تحلیل اکونومیست از:
بازارهای مالی
مترجم: رفیعه هراتی
سرمایهگذاران مثل جوانانی هستند که در جشن هالووین، سالها مشغول جمعآوری شکلات به شکل اوراق قرضه با سود سرمایهگذاری بالا و وامها بودند.
مشکل اعتبار همچنان پابرجا است
مترجم: رفیعه هراتی
سرمایهگذاران مثل جوانانی هستند که در جشن هالووین، سالها مشغول جمعآوری شکلات به شکل اوراق قرضه با سود سرمایهگذاری بالا و وامها بودند. این روزگار خوش با مشکل اعتبار در ماه اوت به پایان رسید؛ زیرا سرمایهگذاران ناگهان به این نتیجه رسیدند که معاملات با سود سرمایهگذاری بالا آنقدر که فکر میکردند با ارزش نبوده است. اما با گذشت دو ماه بازارهای اعتبار هنوز بیمار به نظر میرسند. در ۲۴ اکتبر موسسه مالی مریل لینچ اولین زیان فصلی خود را طی شش سال گذشته گزارش کرد. علت این زیان این است که بانک سرمایهگذاری ارزش داراییها را تا ۴/۸میلیارد دلار کاهش داد. نگرانی در مورد چنین زیانهایی بازار را بحرانی کرده است. آلن گرین اسپن، رییس سابق فدرال رزرو این هفته در کنفرانسی وضع بازار را چنین توصیف کرد: «اکنون در شرایط ترس قرار داریم.»
پرسش مهم این است که آیا وضع کنونی موقتی است یا بیماری بازار طولانی خواهد بود. این امر به چگونگی خاتمه یافتن اوضاع خراب مسکن در آمریکا بستگی دارد. بازارهای وام مثل شیرینی کرم گذاشته به علت ارتباطشان با بحران وامهای مسکن ساب پرایم در آمریکا فاسد شدهاند. این وامها به همراه وامگیرندههای غیر قابل اعتماد در صندوقهای مالی که به عنوان محصولات سازمان یافته معروف هستند، جمع شدهاند و برای سروسامان دادن به بحران، مورد آزمایش قرار میگیرند.
اما آشکار است که نظام مالی کمتر از آنچه به نظر میرسد سالم است. تفکر معمول این بود که فرآیند تقسیم وامها به محصولات سازمانیافته خطر را از بین برده است یا آن را به خصوص برای بانکها کاهش داده است. اما معلوم شد خطری که بانکها آن را از در جلویی به بیرون میراندند، دوباره دزدانه از در پشت وارد بانکها شده است. علت این است که مالکان جدید داراییهای سازمانیافته یا مشتریان بزرگ، بانکها هستند و یا از آنها وام گرفتهاند.
علاوه بر این، وابستگیهای سازمانیافته به داراییهای اهرمی و غیرنقدی نظام مالی را مستعد بحران کرده است. موسسات مالی جدید مثل صندوقهای بزرگ مالی و موسساتی که اوراق خرید داراییها را میفروشند به شدت به پول وامها متکی هستند و آنها به شدت مجذوب داراییهای غیرنقدی هستند. این داراییها بازگشت سرمایه بیشتری دارند؛ اما زمانی که وضع بازارها خراب شد این موسسات دچار مشکل شدند. آنها مجبور شدند وامهای خود را کاهش دهند اما در فروش داراییها با مشکل مواجه شدند و حتی اگر قیمتهای بسیار پایین به آنها پیشنهاد شود، ممکن است مجبور به معامله شوند. آنچه که مانند مشکل نقدینگی به نظر میرسید، یکی از تواناییهای پرداخت بدهی از کار درآمد.
از جهات بسیار، رخوت وام سازمانیافته از موفقیت سرچشمه میگیرد، بهویژه موفقیت بانکهای مرکزی. سابقه بانکهای مرکزی در مهار تورم، تعدیل رکود اقتصادی و به کمک شتافتن هر زمان که خطر بحران مالی سرمایهگذاران را به خطرپذیری ترغیب کرده است، به ویژه تخصیص وام به وامگیرندگانی که اعتبار کمتری دارند و سرمایهگذاری کردن در دارایی غیرنقدی. این روند میتواند یک نوع خود - تقویتی باشد. زمانی که گرفتن اعتبار برای وامگیرندگان غیرقابل اعتماد آسان میشود، احتمال ورشکسته شدن آنها کم میشود که این امر باعث میشود آنها قابلاعتمادتر به نظر برسند و زمانی که تعداد زیادی از سرمایهگذاران، داراییهای غیرنقدی خریداری کنند، حجم تجارت افزایش مییابد و باعث میشود داراییها بیشتر قابلتبدیل به پول باشند.داراییهای با سود سرمایه بالا و داراییهای غیرنقدی برای صندوقهای بزرگ مالی جذاب هستند.
این صندوقها به قدرتهای فزاینده صنعت مدیریت سرمایه تبدیل شدهاند. صندوقهای مالی به دلیل آنکه پول زیادی هزینه میکنند؛ باید بازگشت سرمایه ناخالص زیادی داشته باشند تا بازگشت سرمایه خالص مطلوبی به مشتریان خود ارائه دهند.
این استراتژی به توانایی دائمی سرمایهگذاران در جایگزین کردن سرمایههای خود یا فروش داراییهای خود (به قیمت مطلوب) بستگی دارد. زمانی که یک طرف معادله اشتباه میشود، طرف دیگر هم اشتباه خواهد شد؛ یعنی اگر سرمایهگذاران به طور کلی نتوانند کسب سرمایه کنند، خریداران مشتاق کمی نیز وجود خواهند داشت.
در ماه اوت همه چیز خراب شد. بازارهای اعتبار و پول راکد شد، در حالی که در بازار بورس، مدلهای تجارت کامپیوتری که سالها موثر بودهاند، ناگهان شکست خوردند. در همان زمان معلوم شد که نظام مالی مدرن، خطر را با موفقیت کمتر از آنچه مردم تصور میکردند، منتشر کرده است.
بسیاری از داراییهای نامطمئن توسط صندوقهای بزرگ مالی تصرف شده است؛ اما اکثر صندوقهای بزرگ مالی سرمایههای خود را از بانکها کسب میکنند و ۶۰درصد از داراییهای صندوق مالی توسط سه کارگزار اصلی (که همگی بانکهای سرمایهگذاری هستند) خرید و فروش میشود. بهعلاوه، صندوقهای بزرگ مالی مالک داراییهایی همچون داراییهای بخش تجارت بانکها هستند. یعنی زمانی که صندوقهای بزرگ مالی مجبور به فروش میشوند، احتمال آنکه بخش تجارت بانکها پول از دست دهند زیاد است.
عملکرد بد موسسه مالی مریللینچ در دوره سه ماه سوم نشان میدهد مشکلات بیشتری در راه است. نتایج این موسسه برخلاف دیگر بانکهای وال استریت که زودتر نتایج خود را اعلام کردند، دوران سخت ماه سپتامبر را نیز در بر میگیرد. این نتایج نشان میدهد آمار دوره سه ماه چهارم آنها نیز بد خواهد بود. بسیاری از کاهش ارزش داراییها که وابسته به اوراق بهادار هستند، نشان میدهند حتی بهترین محصولات سازمانیافته هم زیاد خوب نیستند.
به دلیل آنکه بازار مسکن به وامگیرندگان وامهای سابپرایم وابسته بود، بازارهای وام سازمانیافته نیز به سرمایهگذاران وام سابپرایم وابسته بود و هر دوی آنها بسیار به پولهای استقراضی متکی بودند و زمانی که توانایی آنها برای وامگیری از بین رفت، آسیب دیدند.
این مشکل در وام سازمانیافته، اقتصاد جهانی را با سختگیری شدیدتر در شرایط اعتبار، متزلزل میکند؛ چون هزینههای مصرفکننده را نابود میکند.
اگر قبل از آنکه مشکل اعتبار حل شود، اوضاع اقتصاد وخیم شود، آسیب به بخش مالی بسیار عظیم خواهد بود. همان طور که جدیدترین گزارش ثبات مالی بانک انگلستان هشدار میدهد در کوتاهمدت، نظام مالی اقتصادهای پیشرفته نسبت به شوکهای جدید آسیبپذیر خواهد بود.
بنابراین دیوها و ارواح مهم نیستند بلکه این مشکل اعتبارات است که شبها سرمایهگذاران را بیدار نگه میدارد.
ارسال نظر