چند قدم در نمایشگاه مروری بر آثار ایرج زند
کلمات قصار فلزی
هر وقت آدم مهمی از میان ما میرود این حس مشترک به همه ما دست میدهد که برای به یاد داشتن و زنده نگه داشتن نام او چه فعالیتهایی باید انجام داد، اعطای جایزه به نام هنرمند در هر سال یا تبدیل کردن خانهای به نامش.
بهاره صادقی
هر وقت آدم مهمی از میان ما میرود این حس مشترک به همه ما دست میدهد که برای به یاد داشتن و زنده نگه داشتن نام او چه فعالیتهایی باید انجام داد، اعطای جایزه به نام هنرمند در هر سال یا تبدیل کردن خانهای به نامش. اما تجربههای مشابه در این سالها نشان میدهد که بهتر است نه جایزهای بهنام هنرمند داده شود که بعد از چند دوره متوقف شود و نه خانهای که هیچ گاه بنیان نشود.
اما در آستانه دومین سالروز در گذشت ایرج زند، نگارخانه فرهنگسرای نیاوران میزبان آثار این هنرمند از تمام دورههای کاریش است.
با نگاهی به آثار ایرج زند، نمیدانم که او یک نقاش مجسمهساز بود یا مجسمهساز نقاش.
اما گویی این حجمها همان نقاشیها هستند که از قاب بیرون پریدهاند و به شکل مجسمه، در دنیای واقعی در کنار انسانها ایستادهاند.
مجسمههای زند از همین نقاشیهایش متولد شدهاند و بعد جان میگیرند و به دنیای بیرون پا میگذارند و باید گفت زند همزمان مجسمهساز و نقاش یگانهای بود.
مجسمههای رقصان
یکی از نکات جالب درباره کارهای زند این است که مجسمهسازی را از یک کار پرهزینه، وقتگیر و سخت به کاری کم هزینهتر، در زمانی کوتاه و آسانتر اما با ظرافتهای بیشتر تبدیل کرد.
تا سال ۱۳۷۰ در محافل هنری وی را به عنوان یک نقاش میشناختند.
او در همان دهه بود که «مجسمههای گچی رنگیش» در گالری گلستان کامل به فروش رفتند.
فروش کارهایش در آن سال با قیمتی بالا، باعث شد تا اهالی مجسمهسازی او را به عنوان یک مجسمهساز نوگرا به حساب آورند.
زند از سال ۷۰ به بعد آنچنان غرق در مجسمهسازی شد که امروزه خیلیها او را که ۱۵سال اول زندگی حرفهای خود را فقط نقاشی میکرد، به عنوان مجسمهسازی که نقاشی هم میکرده بشناسند، اما در دوره دوم کار مجسمهسازی، زند شروع به ساخت مجسمههایی بسیار سبک میکند که آنها را از ورقههای باریک فلز تهیه کرده است، به طوری که این کارها آن قدر سبک هستند که همگی از آنها به عنوان مجسمههای رقصان یاد میکنند.
نکته جالب و یکی از وجوه تمایز زند؛ با دیگر مجسمهسازان هم نسل خودش این بود که زند پایه مجسمهسازی را طراحی میدانست و شاید این فرمهای عجیب و غریب و متفاوتش با بقیه این باشد که قبل از این که مغار و تیشه به دست بگیرد و به جان تکه سنگ و آهن بیفتند تا هر چه درونش است را عیان کند، از قبل به آنچه میخواست به وجود بیاورد آشنا بود و پایه مجسمهسازی را طراحی میدانست.
زند در دوره سوم و آخرین دوره کاریش از سبکی حجمها به شفافیت و سادگی میرسد و مجسمههایی را با «فلکسی گلاس»، ورقههای پلاستیکی طراحی و درست میکند. نکته جالب و شاید شگفتانگیز نیز در این دوران این بود که زند در این زمان تمام ابزارهای مجسمهسازی را کنار گذاشت و فقط با طرحی صرف، دستانش و گرمکردن این ورقههای پلاستیکی، شروع به ساختن و به وجود آوردن آنها میکرد.
انسان دغدغه زند
سایه بریمانی، همسر ایرج زند، دغدغه همسرش را در کار مجسمهسازی انسان میداند و میگوید: من یک منتقد هنری نیستم، اما انسان دغدغه زند در کارهایش بود و خود انسان هم در نهایت خودش بود. گویی خودش بود که حول محور خودش میچرخید و این شناخت کلی بود که در کارهایش میشد دید.شفافیت در کارهای آخرش و انتخاب ورقههای پلاستیکی در رسیدن به شفافیت و سادگی در خطوط و استفاده نکردن هیچ ابزاری بسیار زیبا بود.وی میگوید: ایرج به ادبیات فارسی و شعر حافظ و مثنوی بسیار علاقهمند بود و ادبیات را خیلی خوب میشناخت از مولانا تا نیما، به همین دلیل هم بود که یک حالت عرفانی در تمام کارهایش وجود داشت و بهانهاش در کار انسان بود.
ایرج نگاه خاصی به درون خود داشت و با این کار خودش را کشف میکرد.
فروش در گالری گلستان
قرار شده تا مجموعه کارهای ایرج زند بعد از پایان این نمایشگاه به گالری گلستان برود و طبق خواسته خودش تمام کارهای فروشی به خانم لیلی گلستان صاحب گالری گلستان سپرده شود.
خانم بریمانی نیز در این ارتباط گفت: به دلیل فراوانی کارهای زند و کمبود فضا برای نگهداریش قرار شد تا کارها به جز چند کاری که متعلق به مجموعه شخصی خودم است پس از نمایش به گالری گلستان بروند و تحت نظر خانم گلستان به فروش برسند.
نمایشگاه مروری بر آثار ایرج زند تا یازدهم آذر ماه در نگارخانه اصلی نیاوران دایر است و علاقمندان میتوانند همه روزه از ساعت ۱۰ تا ۱۹ از آن دیدن کنند.
ارسال نظر