مصوبه نهایی طرح جامع شهر تهران نیازمند بازنگری است
طرح جامع تهران پس از چند سال فراز و نشیب در حالی به تصویب رسیده که به اعتقاد کارشناسان و متخصصان امر از اشکالات جدی برخوردار است. سعید ساداتنیا، نایب رییس انجمن مهندسان مشاور معمار و شهرساز، از جمله مشاورانی است که در طول تدوین این طرح همکاری داشته است.
یوسف بهمنآبادی
طرح جامع تهران پس از چند سال فراز و نشیب در حالی به تصویب رسیده که به اعتقاد کارشناسان و متخصصان امر از اشکالات جدی برخوردار است. سعید ساداتنیا، نایب رییس انجمن مهندسان مشاور معمار و شهرساز، از جمله مشاورانی است که در طول تدوین این طرح همکاری داشته است. گفتوگوی دنیایاقتصاد را با وی بخوانید:
آقای مهندس! درباره چگونگی شکلگیری طرح جامع تهران توضیحاتی بفرمایید؟
حدود سال ۷۵، در گروه شهرسازی جامعه مهندسان مشاور و گروه شهرسازی انجمن صنفی مهندسان مشاور معمار و شهرساز بحث شد که تهران با این همه به همریختگی و به هم آشفتگی، چه راهکاری دارد، وظیفه این حرفه چیست و چه اقداماتی باید انجام دهد. جلسات متعددی در این زمینه برگزار و کمیتههای مشترکی از جمله کمیته تهران تشکیل شد که در آن پیشکسوتان و مهندسان حرفهای شرکت داشتند. یکی از شیوههای برخورد با مساله تهران، تدوین طرحی بود که بر مبنای تجربههای روز دنیا در خصوص کلانشهرها قابل انجام باشد. از این رو، پیشنهاد تهیه طرح راهبردی برای تهران داده شد. این پیشنهاد به صورت گسترده توسط تعداد زیادی مشاور در مناطق مختلف انجام میگرفت. (بررسی و شناخت موضوعات تا چشماندازسازی و تعریف راهبردها و...) پیشنهادی که تنظیم شد بر پایه واقعیتهای موجود بود. به این معنا که با توجه به وجود ۲۲منطقه در تهران، در ابتدای امر وجود تیمی متشکل از حداقل ۲۲ مشاور نیز نیاز است که در سطحهای خرد، میان و کلان به فعالیت بپردازند. تشکیل کمیته تهران به همین منظور بود. جلسات متعددی برای رفع مشکل تهران انجام شد و چند سالی نیز وقت گرفت؛ اما با آمدن آقای ملک مدنی به عنوان شهردار و اینکه معاون وی فردی دانشگاهی بود و تحصیلاتش مرتبط با تفکر راهبردی برای شهرها همخوانی داشت، فضا دگرگون شد.
در چنین فضایی، ۲۲مشاور با کمک انجمن صنفی مهندسان مشاور معمار و شهرساز و جامعه مهندسان مشاور و نیز کمیته تهران، انتخاب و ۲۲قرارداد با مناطق ۲۲گانه تهران بستند. (البته مشاور منطقه ۲۱ برای منطقه ۲۲نیز قبلا انتخاب شده بود). این امر سه مرحله داشت: اول تهیه چشمانداز و راهبردها و به تبع آن تهیه طرحهایی در مقیاس کل منطقه و در واقع تهیه طرحهای تفصیلی مناطق و سوم، حضور مشاوران در شهرداریهای مناطق بود.
برخورد با طرح جدید جامع تهران از این قضیه شروع شد و در واقع پشت آن، دیدگاهی بود که تمام نیروهای حرفه را برای تهیه طرح توسعه تهران بسیج کرد. طرحی که تلاش شده منطبق با زبان روز دنیا و شرایط بومی و توانایی مالی ما باشد و مساله مدیریتی شهر را ببیند.
چند متخصص در این طرح فعالیت داشتند؟
در طول ۵سالی که از آن روز میگذرد، بیش از ۶۰۰متخصص که ۲۲مشاور مدیریت طرح را بر عهده داشتند، در این طرح حضور داشتند. قدم بعدی این بود که باید از میان مشاوران، سطوح میانی و کلانشهر تهران تعریف میشد. به این معنا که در این سیستم میان حرفه و کارفرما تبادل صورت میگرفت و کمیته تهران که با توافق وزارت مسکن و شهرسازی و شهرداری تهران و تایید وزارت کشور و سازمان برنامه و بودجه تشکیل شده بود، مسوول تهیه و ارائه طرحها شد و این مسوولیتها را به عهده گرفت.
بخش اول و دوم قراردادها در کمیسیون ماده ۵ به تصویب رسید و در مرحله کمیسیون عالی شهرسازی رفت که اخیرا به تصویب رسیده است؛ البته مشکلاتی در مراحل آخر آن پیش آمد.
با این که از دو سه سال پیش تمدید قراردادها با مشکل برخورد کرد و حقالزحمه مشاوران پرداخت نشد، اما مشاوران به دلیل احساس وظیفه و پایبندی نسبت به حرفه ، کار خود را به صورت حضور در مناطق ادامه دادند و نقطه مثبت دیگر این بود که تقریبا از طریق تمام شهرداریهای مناطق این تعامل برقرار شد و آنها هم نیاز به این حضور را حس کردند و این ارتباط برقرار شد. اما به دلیل تغییرات پیش آمده در مکانیزمهای مدیریت بالا دست شهرداری تهران، باقی ماند. در واقع بهرغم حضور ضروری مشاوران در شهرداریها و پاسخگویی به دهها و حتی صدها استعلام شهرداریها در ماه و نیز حضور فعال آنها در جلسات متعدد جهت بررسی اتفاقات در مناطق و در کل شهر تهران برای جلوگیری از انحراف طرح از اصول اولیه تهیه شده و نگرش راهبردی، اما واقعیتی که هست این که متاسفانه پرداخت حقالزحمهها و تمدید قراردادهای این مشاوران بلاتکلیف مانده و پیگیریهای انجام شده نتیجهای در بر نداشته است.
مساله دیگری که در این زمینه پیش آمد این بود که طرحهای میانی به فراموشی سپرده شد. البته در یک دورهای ۵مشاور برای ۵منطقه تهران انتخاب شدند، اما در واقع خیلی جواب نداد؛ چرا که این انتخابها از بالا و بدون هماهنگی کامل صورت گرفت. کمیته ۲۲ مشاور از همان ابتدا یک کمیته هماهنگی به وجود آوردند که ۵ عضو و یک دبیر داشت که همیشه با کارفرماها در ارتباط بود و این کمیته جلسات مداومی داشت. اما این لایه میانی و به خصوص لایه بالایی، از طریق مدیریت (یعنی از بالا) انتخاب شد. این مساله موجب وقفه در روند طرح شد. گرچه همین مشاور مورد حمایت شورای ۲۲ مشاور قرار گرفت و از اطلاعات لازم برخوردار شد، اما اگر توسط این شورا انتخاب میشد این طرح بسیار بهتر و موثرتر پیش میرفت. یکی از گرهگاههایی که طرح جامع تهران پیدا کرد، همین مساله مزبور بود. به این معنا که تصمیمگیری در بخشهایی از سوی سیستمهای اقتدارگرایی مدیریتی صورت گرفت؛ در حالی که نفس این طرح، دموکراتیک بود و در واقع شکل تصمیمگیریها از پایین به بالا بود. مساله مهم دیگر، مشارکت مردم در تصمیمگیریها بود که در این خصوص میبایست فرهنگسازی صورت گیرد. گرچه این امر در بخشهایی از طرح انجام شد؛ اما نمیتوان گفت که چندان موفقیتآمیز بوده است.
با چنین وضعیتی طرح را به اتمام رساندیم و توانستیم همه طرحها را در اوایل امسال به طور کامل (طرح جامع تهران در مقیاس کلان، طرحهای ۲۲ منطقه در مقیاس راهبردی و نیز طرحهای تفصیلی مناطق) در نقشههای یک دههزارم به تصویب کمیسیون ماده ۵ برسانیم. این مصوبه به شورایعالی ارجاع شد و همزمان با این امر، طرحها در مقیاس یک دو هزارم تطبیق یافت و حضور مشاوران در مناطق نیز ادامه یافت.
بهرغم حضور نیافتن نماینده مشاوران در شورایعالی، این طرحها در شورایعالی روند به نسبت معقولی را طی کرد. (البته نمایندگان ذیربط شهرداری و وزارت مسکن و شهرسازی حضور داشتند) روند تصویب این طرح کموبیش با هماهنگی و نظرات ۲۲مشاور پیش میرفت و نتایجی میداد که میتوانست در توسعه نهایی تهران بسیار موثر باشد.
نگرشی که این طرحها داشت بسیار متفاوت با نگرشهای طرح جامع و طرف تفصیلی بود که نسل قبل ارائه داده بود.
چرا؟
طرحهای جامع و تفصیلی نسل قبلی بیش از ۳۰سال است که در دنیا کنار گذاشته شده است. یکی از مهمترین طرحها، نگرشهای مبتنی بر طرحهای راهبردی و ساختاری توسعه پایدار است. البته به شیوه طرحهای جامع و تفصیلی در آمریکا کار میشود؛ اما محتوای آن به روز است. در واقع طرحهایی که تهیه شد، مطابق با یک محتوای علمی غنی و فنی امروزی بود که پاسخگوی نیازهای کشور و مطابق با طرحهای کلانشهرهای دنیا باشد.
به نظر شما طرحی که اخیرا به تصویب رسید تا چه اندازه با طرحهای انجامشده در کلانشهرهای موفق دنیا هماهنگی دارد؟
طرحی که تهیه شد در کلیت خود بسیار موفق بود. به عنوان مثال یکی از ویژگیهای این طرح خارج ساختن مساله تراکم از حالت مکانیکی بود که به جای تصمیمگیری به صورت قطعه (که مالک آن افراد هستند) پهنه مورد بررسی قرار میگرفت.
به عنوان مثال، بازار تهران در حکم یک پهنه مطرح میشد و ویژگیهایی همچون پتانسیلها، کمبودها، نیازها و غیره مورد توجه قرار میگرفت و فردی که تصمیم داشت برای قطعه خود جواز بگیرد یا تغییراتی روی آن اعمال کند براساس ضوابط پهنهبندی به این کار دست میزد. یعنی به حقوق عمومی و حقوق شهر و شهروندان احترام میگذاشت و ملزم به رعایت آن بود. در حالی که براساس طرح فرمانفرما (سال ۴۸)، ۶۰درصد شمال زمین تحت اشغال قرار میگرفت و ۲متر به عنوان پخ ۴۵درجه به آن بعدها اضافه شد که نتیجه اعمال چنین طرحی، چهره فعلی شهر تهران را ایجاد کرد و متاسفانه به شهرهای دیگر کشور نیز سرایت کرد و مشکلات فعلی چهره و عملکرد ساختمانها را به وجود آورد.
مساله تراکم فروشی از دیگر مشکلات طرح قبلی است که در طرح فعلی رفع شده بود.
به طوری که براساس طرح قبلی، یکسری دستورالعملها و ضابطههایی مطرح بود که در آن تراکم فروشی به شیوههایی غیرکارشناسی و متضاد با شهرسازی نوین انجام میشد و مشکلات زیادی ایجاد کرد.
به عنوان مثال، براساس طرح قبلی، به سازنده گفته میشد تا این تعداد طبقه میتوانی بسازی و اگر به این میزان پول پرداخت کنی میتوانی یک طبقه دیگری بسازی.
با این شیوه، شهر با تراکمهایی که اینگونه تعریف شده بود، فروخته شده و حاصل آن، اغتشاشی است که در شکل ساختمانها وجود دارد. چراکه بستر تهران براساس نیازها و ارزشهای ذاتی طرحریزی، برنامهریزی و قانونمند نشد. ساختوسازها براساس منافع یکسری بسازبفروشی بود که سرمایه خود را در این مسیر قرار میدادند و در بسیاری موارد نوع ساختوسازها با ارائه پول تغییر میکرد.
در حالی که اینها، روشهای امروزی کنترل توسعه شهرها به شمار نمیآید و در توسعه باید دید نیازهای مردم چیست.
در واقع در طول سالهای گذشته با اداره بخشنامهای شهر تهران، تمام باغهای تهران، تمام فضاهای ارزشمند، خانهها و پلاکهای ارزشمندی را که در تهران بود از بین بردیم و متاسفانه آنچه باقی ماند شهری به هم ریخته و پرمساله است و در همه مقیاسها آن کجرفتاری وجود دارد. پدیده ترافیک که از جمله مهمترین معضلات تهران است، حاصل این نگرشهای شهرسازی است. در واقع سیستم کلانشهر چندمیلیونی موجود نمیتواند جز این که توان اصلی خود را بر حملونقل عمومی بگذارد، حرکت کند و همچنین اینکه بدون گسترش فضاهای عمومی، خدمات عمومی و زیرساختها نمیتواند توسعه یابد. طرح جامع جدید تهران حامل این مسائل بود و حامل این بود که حقوق عمومی شهر تهران بر پا داشته شود، کمبودهای موجود در فضاهای شهری تهران جبران شود و شهر از حالت قطبی خارج شود. شهری که یک طرف آن فقرا هستند که تحت بدترین تهدیدها قرار دارند که بافتهای فرسوده موجود در آن با یک زلزله میتواند فاجعه ملی به وجود آورد وجود مسائل دیگر همچون، نبود دسترسیها، وجود نداشتن فضاهای سبز و نبود زیرساختهای پشتیبانیکننده زندگی مردم در شهر و در مقابل، در بخشی دیگر از شهر یکسری برجهای عجیب و غریب ضد زندگی که چهرهای بسیار ناهماهنگ را ایجاد کرده است.
طرح جامع جدید شهر تهران به این مسائل توجه کرد و میتوان گفت این طرح ارزشمندترین دستاورد شهرسازی و توسعه شهری معاصر ایران است و این سندی بسیار ارزشمند افتخارآمیز برای حرفهمندان و مدیریت شهری ما است؛ چرا که در آن بیش از ۹۰درصد نیروی متخصص و حرفهای کشور را بسیج کرد و به مدت ۵سال روی آن کار کرد.
متاسفانه، در آخرین مراحل تصویب طرح در شورایعالی شهرسازی یکسری دخالتهای غیرکارشناسی شد که این دخالتها تمام پهنهبندیها و تراکم را به هم ریخت و دوباره روشهای بخشنامهای و تصمیمگیری از بالا جایگزین روش راهبردی که میتوانست راهگشا باشد و در واقع روش امروزی و پسندیده دنیا است، شد و بسیار نگران هستم که تمام این دستاوردها و لااقل بخشی از آن مورد تهاجم قرار گیرد؛ چرا که در این صورت میتواند بر بههمریختگی شهر تهران بیافزاید و در واقع پیامدهای خطرناکی برای شهر تهران داشته باشد. امیدوارم این امر با کمک حرفهمندان و تهیهکنندگان طرحها و نیز تشکلهای حرفهای موثر در تهیه طرحها و متخصصان آن و نیز مدیران مسوول و متعهدبخش عمومی و دولتی بازبینی موثر شود و در واقع بین تهیهکننده و مدیریت بهرهبرداریکننده طرحها تعامل برقرار شود و با نظرات استفادهکنندگان طرحها و مردم بتوان آن را اصلاح کرد. البته شیوهای که در این طرحها استفاده شده، انعطافپذیر است و شیوهای است که در طول زمان باید به طور مداوم خود را بازبینی و با شرایط روز تطابق دهد؛ اما دخالت یک طرفه و تدوین و تصویب قوانینی ضد آن در واقع، برخوردهای مکانیکی است که میتواند خطرناک باشد و بسیار ضربه بزند.
چه باید کرد؟
بخش آخر باید به طور کامل باز شود و نظرات تهیهکنندگان ارائه شود. رسانهها هم وظیفه دارند که نظرات تهیهکنندگان، مدیریت شهر و مردم را منعکس کنند و همچنین اهداف، دستاوردها، تواناییها، وضعیت فعلی، مغایرتها، مکانیزمهای تغییر آن در آینده و غیره به بررسی گذاشته شود و کسانی که با اصرار در آن تغییر ایجاد کردند، باید از عمل خود دفاع کنند؛ چرا که این عمل مورد تایید حرفهمندان و متخصصان نیست.
آقای مهندس! در اظهارات خود فرمودید در اواخر تدوین و تصویب طرح جامع شهر تهران نگرشی مدیریتی بر این فضا حاکم شد و تهیه طرح جامع از حالت دموکراتیک بودن خارج شد، آیا این نگرش همچنان وجود دارد؟
بلی. به نظر من آنچه به تصویب نهایی رسیده، دچار اشکالات جدی شده است؛ چراکه در لحظات آخر تصویب، بسیاری از مبانی آن به هم ریخته است و این مساله میتواند بر ضد طرح عمل کند و آن را از اهداف اولیه خارج و ابتر کند. این مساله هشدار به تمام حرفهمندانی است که در این زمینه کار کردهاند و شورای ۲۲ مشاور تهران در مورد آنچه به تصویب رسیده همچون کنترل آینده این طرحها و دیدبانی از این طرحها توسط حرفهمندان هشدار جدی میدهد.
یکی از مشکلات بسیار اساسی ما این است در چند دهه گذشته روز به روز در مقابل بسازبفروشها و زمینداران شهری عقب نشستهایم و اقتصاد شهر ما به طور مدام به حرکت این افراد وابسته شده است و نتیجه این شده که تولید از صرفه افتاده است و سرمایههای مردم در مسیر زمین و مسکن سرازیر میشود. مسکن تولید شده هم در تهران پاسخگوی نیازها نیست. در این شهر به شدت از کمبود مسکن برای افراد کم درآمد رنج میبریم که قشر بسیار وسیعی هستند؛ که دچار بیمسکنی و فقدان زیرساختهای عمومی (خدمات، حملونقل، فضای سبز و غیره) هستیم اما از طرف دیگر، حرص شدید بسازبفروشها به راحتی
شهر را در کام خود فرو میبرد و مسکنهای تولید شده بر بستر دامنه و باغهای زیبای البرز قرار میگیرد.
آنجا که میتوانست فراغت گاه، تنفس گاه و بستر جهانی شدن این شهر و هجوم گردشگران و رفاه مادی و معنوی ساکنان این شهر باشد؛ اما حضور برجهای ناکارآمد و زشت که ضدتوسعه و فرسوده است آن را تخریب کرده است.
از آنجا که واحدهای مسکونی موجود در این برجها متری ۷میلیون تومان است، متقاضی ندارد و انباشت سرمایه تعدادی از افراد است که مدام خرید و فروش میشود و کسی هم در آنها زندگی نمیکند و چنانچه ساکنی هم داشته باشد، مشکل مسکن را رفع نمیکند و در مقابل بر افزایش قیمت مسکن نیز دامن میزند.
ارسال نظر