قاب
گزارش نمایشگاه مرتضی پورصمدی با عنوان «به یاد محسنرسولاف»
روزه ۳۳ ساله عکاس ۵۶ساله شکست
جمعهای که گذشت روز پایانی نمایشگاه عکسهای «مرتضی پورصمدی» با عنوان به یاد «محسن رسولاف» در نگارخانه دی بود:
حسین عبدالهاشمپور
روزه ۳۳ ساله عکاس ۵۶ساله شکست
جمعهای که گذشت روز پایانی نمایشگاه عکسهای «مرتضی پورصمدی» با عنوان به یاد «محسن رسولاف» در نگارخانه دی بود: عکسهایی که زندگی اقوام ایرانی را از دریچهای تازه به تصویر کشیده بودند. غریب است فیلمبرداری که سینما و تلویزیون این سرزمین تصاویر نابی را از دریچه دوربین او به یادگار دارد، پس از ۳۳سال عکاسی حرفهای و ۳۳سال روزه نشان دادن آثارش، به ناگاه نخستین نمایشگاه انفرادیش را برپا کرده است.
در این نمایشگاه ۲۰قطعه عکس سیاهوسفید و ۲۵قطعه عکس رنگی به روی دیوار بود، عکسهایی که هر یک به سان پلان سکانسهای هویتگرایانه قصه میگفتند و چنین به نظر میرسد که بیش از همه نمدار بازگفتن درونیات آدمهایی هستند که در پس لباسهای رنگین عشایری، رنجورند.
کادرهای «پورصمدی» بیش از همه تو را به یاد قابهای سینمایی میاندازند، به حتم عکسهایم تحت تاثیر سینمایند. به همین دلیل بیشتر کادرها را افقی میبینم و گاه برای فرار از این موضوع به خودم نهیب میزنم تا کادرهای عمودی را هم دریابم هرچند که جهان ما، جهان افقی است تا عمودی.
عکس تک درخت سبز روی تپه، تو را به «خانه دوست کجاست» و «زندگی و دیگر هیچ» عباس کیارستمی میبرد و پنجره کوچک میان دیوار گلین بلند، دهن تو را همسفر «گاو» مهرجویی میکند.
پای که از «دی» بیرون میگذاری، تصاویر عکسها در ذهنت رژه میروند و تو را به درد میآورند. چه به روز بومگرایی و اصالتهای ایرانی میآید: جاده و ماشین و هزاران خواسته روی صفحه تلویزیون، توسعه ناقص پرشتابی را به جای جای ایران میبرند که از شهرهای ما یک ده بدقواره ساخته است. زندگی امروز ما به هیچچیز شبیه نیست نه دیروز اصیل خودمان و نه غرب، پس از رنسانس و غربی که از هجوم مدرنیته خواستیم آنگونه باشیم. معماری غلط، شهرهای بدترکیب، بافتها و قومهایی که نابود شدهاند و میشوند، همه و همه هویت ما را به مخاطره انداختهاند، دست و پا میزنیم میان دیروز و صنعتیشدن در حالی که دچار بحران شدید هویتیم، عکسهای من این دردها را فریاد میزنند.
ارسال نظر