چرا کسی به جای نذر غذا، نذر تعزیه نمی‌کند؟

اجرای تعزیه در دهه محرم امسال از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

بهروز غریب پور متولد ۱۳۲۹ سنندج، فارغ التحصیل کارگردانی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و کارگردانی تئاتر از ایتالیا است. وی فعالیت سینمایی را سال ۱۳۶۰ با کارگردانی فیلم کوتاه تجربه کرد. او که مدیریت فرهنگسرای بهمن و خانه هنرمندان ایران را در کارنامه دارد، از جمله فعالان هنر عاشورایی است و در این زمینه دغدغه‌های شنیدنی بسیاری دارد. در آستانه فرارسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی گزارش گفت‌و‌گویی با محور تعزیه و جشنواره آیین‌های عاشورایی را با این استاد تئاتر می‌خوانید.

غریب‌پور معتقد است: «امروز آنچه را ما از دست داده‌ایم، در حقیقت شمار بانیان تعزیه‌خوانی و آیین‌های عاشورایی است. طی این سال‌ها هم این مساله فرهنگ‌سازی نشده که اگر شخص متمولی برای خورد و خوراک ایام عاشورا هزینه گزافی را می‌پردازد، می‌تواند با پرداخت بودجه یک همایش یا بخشی از آن، ثواب اخروی کسب کند.» این کارگردان با تاکید بر نقش موثر فرهنگ‌سازی در حفظ و زنده نگه داشتن آیین‌های عاشورایی می‌گوید:«اگر کسی بخواهد ثروتش را وقف کند این کار را برای مدرسه، مسجد، کتابخانه، بیمارستان و... انجام می‌دهد. آیا در این میان تئاتر هم جایگاهی دارد؟ فرهنگ‌سازی یعنی این که به مردم بیاموزید اگر قرار است باقیات و صالحاتی انجام دهند تاسیس و راه‌اندازی یک تماشاخانه یا یک تکیه هم بخشی از این کار عام‌المنفعه است. البته در این راه، منع‌هایی وجود دارد یعنی باید امکاناتی فراهم شود تا کسانی که واقعا تصمیم دارند در این راه سرمایه‌گذاری کنند، ولی تصورشان بر این است که این عمل آن چنان که باید و شاید، در راستای مذهب و عقایدشان نیست، تا بدون ترس و واهمه‌ای، جذب این کار فرهنگی شوند. با این کار مطمئنا سالانه میلیاردها تومان به این سمت و سو جلب می‌شود.»

وی ادامه می‌دهد:«اگر مدیران تصور کنند که فقط از خزانه دولت هزینه می‌کنند، حرکات مردمی زائل می‌شود. اگر تحقیق تاریخی داشته باشید، متوجه می‌شوید خیلی از تکیه‌ها هستند‌ که بانی و موسس آنها چه کسانی بوده‌اند. در دوره قاجاریه وزرا برای ساختن تعزیه با یکدیگر رقابت داشتند و این کار را بسیار مهم و حیاتی می‌دانستند. میرزاآقاخان نوری تکیه خودش را داشت و بعد تکیه دولت تاسیس شد. حتی این رقابت بین دولتمردان و تجار هم وجود داشت. به هر حال سرمایه‌ای بوده که باید در راهی خرج می‌کردند و این کار را بهتر و خداپسندانه‌تر می‌دانستند. در حال حاضر هم تکیه‌های فراوانی در ایران داریم که دیگر نام و نشانی از بانیان متمول آن‌ها نیست و فقط تکیه‌شان برقرار است. ما طی این سال‌ها، این بخش را به طور کامل از دست داده‌ایم و جشنواره‌ها و همایش‌ها کاملا به صورت دولتی انجام می‌شود و بار مالی این همه جشنواره و همایش که بر دوش دولت است، طبعا آن قدر زیاد خواهد بود که از گروه‌های معتقد، با انگیزه و با ایمانی که پا به این عرصه گذاشته‌اند، حمایتی نمی‌شود. پس این گروه‌ها مجبورند که از کیفیت آثارشان بکاهند و شاهد کارهای فاخر و ارزشمندی از آن‌ها نباشیم.» غریب‌پور با اشاره به مجال فعالیت و اجرای صحنه‌ای اهالی حرفه‌ای تئاتر در همایش آیین‌های عاشورایی تاکید می‌کند: «بدون شک حضور هنرمندان مطرح در کنار جوان‌ترها، تاثیر مثبتی خواهد داشت. کسانی که زندگی حرفه‌ای تئاتری دارند، وارد این عرصه می‌شوند و به جنبه‌هایی می‌پردازند که ممکن است از دید یک جوان علاقه‌مند و کاملا معتقد، پنهان بماند. ولی به هر حال چون ما معمولا یکی دو ماه مانده به هر جشنواره یا همایشی تازه به فکر آن می‌افتیم، باید منتظر عدم حضور پیشکسوتان و کارهای با کیفیت بسیار نازل باشیم. به هر حال این یک معادله است. اگر این معادله درست حل شود، شما برابر با هزینه و سرمایه‌ای که می‌کنید باید‌ پاسخ‌ بگیرید. ولی وقتی دست به هر کاری می‌زنید که می‌گویند بودجه نداریم، خب معلوم است جوانان مشتاقی که می‌خواهند مطرح شوند یا جایزه‌ای بگیرند وارد این نوع عرصه‌ها می‌شوند.»

این نمایشنامه‌نویس راه شناساندن آیین‌های عاشورایی به جهان را

این گونه بیان می‌کند: «‌به جز تولید آثار فاخر ‌راه دیگری وجود ندارد. بسیاری از آیین‌های‌مان رو به زوال است. به دلیل این که دستگاه فرهنگی ما اعم از سینما، تلویزیون و... فقط مقطعی به این موضوع می‌پردازند. ما همواره عادت‌مان است که به این نوع جشنواره‌ها مثل یک مهمانی نگاه کنیم. برای پیوندهای فرهنگی باید دو گروه یا چند گروه، دائما در حال فکر کردن و ایجاد راه‌حل‌ها باشند تا نتایج خوبی حاصل شود. وقتی مقطعی کار می‌کنیم نه نتیجه می‌گیریم و نه آثار فاخر تولید می‌کنیم. پس توقع هم نباید داشته باشیم که آیین‌های عاشورایی جهانی شود.»

غریب‌پور با اشاره به اینکه بعضی‌ها تصور می‌کنند چون آیین‌ عاشورایی یا اساسا آیین‌های عزاداری منحصر به کشورهایی نظیر ایران است، در غرب خریداری ندارد، می‌گوید:«البته این نظریه تا حدی درست است. غربی‌ها شبیه ما عمل نمی‌کنند و دائما در جست‌وجوی پدیده‌های جدید فرهنگی هستند. مثلا جشنواره‌ای به نام مرگ در مکزیک برگزار می‌شود که پر از اسکلت است. این جشنواره جهانی هم شده است. به دلیل این که بانیان جشنواره مرگ، کار فرهنگی کرده‌اند چرا؟ چون ایمان و باورشان قوی است. در حالی که اگر در ایران جشنواره مرگ برگزار شود، همه یا می‌ترسند یا مسخره می‌کنند! ما هنوز آیین‌های خودمان را جهانی نکرده‌ایم. چرا؟ برای این که راه‌های تبادل نظر با قدرت‌های همسنگ در دو سو را نداریم. در هر صورت ما بالقوه، بسیار غنی هستیم، اما بالفعل، در همه زمینه‌ها ضعیف عمل کرده‌ایم. استعداد و منابع فراوانی داریم ولی قدرت بهره‌برداری‌مان فوق‌العاده ضعیف است، چون مدیر برجسته و‌ آینده‌نگر نداریم.» این نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر در بخش پایانی گفته‌هایش اشاره می‌کند: «من پیشنهادی می‌کنم که مربوط به ۲۰۰۰ سال پیش است. جشنواره یونان که برگزار می‌شد، فردای همان روز برای برگزاری هر چه بهتر و پربارتر جشنواره سال آینده، برنامه‌ریزی می‌کردند. به همین خاطر ما شاهد تراژدی‌های ماندگار سوفکل، اریپید و... هستیم. بنابراین کار امروز را نباید به فردا واگذار کرد و باید به درستی انجام شود. مسوولان همایش آیین‌های عاشورایی باید از همین حالا در تدارک برنامه سال آینده باشند. اگر به چنین چیزی برسیم، نتیجه می‌گیریم. در غیر این صورت فقط باید به آمار، تعدادی عکس، چند لوح و... بسنده کنیم.»