۳۰ سال- ۳۰ فیلم - نقطه ضعف: محمدرضا اعلامی/ ۱۳۶۲
کاتالیزور انهدام شخصیتها و خالقش
دو نفر که تحت نظر سازمان امنیت هستند در رستورانی قرار ملاقات دارند. یک نفرشان دستگیر و دیگری کشته میشود. سازمان از فرد دستگیر شده، شناخت و مدرکی ندارد، بنابراین قرار میشود که او را به سازمان مرکزی ببرند تا از او اقرار بگیرند. قرار است در طول راه دو نفر مامور همراه با رفتار دوستانه شان با فرد دستگیر شده، هویت او را کشف کنند، اما در طول راه مامور اصلی تحت تاثیر مجرم قرار میگیرد. پایان فیلم بحران روحی مامور را در اثر این رابطه نمایش میدهد.
ایلیا رضاییمجد
دو نفر که تحت نظر سازمان امنیت هستند در رستورانی قرار ملاقات دارند. یک نفرشان دستگیر و دیگری کشته میشود. سازمان از فرد دستگیر شده، شناخت و مدرکی ندارد، بنابراین قرار میشود که او را به سازمان مرکزی ببرند تا از او اقرار بگیرند. قرار است در طول راه دو نفر مامور همراه با رفتار دوستانه شان با فرد دستگیر شده، هویت او را کشف کنند، اما در طول راه مامور اصلی تحت تاثیر مجرم قرار میگیرد. پایان فیلم بحران روحی مامور را در اثر این رابطه نمایش میدهد.
بسیار باعث تاسف است که بهترین فیلم محمدرضا اعلامی، نقطه ضعف است. نامی که بعدها در ساختن بسیاری از فیلمهایش مثل افعی تیتر بسیاری از نقدهای روی فیلم شد. فیلم اقتباسی آزاد است از قصهای به همین نام از آنتونیس ساراماکیس که اعلامی آن را با فضای پیش از انقلاب ایران آداپته کرده است. فیلم به قدری در ساختار و تصویر قدرتمند است که بسیاری در آن زمان کوشیدند موفقیت فیلم را به امکانات تصویری کتاب نسبت دهند. اما واقعیت این است که استعداد محمدرضا اعلامی در ساختن نقطه ضعف غیرقابل انکار است. نقطه ضعف یکی از خوش تکنیکترین فیلمهای سالهای ابتدایی دهه شصت است؛ سالهایی که به جز استثناهایی بقیه محصولات آن سالهای سینمای ایران، خالی از سینما بودند.
نکته مهم فیلم، فلاش بکهای جدا نشدنی فیلم است که انگار در قالب و خون فیلم فرورفته و عنصری لازم برای فیلم به حساب میآید. کارکرد این فلاشبکها زمانی نمایان میشود که در ابتدا رفتار مامور تحقیق و راننده با متهم تعجبآور است، اما فلاشبکها نشان میدهد که رفتارها دقیقا همانی است که باید باشد. صحنههای گردش مامور تحقیق (با بازی درخشان حسین پرورش که جایزه بهترین بازیگر نقش اول را از دومین جشنواره فیلم فجر گرفت) و متهم (جواد گلپایگانی) در شهر چنان زنده و گیراست که تماشاگر اصل موضوع را گاه به فراموشی میسپارد. این فعل و انفعال قطعا در جهت تقویت پایان فیلم است. این صحنهها به قدری جذاب پرداخت شده که تماشاگر اندکی در بیخیالی و شادی آنان شریک میشود. از دیگر عناصر درست و بکر فیلم، بیان یک واقع از زوایای مختلف است. این نوع بیان البته سالها بعد زیاد استفاده شده، اما در زمان خود بسیار ناب و بکر بود.
نمیدانم دیدن اضمحلال یک کارگردان مستعد چه قدر میتواند جذاب باشد، اما به هر حال نقطه ضعف نشان میدهد این منهدم شدن اگر به اختیار باشد، به خود ویرانی تبدیل میشود. اتفاقی که درباره محمدرضا اعلامی افتاده است. اما اگر نخواهیم به این اتهام فکر کنیم، دیدن فیلمی با قواعد دراماتیک که از دوران خود بسیار جلوتر است، حتی در سالها بعد هم دیدنی است. پس نقطه ضعف را اگر گیرتان آمد حتما ببینید.
ارسال نظر