این خانه سیاه است
لی‌لی‌ اسلامی
روز اول- دستی بی جان بیرون از خاک، یادگار غرش زمین، بم، زمستان ۱۳۸۳! شما را از کنار بخاری گرمتان بلند می‌کند، چند پتو و ملحفه را از کمد دیواری بر می‌دارید، کنسروها را از یخچال خانه‌تان و سراسیمه، همه را به ماشین‌های امداد می‌رسانید.

روز دوم- تصویر کودکان بی سرپرست، کزکرده گوشه دیوارهای نیمه ریخته یک شهر ویران شده! بم! شما را به مراکز بهزیستی می‌کشاند؛ برای قبول سرپرستی کودکانی که چشمشان نه از شور کودکی، که از اشکی که نمی‌ریزد برق می‌زند.
روز سوم- مبارزه با مرگ، زیر آوارهای شهر فرو ریخته، جهانی را به بم می‌آورد. تیم‌های پزشکی و گروه‌های نجات را به کویر می‌کشاند.
روزهای بعد- این ماجرا همچنان ادامه دارد... آنچه در بالا تصور کردیم، تنها بخشی از خدمات دوربین‌های خبرنگاران و مستندسازان برای ثبت لحظه‌ها است. دوربین‌هایی که در دل سخت‌ترین واقعیت‌ها می‌روند و با نمایش تصویرهاشان، جهانی را در مقابل یک فاجعه برپا می‌کنند یا به حمایت از خدمتی وا می‌دارند.
امروز، قرار نیست از روزنامه‌نگاری صحبت کنیم، تنها می‌خواهیم بخشی از مشکلات سینمای مستند در ایران را مطرح کنیم. سینمای مستند که به عقیده بسیاری، پیوند نزدیکی با روزنامه‌نگاری و وجه مشترکی به نام «حقیقت جویی» دارد.
سینمای مستند، سینمایی است در جست‌وجوی حقایق و رسالتش نه تصویرسازی نقش‌ها و داستان‌های از پیش تعیین شده که نمایاندن واقعیاتی است که از چشم‌ها دور مانده و شاید فراموش شده است.
مستندها، گاهی تاریخ را محور خود می‌سازند و میراث نسل‌ها را نمایش می‌دهند و گاه، در قالب مستندهای اجتماعی راه علاجی برای زخم‌ها و کاستی‌ها جست‌وجو می‌کنند؛ اما هرچه باشد، سینمای مستند بیانگر حقیقت و گشاینده راهی است برای بهبود شرایط.
در تاریخ سینمای ایران فیلم‌های مستند جایگاه ویژه‌ای دارند و بخش قابل توجهی از این فیلم‌ها را می‌توان محصولات تولید شده در جنگ ۸ ساله با عراق دانست که هر کدام چهره‌ای از ویران‌گری‌های آن سال‌ها را نمایان می‌کنند.
گرچه بسیاری از فیلم‌سازان مطرح ما، کارشان را با تولید فیلم‌های مستند آغاز می‌کردند و گرچه سینمای مستند ما همیشه در جهان نامدار بوده است، در کشوری که دوربین مستندسازان گوشه گوشه‌اش را به تصویر می‌کشند، هیچ‌گاه چنان که باید به همین هنر توجه نشده است و چنان که شایسته‌اش بود به دستاوردهایش توجه نکرده‌اند.
در میان ساخته‌های مستند، بسیاری بوده‌اند که سرنوشت ملتی را تغییر داده‌اند و شاید به همین دلیل «جان گریرسن» مستندساز انگلیسی که بیشتر مورخان تاریخ سینما او را پدر سینمای مستند می‌شناسند، معتقد بود، سینمای مستند و غیر داستانی، هدفی دارد و آن تغییر جهان است؛ اما با همه این اوصاف،‌ هنوز در کشور ما کمتر حمایتی از مستندسازان می‌شود و کمتر توجهی به وضعشان.
مراکزی برای حمایت از سینمای مستند
مرکز سینمای مستند و تجربی یکی از مراکزی است که برای حمایت از هنر مستندسازی تاسیس شده است، این مرکز تاکنون حدود ۱۲۰ فیلم مستند کوتاه حرفه‌ای و ۲۰ فیلم بلند ساخته است، اگرچه مدیر این مرکز «محمد آفریده» معتقد است قابلیت جامعه، از
جهت مضامین خیلی بیشتر از
آثاری است که ساخته می‌شود.
او می‌گوید: «بزرگترین مشکل ما در این مرکز ناتوانی در پاسخگویی به حجم بالای استعدادها و علاقه‌مندی‌های نسل جوان است که با مضامین بکر به این مرکز می‌آیند، اما ما تنها یک سوم از هر هزار نفری را که درخواست می‌دهند، می‌توانیم پاسخگو باشیم و از میان آنها، شورایی که توسط مستندسازان حرفه‌ای اداره می‌شود، افرادی را برای فعالیت در این مرکز انتخاب می‌کنند.»
انجمن سینمای جوانان ایران هم که از سال ۱۳۶۴ با حمایت معاونت امور سمعی و بصری وزارت ارشاد فعالیت خود را آغاز کرد، در سه حوزه آموزش، تولید، فیلم‌های کوتاه و عرضه و نمایش آثار در حوزه‌های فیلم‌سازی کوتاه و عکاسی علاقه‌مندان را راهنمایی می‌کند و تاکنون حدود ۹۰هزار هنرجو را فارغ‌التحصیل کرده است. افرادی که مایل به فعالیت در مرکز سینمای مستند و تجربی هستند، ابتدا باید فعالیتشان را در این انجمن آغاز کنند.
سالن‌های محدود، سدی مقابل نمایش آثار
یکی از مشکلات بزرگ سینمای ایران که نه تنها به سینمای داستانی، بلکه به سینمای مستند هم آسیب بسیار رسانده است، کمبود سالن‌های سینما برای پخش آثار است.
نبود امکان برای پخش آثار مستند فضای مشاهده و نقد این آثار را از بین می‌برد و مخاطبان سینمای ایران را با این حوزه بیگانه می‌کند.
از نظر ناصر باکیده، مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران و بسیاری از مستند سازان بزرگ‌ترین مشکلی که در جریان فیلم کوتاه در چهارگونه داستانی مستند پویانمایی (انیمیشن) و تجربی وجود دارد مشکل اکران و نمایش است.
تلویزیون باید حمایت کند
اغلب مستندهایی که توفیق دیده شدن می‌یابد، مستندهایی هستند که در تلویزیون به نمایش درمی‌آیند و اغلب آثاری هم که در تلویزیون نمایش داده می‌شوند، مستندهایی هستند که توسط و یا به سفارش خود سازمان تولید می‌شوند.
نبود شبکه‌های تلویزیونی متعدد دست مستندسازان را در این زمینه می‌بندد و چنین همکاری‌هایی با سازمان‌های دولتی از قبیل صداوسیما محدودیت‌های بسیاری را در ساخت آثار ایجاد می‌کند و راه را برای ساخت و پخش آثار انتقادی می‌بندد.
محمد آفریده معتقد است: «شبکه‌های سیما چاره‌ای ندارند جزاینکه در آینده به این سینما توجه کنند نه این که تنها فیلم‌های مستند تولیدی خودشان را نمایش دهند.»
هزینه‌ بالای مستندسازی، جای خالی تهیه کننده‌ها
یکی دیگر از مشکلات سینمای مستند در ایران غیبت تهیه کننده‌ها در این حوزه است. کمتر اثر مستندی در ایران وجود دارد که از حمایت تهیه‌کننده‌ای بهره‌مند شود و مستندسازان معتقدند نبود این حلقه در چرخه مستند سازی ما حرفه‌ای بودن این حوزه را زیر سوال می‌برد.
به طور متوسط هر فیلم مستند دقیقه‌ای 600هزار تا یک میلیون تومان هزینه‌بری دارد، اما بسیاری از کسانی که پژوهش را در ساخت اثر اصل نمی‌دانند و تمایلی به ارائه آثار حرفه‌ای و ماندگار ندارند، گاهی برای یک مستند 15دقیقه‌ای تنها در حدود 200هزار تومان هزینه می‌کنند.
به قول حسن نقاشی این فیلم‌ها استانداردهای ویژه‌ای ندارند و انگار مدیران ما وظیفه بالا بردن آمار را دارند، نه توجه به استانداردها در تولید فیلم.
کمتر مستندی از آثار بسیار این حوزه با وجود امکانات محدود در عرصه نمایش آثار، توان جبران این هزینه‌ها را دارد و شاید به این دلیل است که هنرمندان مجبورند به هنر نه به صورت حرفه‌ای و شغلی درآمدزا که به عنوان تفریحی در کنار مشغله‌های دیگرشان بپردازند.
اما چطور می‌توان در فعالیت‌های پیچیده و پرمخاطره‌ای مثل مستند سازی را در جایگاه یک تفریح و فعالیتی جانبی در نظر گرفت.
«دانشگاه‌ها و مراکز صنعتی و بهبود شرایط برای مستندسازی»
آفریده می‌گوید: «در دنیا مراکز صنعتی و دانشگاه‌ها خیلی به نمایش فیلم‌های مستند توجه می‌کنند، اما در ایران چون همیشه سینمای مستند زیر سلطه سینمای داستانی بوده است، توجهی به این مساله نمی‌شود.
مراکز دانشگاهی سینمای مستند را نمی‌شناسند، گرچه مدتی است باب مذاکره را باز کرده‌ایم و قرار است به زودی با مراکز دانشگاهی در این مورد در تعامل قرار گیریم.
پژوهش؛ رکن اصلی مستندسازی حرفه‌ای
حسن نقاشی، مستندسازی که در آثار خود توجه ویژه‌ای را به اساطیر ایرانی دارد، اساسی‌ترین مشکل سینمای مستند را، نبود تحقیق و پژوهش و بکر نبودن موضوعات در آثار می‌داند و می‌گوید: «در سینمای مستند، قانونی هست و آن «حقیقت پنداری» است، اما در حال حاضر اکثر آثار تقلیدی است از آثار و سبک‌های قبلی. اگر فیلم‌سازها در محیط قرار نگیرند و در این شناخت ابعاد مختلف موضوع پژوهش نکنند، باورپذیری اثر کم می‌شود و نمی‌تواند مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد.»
نقاشی ادامه می‌دهد: «ما در سه سال اخیر حداقل ۳هزار فیلم مستند داشته‌ایم که حدود ۳۰ یا ۴۰اثر از میان آنها به نمایندگی از سینمای مادر جشنواره‌های مختلف حاضر شده‌اند، چون در میان این آثار بسیار، تنها تعداد اندکی استانداردهای تحقیق و پژوهش را رعایت کرده‌اند.»
«بهترین سینما برای عرضه جهانی»
محمد آفریده، بزرگ‌ترین مشکل سیمای مستند را نگرش نادرست دست‌اندرکاران به این حوزه می‌داند. او هم مانند مستندسازان دیگر معتقد است، سینمای مستند در ایران مظلوم واقع شده است و می‌گوید: «در فرانسه مرکزی وجود دارد که برای حمایت صنایع از سینمای مستند تاسیس شده در این مرکز بیش از ده‌هزار فیلم مستند آرشیو شده بود و آنها وظیفه داشتند آثار مستند را در نقاط مختلف نمایش دهند. در حالی که در ایران خبری از حمایت صنایع، دانشگاه‌ها از سینمای مستند نیست، متاسفانه در ایران سینمای مستند، همیشه زیر سایه سینمای داستانی و اکران بوده است.
آفریده معتقد است، سینمای مستند در شرایط فعلی، بهترین سینما برای عرضه بین‌المللی است، سینمای داستانی ما به دلیل عقب ماندن از تکنولوژی‌ها و امکانات کشورهای دیگر، شاید جذابیت چندانی برای بینندگان خارجی نداشته باشد، در حالی که سینمای مستند، سینمای حقیقت‌جو است و کنجکاوی ایجاد می‌کند. کشور ما با تاریخ غنی خود می‌تواند برای نمایش موضوعات بکر، بسیار پویا باشد. مضامینی که برای کشورهای دیگر جذابیت بسیار دارد.
اوضاع سینمای مستند در مجموع مناسب نیست
ابراهیم مختاری مستندساز هم معتقد است: «وضعیت سینمایی مستند هم خوب است، هم بد. خوب از این جهت که با انقلاب دیجیتالی امکان ساخت فیلم‌های مستند بیشتر شده و با سرمایه اندک می‌شود فیلمی را ساخت و در اختیار مخاطب قرار داد، اما سینمای مستند در همین حوزه تمام نمی‌شود تا وقتی که تلویزیون یک نقش مثبت و موثری را پیدا نکند و وزارت ارشاد به عنوان بازوی اجرایی دولت نقش موثر و مفیدی پیدا نکند، ما در کلان موضوع اوضاع مناسبی نخواهیم داشت. الان متاسفانه تلویزیون و وزارت ارشاد با اینکه حضور دارند، اما نقش مفید و موثری ندارند؛ بنابراین اوضاع سینمای مستند در مجموع مناسب نیست.»