گفتوگو با حسین فرحبخش،درباره اصل ۴۴ قانون اساسی-بخش دوم
سینمای ما پول دولت را نمیخواهد
عکس:آکو سالمی
در بخش اول گفتوگو با حسین فرحبخش مباحث مقدماتیای مطرح شد در باب اینکه چگونه میشود فیلمی ساخت که مردم به دیدن آن بیایند.
علیرضا مجمع
عکس:آکو سالمی
در بخش اول گفتوگو با حسین فرحبخش مباحث مقدماتیای مطرح شد در باب اینکه چگونه میشود فیلمی ساخت که مردم به دیدن آن بیایند. در این بخش با تمرکز روی اصل ۴۴ حسین فرحبخش فضاهای دیگری از سینمای ایران و کمبودها و تنگنظریهای این عرصه را باز کرد. اینکه از این گفتوگو چه نتایجی حاصل شود، دیگر به مسوولان سینمایی ارتباط پیدا میکند و باید دید که گوش شنوایی در میان آنها وجود دارد یا نه. بخش دوم این گفتوگو پیش روی شما است.
خب برسیم به اصل بحث؛ چند وقتی است که بحث اصل ۴۴ و حاکمیت بخشخصوصی مطرح شده است. این اصل هم اصلی نیست که امروز و دیروز وضع شده باشد. در قانون اساسی آمده است اما تا الان مغفول مانده است. دلایل این مغفول ماندن را دوست دارم از زبان شما بشنوم. الان وضعیت سینمای ما یک وضعیت کاملا دولتی است، حتی نیمه دولتی هم نیست. بخشخصوصی شاید در حد یکی دو درصد سهم دارد. شما که در این سالها با این فضا درگیر بودید، درگیریتان هم از نگاه بخشخصوصی بوده نه دولتی، فکر میکنید اصلا میشود اصل ۴۴ را در حوزه فرهنگ اجرایی کرد؟ چون بعضی از همین تهیهکنندههایی که ما هم با آنها صحبت کردیم اعتقاد داشتند نمیشود این اصل را پیاده کرده، چون هنوز فضا مهیا نیست.
آن تهیه کنندههایی که شما میگویید فکر میکنم اصلا اصل ۴۴ را نمیشناسند. اصل ۴۴ اول برای سینما است بعد برای صنایع دیگر، یعنی اساس اصل ۴۴ برای سینما است. حضور دولت ممکن است، تاکید میکنم ممکن است در شرایط خاصی مثل جنگ در حوزه فرهنگ و سینما موفق باشد، اما در شرایط عادی دیگر اصلا دولت جز ورشکستگی چیز دیگری نمیتواند برای سینما بیاورد. چون هنر سلیقهای است، و تعهدی است که در روح انسانها است. حضرت امام (ره) تعبیر زیبایی دارند؛ هنر دمیدن روح تعهد در انسانها است. هر کس از منظر خودش برای سینما تعریف دارد، که با تجربه باید تلفیق شود. در برنامه توسعه سوم که در دولت نوشته شده و مجلس و مجمع تشخیص مصلحت تصویب کردند چند بند آمده درباره حوزه سینما. یکی از بندها میگوید نظارتهای مزاحم باید به نظارتهای عالیه تبدیل شود. عین جملات بند است، در بند دیگر میگوید تمام کارهای اقتصادی باید به صنوف تفویض شود. از مسائلی که باعث محدود شدن اکران میشود و به اکران خسارت وارد میکند، باید جلوگیری شود. یعنی در برنامه توسعه سوم همه چیز به بخش خصوصی داده شده است. صراحت قانون است. این دیگر ربطی هم به اصل ۴۴ ندارد. روزی که آقایان مصدر کار شدند، برنامه چهارم هم تصویب شده است. برنامه چهارم را هم مجلس هفتم خیلی چکش زد. به نظرم دولت علاوه بر اینکه برنامه توسعه سوم را قبول ندارد، برنامه توسعه چهارم را هم قبول ندارد. آنطور هم که شنیدهام مجمع تشخیص مصلحت اعلام کرد. دولت ۹۰درصد از اجرای برنامه چهارم انحراف داشته. این انحراف، فقط در مسائل اقتصادی نیست، در مسائل فرهنگی هم هست. در اجرای اصل ۴۴ هیچکس مخالفتی نمیکند، ولی نگاهها طوری است که ای کاش مخالفت میکردند. یک نگاه مثل این است که میگوید این کارخانه را از دولت میگیرند میدهند به ده هزار نفر، یک نگاه دیگر میگوید این کارخانه را به پنج نفر میفروشم. نگاه اول از نگاه دومی بدتر است. بحث این است که اصل ۴۴ زمانی موثر است که به چند نفر متعهد اعتماد کنند، در عرض پنج سال آن کارخانه چند کارخانه دیگر کنار خود تاسیس میکند، اما نگاه دیگر که به دههزار نفر میدهد تحت عنوان سهام عدالت یا... بعد از پنج سال ورشکسته میشود. سینما هم عملا اینطور است. معتقدم اصلا دولت نباید پول به سینما بیاورد، دولت مزاحم است. دولت باید از نگاهی که در سینما دارد و با نگاه مردم متفاوت است، دست بردارد. سینماهایی که برای مردم است و مصادره شده و بسته مانده، من معتقدم باید به صاحبانش برگردانند، اگر نمیخواهند برگردانند مزایده بگذارند، واگذار کنند به بخش خصوصی. شرایط ویژهای به وجود بیاورند که بخش خصوصی بیاید در آن سرمایهگذاری کند. چرا بخش خصوصی نمیآید سینما بسازد. ما قبل از انقلاب ۴۷۰ سالن داشتیم، الان ۳۰۰ تا سالن داریم. برای اینکه مقرون به صرفه نیست و مهمتر از آن اختیارش دست دولت میافتد. دولت باید طبق قانون فقط نظارت عالیه کند، طبق قانون دولت حق ندارد بر جزییات نظارت کند.
من اسم این نظارت را میگذارم ترور تفکر. دولت در تمام فیلمها و نگاهها و اندیشه فیلمسازان دخالت دارد. این فیلمهایی که در ایران ساخته میشود، با قاطعیت میگویم هیچ کدام نگاه بچههای فیلمساز نیست. نگاه دولت قاطی آن است. در زمانهای مختلف که مسوولان عوض شدهاند نگاه آنها حاکم شده است. چه دلیلی دارد مسوولان که عوض میشوند، نگاه قبلیها را قبول ندارند. برنامه توسعه را هم قبول ندارند. برنامه توسعه برنامه نظام است، برنامه یک شخص یا یک وزارتخانه نیست. کسی اجازه ندارد بگوید من قبول ندارم، برنامهای است که رهبر معظم انقلاب تایید کرده است.
این ماجراها نمود بیرونی هم در حوزه سینما داشته است؟ به هر حال شما که درگیری اجرایی دارید، میتوانید این مورد را عنوان کنید.
این موضوع را در دادن پروانههای ساخت میشود به سادگی مشاهده کرد. در این هشتماه، میبایست ۶۰ تا پروانه ساخت میدادند، ۲۰ تا دادهاند. این ۲۰ تا هم به گفته خودشان فیلمهایی نیست که به درد اکران بخورد، سال آینده وضع سینما چه میشود؟ اصل ۴۴ باید در سینما اجرا شود؛ هم در زمینه سالنهای سینما و هم فیلمسازی. من معتقدم تا اصل ۴۴ قانون اساسی در سینما به صورت عملی اجرا نشود، از محالات است که سینمای ما جان بگیرد.
پس دولت باید در این زمینه چه بکند؟ دوستان معاونت هم در بحث نظارتی ماجرا این حق را برای خود قائلند، هم در بخش وارد کردن تجهیزات پشتیبانی سینما. بهروز افخمی هم در روزنامهای گفتوگو کرده بود و نظر دیگری داشت، او میگفت، بهترین حرکت دولت این است که هیچ حرکتی نکند! نگاه شما چیست؟
من در اینکه دولت باید نظارت کند شک ندارم؛ دولت نباید دخالت کند. اگر فیلمی انقلاب و نظام و دفاع مقدس را زیر سوال میبرد، خوب جلویش را بگیرند.
خوب این اتفاق افتاده است. فیلم[....] پروانه ساخت گرفته، موقع نمایش به همین جرم (!) جلوی نمایشش را گرفتند. این که همان روال قبلی است، چه تفاوتی کرده است؟
نه اینطور نیست. ممکن است فیلمی که میگویید انتقاد کرده باشد، به نظام، به دفاع مقدس، هیچ اشکالی ندارد. انتقاد درست و سازنده هیچ اشکالی ندارد. ضمن اینکه نظر فیلمساز است. زمانی که میآییم بیش از اندازه سانسور میکنیم، باعث ابتذال میشود. الان که ما اصلا در سینمایمان ابتذال نداریم. ابتذال شرایط و ابزاری میخواهد که خوشبختانه در جمهوری اسلامی این ابزار آن موجود نیست. بعضی تعریف ابتذال را تحریف میکنند که من خیلی این تعریفها را قبول ندارم. بعد هم اینکه فیلم قابل اصلاح است، دو یا سه صحنهاش را حذف میکنند، قابل نمایش میشود. کسی که در جمهوری اسلامی فیلم میسازد، ضدنظام، دفاع مقدس، ضدمردم، ضداسلام و ملیت ما مطمئن باشید فیلم نمیسازد. ممکن است نگاههای اشتباهی در طول فیلم به کار ببرد که آن هم قابل اصلاح است. اصلا فکر کنید آدمی این کار را بکند، با یک بینماز که در مسجد را نمیبندند. اگر یک نفر این کار را کرد که همه را نباید به خاطر او تحت فشار قرار دهیم. در کل به نظر من اینها بهانه است.
ایراد زمانی است که همه فیلمها مورد تنگنظری واقع میشوند و نتیجه این میشود که فیلمهایی روی پرده میروند که یا جشنوارهایاند یا فیلمهای خنثی هستند. بعد اصل ۴۴ را هم به همین دلیل که هنوز زمینه واگذاری سینما به بخش خصوصی مهیا نیست، اجرا نمیکنند.
اتفاقا اصل ۴۴ در مورد سینما قابل اجرا است، مساله اینجا است که با اجرای این اصل آقایان دیگر نمیتوانند دخالت کنند. دستشان را از دخالت کوتاه میکند. خدا در قرآن میفرماید، به هر که بخواهم عزت میدهم، هرکه را هم که بخواهم ذلیل میکنم، اینها میخواهند عزت و ذلت دست خودشان باشد. اگر این را نمیخواهند،این عزت و ذلت را بدهند دست مردم. مطمئن باشید چنین اتفاقی نمیافتد. من معتقدم به همه فیلمها باید پروانه ساخت بدهند. برعکس بعضیها که میگویند فیلم را بگذاریم هر که میخواهد برود شکایت کند، این را قبول ندارم. در کشور ما و فرهنگ ما اصلا صلاح نیست و کسی هم قبول ندارد. تهیه کنندهها هم این ماجرا را قبول نمیکنند، اما باید به همه کسانی که صلاحیت دارند، پروانه ساخت بدهند. پروانه نمایش هم بدون غرضورزی شخصی بدهند، طبق آییننامهای که تصویب شده که ما قبول داریم.
آییننامه برای چه زمانی است؟
این آییننامه برای اوایل دهه هفتاد است. فیلمهایی آن زمان رد شده که با همین آییننامه بعد از دوم خرداد پروانه نمایش گرفتند، باز با همین آییننامه بعضی فیلمها توقیف میشوند. این نشان میدهد نگاه مسوولان عوض شده است، قانون عوض نشده. وقتی وزیری میرود و وزیر دیگر میآید، فکر میکنیم یک نظامی ساقط شده و نظام دیگری بر سر کار آمده. در این حدود سی سال که من کار سینما میکنم، به همین شکل است. این خیلی بد است. در این سه چهار سال وضعیت سینما بسیار اسفبار بوده است. البته آقای جلوه خیلی سعی کرده حدمیانه را رعایت کند و اعتدالی برقرار کند میان چیزهایی که وزیر میخواهد با آنچه از درون سینما طلب کنند. خیلی هم در این میان موفق نبوده است، چون وزیر نگاهی خاص نسبت به سینما دارد که بدنه سینما آن را قبول ندارد. ایشان وزیر جمهوری اسلامی است و در جایگاه خود محترم، اما دلیل نمیشود که آدمها حرف او را قبول داشته باشند.
نگاه وزیر در سینما هم دخالت داشته است؟ شما نمونهای دارید که با مصداق صحبت کنیم؟
در اوایلی که ایشان به وزارت ارشاد آمدند، گفتند قبلا به فیلمسازانی که صبح میآمدند تقاضای پروانه ساخت میکردند، بعدازظهر پروانه میگرفتند، الان دو ماه معطلشان میکنیم تا پروانه ساخت بدهیم.
این که افتخار نیست، حتما نظرشان این بوده که دقت روی کار سینما بالا رفته است!
این را گوش کنید. یک سال بعد ایشان گفتند دولت گذشته دو ماه فیلمسازان را معطل میکرد برای دادن پروانه ساخت، اما ما دو هفتهای پروانه ساخت میدهیم. اینها را که میگویم، سند و مدرک روزنامهاش را دارم.
این که متناقض است. کدامش درست است؟
آقای صفار هرندی درست گفت. در دولت گذشته، امروز تقاضای پروانه ساخت میکردیم، فردا پروانه میگرفتیم.۹۰ درصد اینگونه بود. اما الان معطلی پروانه ساخت کمتر از سه چهار ماه نیست. ما خودمان الان یک سال است در نوبتیم. زودترین زمانی که پروانه ساخت گرفتم دو ماه بوده است. این جای تاسف دارد. این اصلا افتخار نیست. در تاریخ اینها ثبت میشود. افتخار این بود که یک روزه پروانه ساخت میدادند، یا یک روزه میگفتند پروانه نمیدهیم، به هر دلیلی. در دولت قبل اصلا سناریوی فیلم را نمیخواندند، یعنی در قانون نیامده که سناریو باید خوانده شود. الان سناریو را هم میخوانند و میگویند پروانه ساخت نمیدهیم. چنین اجازهای ندارند. درگذشته هم که حکومت غیرجمهوری اسلامی نبوده، همین جمهوری اسلامی بوده. به هر حال ما سه سال سختی را پشت سرگذاشتیم؛ هم از نظر فرهنگی و هم از نظر اقتصادی فیلمهایمان افت شدید پیدا کرده، به دلیل دخالت و سانسور بیش از حد. افت تماشاگر و کیفیت فیلمهای ما به همین دلیل است.
ارسال نظر