صنعت موسیقی در دستان چهار شرکت بزرگ
این نتهای طلایی
تفاوتهای بنیادی زیادی میان دنیای موسیقی معاصر ما نسبت به چند دهه گذشته خود وجود دارد. طبق تعریف دانشنامه آنلاین ویکی پیدیا (Wikipedia) «صنعت موسیقی» همان «تجارت» موسیقی است اگرچه این تجارت فعالیتها، سازمانها و حوزههای مرتبط با موسیقی بسیاری را در بر میگیرد.
تفاوتهای بنیادی زیادی میان دنیای موسیقی معاصر ما نسبت به چند دهه گذشته خود وجود دارد. طبق تعریف دانشنامه آنلاین ویکی پیدیا (Wikipedia) «صنعت موسیقی» همان «تجارت» موسیقی است اگرچه این تجارت فعالیتها، سازمانها و حوزههای مرتبط با موسیقی بسیاری را در بر میگیرد.
سهم ۳۰ کشور عمده جهان از درآمد صنعت موسیقی
در حال حاضر صنعت موسیقی توسط 4 شرکت بزرگ که در اصطلاح مرسوم بین اهالی این صنعت «اصل کاریها» لقب گرفتهاند، هدایت میشود که هرکدام از این شرکتهای بزرگ زیرمجموعههای مختلفی با کارکردهای متفاوت و در مناطق مختلف جهان دارند. اصطلاح صنعت موسیقی در مفهوم محدود آن به فعالیتهای بازرگانی و سازمانهایی که ضبط، تهیه، سرمایهگذاری، انتشار، پخش و بازار موسیقی را شامل میشود، گفته میشود، اما وقتی این اصطلاح در مفهومی وسیعتر گفته میشود، زیرمجموعههای صنعتی متعدد و مختلفی را در بر میگیرد که هرکدام از نظر صنعتی در طبقهبندی خاص خود قرار میگیرد. صنعت ارتباطات و فناوری اطلاعات (ICT)، فعالیتهای پخش سراسری (Broadcasting)، آموزش (شامل موسسات آموزش موسیقی و حرف مرتبط با آن در سطوح مختلف)، صنعت سرگرمی (entertainment industry)، صنعت توریسم (تورها و کنسرتهای بینالمللی)، تولید و ساخت لوازم موسیقی اعم از سازهای موسیقی و لوازم جانبی آنها (همچون کابل، بلندگو، میکسر، فاینالایزر، پایههای مختلف، لوازم نورپردازی، چمدانهای مخصوص حمل ساز، دستگاههای ضبط و کارتهای صوتی رایانهای)، نهادها و اصناف غیرانتفاعی مرتبط با موسیقی
(اتحادیه موسیقیدانها، نهاد حق کپی رایت آهنگسازان، سازمانهای مرتبط با حقوق کپی رایت اجراهای متفاوت آثار موسیقی) و صنایع دیگر، از جمله زیرمجموعههای صنعت موسیقی در مفهوم وسیعتر خود هستند. ارتباط بین این صنایع مختلف در قالب صنعت موسیقی، ساختار این صنعت را شکل میدهد که دانش شناخت این ساختار یکی از اصلیترین عوامل مهم در ورود، فعالیت و ماندگاری اهالی موسیقی در این حوزه است. در این مطلب با نگاهی اجمالی به بررسی ساختار صنعت موسیقی، تاثیرگذاران عمده و هدایتکنندگان مسیر این صنعت، سهم کشورهای مختلف از بازار بزرگ موسیقی و تحولهای بنیادی دورههای مختلف صنعت موسیقی خواهیم پرداخت.
Trevor Horn قطعه بسیار معروفی دارد. با عنوان «ویدئو، هنرمند رادیو را کشت»:
Video Killed The Radio Star، در سال 1979 ساخته شد. شعر این آهنگ درباره دوران طلایی رادیو است و داستان یک خواننده معروف آن زمان را که با آمدن تلویزیون دورهاش به سر میرسد، نقل میکند. البته همین آهنگ توسط گروه دیگری در مراسم اعطای جوایز موسیقی کانال ام.تی.وی با تغییری در شعر آن با عنوان «اینترنت، ستاره تلویزیونی را کشت» اجرا شد.
این قطعه نه فقط به خاطر فروش بسیار زیاد و ماندگاری چندماهه آن در فهرست پرفروشترینهای سال انتشار، در اکثر کشورهای دنیا حائز اهمیت است، بلکه اولین ویدئو کلیپ تاریخ موسیقی است که از کانال «شبکه تلویزیونی موسیقی» یا ام.تی.وی پخش شده است.
در سال 2007 هم که گروه دیگری این قطعه را با چند تغییر جزئی در شعر، بازخوانی کرد و داستانی روایت شد از خواننده معروفی که اینترنت و نرمافزارهای دانلود رایگان، کار و بارش را کساد کرده است.
در کشور ما به دلایل گوناگونی همواره اکثر مردم از موسیقی، نه به عنوان یک حرفه، بلکه به عنوان نوعی تفریح و تفنن یا سرگرمی و اتلاف وقت، یاد میکنند. پدر و مادرهای زیادی با یادگیری موسیقی فرزندانشان مخالفت میکنند. اما در حقیقت موسیقی، جدا از جنبه هنری آن، یکی از پولسازترین صنعتهای جهان امروز است. به گونهای که جنبه هنری آن همچون نیمه تاریک «ماه شب سیزدهم» در جدال با صنعت موسیقی است. رسانههای بینالمللی همچون کانالهای متعدد پخش ویدئو کلیپهای موسیقی که خود زیرمجموعهای از بدنه «صنعت» موسیقی هستند، آنقدر بر سلیقه عمومی مردم جهان تاثیر گذارند که حتی قادرند ژانرهای خاصی را پروبال دهند و ژانرهای دیگری را به کلی از جایگاه رسانهای بر حقشان، حذف و به زیرزمینها و بایگانیهای در حال خاک خوردن آرشیوداران و کلکسیونرهای علاقهمند به آثار قدیمی بفرستند.
"Tough"، در زبان انگلیسی، به معنای زمخت و خشن، صفتی است که مکررا آن را در توصیف موسیقی، از زبان منتقدان، هنرمندان و علاقهمندان ورود به این رشته میبینیم و میخوانیم!
در ایران تقریبا اکثر کسانی که موسیقی را به عنوان رشته تحصیلی خود انتخاب میکنند، تصورشان این است که پس از فارغالتحصیل شدن، یا آهنگساز شوند، یا نوازندهای در ارکستر یا گروه همنوازان، یا رهبر ارکستر یا هر سه! اما پس از اتمام دوره تحصیلیشان با ناامیدی بسیار مواجه میشوند، زیرا تصورشان از موسیقی به عنوان منبع درآمد و شغلی برای امرار معاش، رسیدن به شهرت، محبوبیت و بالندگی و ادامه دادن و ترقی در راه هنر، تصوری نادرست از آب در میآید.
البته این مساله در مورد بسیاری از رشتههای دیگر دانشگاهی نیز وجود دارد؛ چرا که آگاهسازی در مورد صنایع، مشاغل و اصناف مختلف از طرف نهادهای مسوول آن، یعنی وزارتخانههای آموزش و پرورش و آموزش عالی، تحقیقات و فناوری، کار و امور اجتماعی و صنایع، صورت نمیگیرد و جوانان طالب ادامه تحصیل یا از طریق مشورت با نزدیکان، یا بر حسب احساس، یا به زور پدر و مادر، رشته تحصیلی خود را انتخاب، «اصلاح» یا عوض میکنند.
در سطور قبلی این مطلب به آهنگ «ویدئو هنرمند رادیو را کشت» اشاره شد. این آهنگ در دوره گذر آنالوگ به دیجیتال و مهمتر از آن در دوره پخش سراسری موسیقی از طریق کانال سراسری موسیقی در ایالات متحده ساخته شد. نیم نگاهی بر مجلات تخصصی صنعت موسیقی نشان میدهد این دو اتفاق تا چه حد بر صنعت موسیقی، اقتصاد موسیقی و ساختار صنعت و اقتصاد موسیقی موثر بوده است. از سال ۸۰ میلادی که فنآوری دیجیتال از لابراتورها به کارخانهها و صنایع مختلف پای نهاد، جدال آنالوگ/ دیجیتال در محافل موسیقی، همچون سایر حوزهها در گرفت. این جدال تا به امروز ادامه داشته و هم اکنون مطالب زیادی را در توجیه یا رد هر کدام از فنآوریهای آنالوگ و دیجیتال در صنعت موسیقی، میتوان یافت.
به وجود آمدن شبکه مخصوصی برای پخش کشوری نماهنگ یا ویدئو کلیپ باعث شد زیرمجموعههای صنعت موسیقی از آن چه تا قبل بود، بیشتر و ساختار آن پیچیدهتر شود.
از طرفی با روی کار آمدن دولت بیل کلینتون در آمریکا، سه فنآوری که تا قبل از آن تنها در اختیار ارتش ایالات متحده آمریکا بود، یعنی فناوری ماهواره، فناوری اینترنت و فناوری GPS به منظور فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان دادن به جنگ سرد، در سال ۱۹۹۲ برای استفاده عموم مردم آزاد و جهانی شد. این واقعه نیز تاثیر بسیار زیادی بر صنعت موسیقی گذاشت.
آغاز موسیقی، شروع صنعت ضبط
در نظر اکثر کسانی که به موسیقی علاقه دارند، تولد صنعت مقارن با صنعت ضبط صدا است، اما تاریخ موسیقی چیز دیگری میگوید.
شروع تجاری شدن موسیقی به قرن 18میلادی و سالهای اواخر 1700 برمیگردد. دورهای که موسیقی توسط کلیسا و خاندانهای اشرافی حمایت میشد. در اواسط و اواخر قرن هجدهم میلادی آهنگسازان برجستهای همچون «وولفگنگ آمادئوس موتزارت» به دنبال بهرهگیری از فرصتهای تجاری برای رساندن موسیقیشان به گوش مردم عادی استفاده کردند.
موتزارت با اسپانسری یک قصاب برای تبلیغ دکان قصابی او، یک اپرا ساخته و آن را اجرا کرد. پس از مرگ موتزارت، همسر وی به بهانه یادبود برای شوهر از دست رفتهاش، کنسرتهایی را با اسپانسرهای مختلف و به منظور تجاری برگزار کرد. همچنین اولین نمونههای تجارت کالاهای مرتبط با یک برند (brand) یا نام تجاری در موسیقی که در اصطلاح به Merchandise معروف است، نیز توسط همسر موتزارت به صورت فروش مجسمه و زندگینامه موتزارت صورت گرفت.
در سال 1800میلادی صنعت موسیقی در چنبره چاپخانهدارهای نشر نتهای موسیقی بود. در اواخر قرن 19گروهی از آهنگسازان و ترانهسرایان آمریکایی، گرد هم آمدند و تشکلی را پایه نهادند که رسما اولین کارخانه آهنگسازی جهان بود. این تشکل که Tin Pan Alley نام داشت خیابانی در منتهن بود که تمام ساختمانهای آن، دفاتر شرکتها و آهنگسازان و ترانهسرایان و چاپخانهدارها بود.
سالهای اوایل قرن بیستم با اختراع دستگاه ضبط صدا (phonograph)، بازیگر جدیدی به صنعت موسیقی پای گذاشت: صنعت ضبط!
کار صنعت ضبط به قدری بالا گرفت که صنعت چاپ نتهای موسیقی، تخت و تاج خود را به صنعت ضبط واگذار کرد. با روی کار آمدن صنعت ضبط، شرکتهای زیادی تاسیس شدند که اکثر آنها در کشاکش رقابت از دور خارج شدند و تا سال 1980 که فنآوری آنالوگ جای خود را به دیجیتال داد، 6 شرکت بزرگ دنیای ضبط آثار موسیقی فعالیت میکردند. (لازم به ذکر است در اصطلاح موسیقی به شرکتهای ضبط موسیقی
Record Label یا Record Company میگویند).
این شش شرکت بزرگ در سال 2004 به
۴ شرکت تبدیل شدند که عبارتند از:
1ا- universal Music Group
۲ - Sony BMG
3 - Warner Music Group
۴ - EMI Group
در واقع طبق آمار منتشره IFPI (فدراسیون بینالمللی صنعت ضبط- ( International Federation of the Phonographic industry) در سال 2005 سهم این چهار شرکت معروف به «اصلکاریها» از بازار جهانی موسیقی 6/17درصد و بقیه سهم بازار که 4/28درصد بوده بین تمام شرکتهای مستقل دیگر تقسیم شده است.
همچنین بزرگترین بازار جهانی موسیقی به ترتیب آمریکا، ژاپن، انگلستان، آلمان و فرانسه هستند که بر طبق گزارش سال ۲۰۰۳ فدراسیون بینالمللی صنعت ضبط، بیش از ۹۵درصد درآمد صنعت موسیقی در ۳۰ کشور جهان به دست آمده است.
طبق این آمار و با توجه به این که بزرگترین بازار محصولات موسیقی در درجه اول ایالات متحده آمریکا است، همچنین شرکتهای اصلی تجارت موسیقی به غیر از شرکت EMI که در انگلستان مستقر است، شرکتهای وارنر Warner Music Company، شرکت Universal که چندین شرکت بزرگ موسیقی دیگر را زیرمجموعه خود دارد و همچنین زیرمجموعه آمریکایی شرکت سونی Sony Comporation of America که پس از ادغام در شرکت BMG در ایالات متحده با نام SONY BMG فعالیت میکند، همگی در آمریکا مستقرند. در واقع میتوان گفت این چهار شرکت هستند که بازار موسیقی امروز را هدایت میکنند و بیشترین منافع این بازار بزرگ را بهره میبرند.
امروزه اکثر آهنگسازان برجسته دنیا از وضعیت حاکم بر بازار موسیقی ناراضی هستند. صنعت موسیقی در پایین آوردن سطح سلیقه مردم جهان به قدری زیاده روی کرده که عملا اکثر نماهنگهای ساخته شده بیشتر به Adult Movie شبیه هستند تا ویدئو کلیپی برای یک قطعه موسیقی.
سهم بازار موسیقی جهان در سال 2005 (IFPI)
ارسال نظر