را نیز در سطح بالایی از آگاهی نگه میدارد.
مقایسه گفتار رییسجمهوری با رییسکل کمتر نشانی از وحدت دارد و حال با توجه به لزوم وجود یکرنگی در گفتار، برای تحقق اهداف، این سوال به ذهن میرسد که آیا مسوولان مملکتی ما آگاهانه به چنین گفتوگوهایی میپردازند؟ اگر چنین نیست نباید نتیجه گرفت که راههای کنترل تورم را نمیدانیم؟
هرچند این تناقضگوییها ناشی از عدم صداقت نیست؛ اما نمیتوان آثار مخرب آن را در جامعه نادیده انگاشت. به اعتقاد علمای علوم اجتماعی، به عنوان مثال این احساس نابرابری اجتماعی است که سطح رضایت عمومی را پایین میآورد نه خود نابرابری. در این مورد نیز وضع به همین منوال است. اینکه مردم انداختن توپ در زمین یکدیگر را نشان از عدم وجود صداقت بدانند، تمام ابزار سیاستگذاری دولت را نا کارا خواهد کرد و این در شرایطی است که ابزار سیاستی در شرایط کنونی نیز چندان کارا به نظر نمیرسد.
اگر به تقابل رییسها مواضع مجلسنشینان را نیز بیافزاییم، در خواهیم یافت که شرایط تا چه میزان میتواند مخرب باشد. نه تنها دولت در درون خود با تناقض روبهرو است بلکه نهادی همچون مجلس که دارای نقش نظارتی نیز میباشد، متناوبا دولت را به باد انتقاد میگیرد. در چنین شرایطی نمیتوان از دولت انتظار دستیابی دقیق به اهداف را داشت.
اگر چه که در به وجود آمدن فضای بیاعتمادی در جامعه خود دولت بزرگترین مقصر است؛ اما نباید به این شرایط دامن زد و نااطمینانی مردم را افزود. هر چند شرایط کنونی ما به گونهای نیست که بتوانیم همچون کشورهایی که کنترل تورم را پیش گرفتهاند، گزارشهایی به آن سان ارائه کنیم، چرا که اجماعی وجود ندارد، لکن میتوان با جلوگیری از افزایش فضای بیاعتمادی امید کنترل تورم و امید درک راهحلها را زنده نگاه داشت.
ارسال نظر