فعالان موسیقی از ریسک اقتصادی برگزاری کنسرت میگویند
همهاش ضرر است
زمانی که چندین شب پیاپی رفتن نابهنگام برق کنسرت همایون شجریان را از نظم و حالت عادی خارج کرده و شجریان پدر را مجبور ساخت تا به حرمت حاضران در کنسرت روی سن حاضر شود، بسیاری به طور کامل...
زمانی که چندین شب پیاپی رفتن نابهنگام برق کنسرت همایون شجریان را از نظم و حالت عادی خارج کرده و شجریان پدر را مجبور ساخت تا به حرمت حاضران در کنسرت روی سن حاضر شود، بسیاری به طور کامل...
دریافتند که سرمایهگذاری روی کنسرت موسیقی در ایران حتی اگر در معتبرترین سالنها نیز انجام گیرد، باز هم دچار مشکلات و وضعیتهای پیچیده و از پیشتعییننشدهای است که ممکن است حتی به یک شکست اعتباری - اقتصادی دچار آید.
چند هفته قبل نیز کنسرت یک گروه مسلمان آمریکایی برای اجرا در حالی که تمامی مجوزها از پیش اخذ شده بود، به طور ناگهانی لغو و گروه مجبور به بازگشت بدون اجرای برنامه به کشورشان شد. این در حالی بود که گروه پیش از اجرا حتی با مقام اول اجرایی کشور دیدار کرد. قطعا میشود از تعجب اعضای گروه و برپاکنندگان کنسرت هنگام خوش و بش با رییسجمهور دریافت که احتمالا از خود میپرسند این کشور چه جایی است که کنسرت لغو میکنند و به جای آن با رییسجمهور ملاقات میگذارند! همه اینها به نوعی نمایانگر وضعیت متزلزل اقتصادی کنسرت و موسیقی در ایران است، وضعیتی که قطعا از زبان فعالان آن بهتر قابلبیان و شنیدن است.
قاسم افشار: چمن 12میلیون!
قاسم افشار خواننده فعال موسیقی میگوید: در حال حاضر من به مدت دو سال است که در هیچ کنسرتی شرکت نکردهام، زیرا کنسرت در مملکت ما هزینه بسیار بالایی دارد و آن قدر نهادهای مختلف در دادن مجوز سختگیری میکنند که در مواردی از فرط کوچک بودن این بهانهها فقط میخندیم.
من دو سال پیش آخرین کنسرت خودم را در فضای باز کاخ نیاوران به روی صحنه بردم و خوب به خاطر دارم که در همان شب وقتی از روی صحنه پایین آمدم تعدادی از دوستان که هیچ چیز از مجاز بودن و غیرمجاز بودن آهنگها نمیدانند مرا متهم کردند که غیرمجاز اجرا کردهام و این در حالی بود که من فقط هر آنچه را که ارشاد مجوز داده بود، خوانده بودم یا در همان شب به من اصرار کردند که حتما باید در راس ساعت ۹ شب به روی صحنه بروم و این در حالی بود که هیچکس به کاخ نیامده بود. در هر حال اکنون نسبت به کنسرتهایی که برگزار میشوند بسیار دلسرد شدهام و هیچ انگیزهای برای اجرا ندارم و اجراهای ارگانی و دولتی را ترجیح میدهم، زیرا حداقل در آنها با مشکل مجوز و فشارهای مالی و زمانی روبهرو نیستم. در ضمن در حال حاضر تهیهکنندگان نیز حاضر به ریسک برگزاری کنسرتهای زنده نیستند، زیرا به عنوان مثال آخرین خبری که از کنسرت زنده یکی از دوستانم دارم که دو ماه پیش در کاخ سعدآباد به اجرا پرداخته بود این بود که زمین چمن خالی این مکان را شبی ۱۲میلیون تومان اجاره کرده بود و برای هر صندلی مبلغ بیش از ۱۰هزار تومان پرداخته بود. هزینههای سن و نور به صورت نرمال و
خوب نیز شبی ۵میلیون تومان بوده و هزینه تبلیغاتشان در یک روزنامه که تنها رسانه تبلیغات موسیقی به حساب میآید آن هم نه در صفحه اول بلکه در صفحه آخر ۸۰۰هزار تومان بوده است این در حالی است که هیچ تبلیغات رسانهای دیگری هم مانند تلویزیون انجام نگرفته است.
تمام این هزینههای کلی به غیر از هزینههای جنبی است که اصلا تا آخرین لحظه برآورد نمیشود و در نهایت شاید در پایان کنسرت که شبی 60میلیون فروش بلیت داشته باشد رقمی در حدود زیر 20میلیون تومان برای خواننده، گروهاش و تهیهکننده میماند. که خب این رقم در مقابل تحمل این استرسهای بالا چیزی نیست.
فرمان فتحعلیان :کنسرت دادیم بدون سود
فرمان فتحعلیان از جـمــلــه خوانندگانی است که امسال تابستان در کاخ سعدآباد به روی صحنه رفته است. فتحعلیان درباره چگونگی گرفتن مجوز کارهایش گفت: هیچ مشکلی با وزارت ارشاد ندارم و همیشه به راحتی این مجوز را تهیه کردهام، اما امسال برای برگزاری کنسرت با مشکلات مالی بسیاری درگیر بودیم، ما برای اجرا فضای باز و زمین چمن خالی را بدون صندلی و هیچ چیزی اجاره کردهایم که مبلغ آن ۸میلیون و ۳۰۰هزار تومان بود که البته ۴۸ساعت مانده به اجرا رییس مجموعه سعدآباد آمدند و مبلغ را به ۱۲میلیون و ۷۰۰هزار تومان رساندند آن هم در شرایطی که ۸هزار بلیت ما به صورت کامل فروخته شده بود و ما فرصت کنسل کردن نداشتیم، اما درباره دیک استیج کار باید بگویم که همه کسانی که در دنیا کنسرت برگزار میکنند باید در زمان اجاره سالن امکانات استیج را به صورت مجازی و روی سالن بدهند، اما در اینجا کار فرق میکرد زیرا برای دادن این امکان به ما ۱۰۰۰ بلیت میهمان درخواست شد به علاوه شبی ۵۰۰هزار تومان. بعد از آن ما هزینه صندلیهای کاخ را داشتیم که قیمت هر کدام از آنها ۲هزار و ۵۰۰تومان بود که البته این صندلیها درجه ۸ بودند و در انبار کاخ نگهداری میشدند.
و از طرف دیگر ما برای تامین امنیت کنسرتمان هر شب مبلغ 3میلیون و 500هزار تومان به اداره اماکن نیروی انتظامی پرداخت کردیم و این در حالی بود که با وجود تمام این هزینهها قیمت بلیتها 10، 15 و 20هزار تومان بود و به صراحت میگویم که این بار برگشت مالی با توجه به هزینههایی که میدانستیم و نمیدانستیم به ما تحمیل شد و هیچ سودی به دست ما نرسید و تنها سود به مجموعه سعدآباد رسید.
سالن وزارت کشور شبی ۱۲میلیون تومان
یکی دیگر از خوانندههای گروه پاپ که حاضر به عنوان نام خود نشد در رابطه با هزینه مالی کنسرت گروهی خود که در وزارت ارشاد در سال 1386 اجرا شده بود، گفت: سالن وزارت کشور را 12میلیون با نور و صدا و حملونقل اجاره کردیم یعنی به صورت خاص شبی 9میلیون اجاره برای سالن و 2میلیون نیز هزینه عوامل راهنما، شبی 2میلیون تومان نیز به اداره امکان نیروی انتظامی پرداخت کردیم، هزینه نور 5/1 تا 2میلیون و هزینه برای یک میکروفون 180 تا 190هزار تومان بود با توجه به اینکه 27 میکروفون داشتیم، هزینه چاپ، تبلیغات کمسیون دستمزد و محلی برای فروش نیز حداقل مبلغی در حدود 5میلیون تومان بود. برای هر شب 30 تا 40میلیون هزینه کردیم و فقط به فروش بلیتها امیدوار بودیم چون بعد از پرداخت این مبالغ فرقی نمیکند که شما یک تماشاگر داشته باشید تا تمام سه هزار بلیت به فروش برسد. در ضمن شما حتما باید کسری بلیت میهمان داشته باشید و این در حالی است که برای هر صندلی وزارت کشور 16هزار تومان پرداخت کردیم.
مصائب نانوشته اقتصاد موسیقی
موسیقی ایرانی با همه زیبایی و گیراییاش در حال حاضر، با مشکلاتی مواجه است که ادامه کار و اقتصاد این هنر را دچار سختی میکند.
انتشار آلبوم کنسرتهای موسیقی که توسط ارکسترهای بزرگ موسیقی برگزار میشود به دلیل نبود قانون کپی رایت در ایران با مشکلات بزرگی مواجه خواهد شد، به عنوان مثال ارکستر ملی بیش از 30میلیون تومان هزینه میکند تا یکی از اجراهای خود را ضبط کرده و به صورت یک اثر صوتی به بازار عرضه کند، حال چند CD یا نوار کاست از اثر باید فروخته شود تا حداقل هزینه اولیه بازگردانده شود؟ تاکید میکنم این در حالی است که قانون کپیرایت در ایران وجود ندارد و به خصوص آثار موسیقایی به راحتی توسط افراد کپی میشود، بدون آنکه نهادی بازدارنده در این زمینه ایجاد شده باشد.به گزارش موج، ما بیش از یک سال است شاهد مبارزه با قاچاق و کپی فیلمهای سینمایی با همکاری و همراهی، نهادهای اجرایی قانونی همچون نیروی انتظامیهستیم، به گونهای کهدرصد فروش CD فیلمهای در حال اکران به نحو چشمگیری پایین آمده است، البته این فعالیت در حوزه سینما بسیار قابل ستایش بوده اما آیا این قانون تنها برای حوزه سینما تعریف شده یا نهادهای اجرایی قانون را نیمه خوانده یا نیمه متوجه شده اند، شاید هم به قول برخی از دوستان در حوزه موسیقی، جذابیت ستارههای سینما موجب حساسیت بیشتر
موضوع شده در حالیکه حوزه موسیقی هم با قاچاق مواجه است و تکثیر سیدی به راحتی اتفاق میافتد.با توجه به قوانین نوشته ونانوشته ای که وجود دارد، 12درصد از کل فروش یک کنسرت، توسط شهرداری کسر میشود، 20درصد سهم تالاری است که در آن برنامه اجرا میشود که شامل تمامی عوامل تالار از جمله صدابردار، نورپرداز و تجهیزات و امکانات تالار قبل و بعد از کنسرت، 15درصد سهم مدیریت برنامه که بین عواملی که در اجرای کنسرت نقش داشتند، 5درصد توسط مراکز فروش برداشته میشود، 8درصد هم که هزینههای جانبی است که برخی از نهادها برای برگزاری کنسرت دریافت میکنند، روی هم رفته از کل درآمد یک کنسرت 60درصد صرف مواردی که اعلام شد، میشود و تنها 40درصد برای گروه موسیقی باقی میماند که معمولاً اعضای یک گروه موسیقی بالاتر از 6 نفر هستند.
به گزارش موج مشکل دیگر برگزاری کنسرت توسط اساتید بزرگ موسیقی در فضای باز است، این کنسرتها در مکانهایی برگزار میشود که کوچکترین امکانات مناسب برای صدا رسانی یا ویدئو پروژکشن برای حاضرین در کنسرت وجود ندارد این در حالی است که قیمت بلیت کنسرتها گاهی از ۴۰ هزار تومان نیز تجاوز میکند، آیا مخاطب موسیقی با توجه به هزینه ای که برای تهیه بلیت کنسرت پرداخت میکند به همان اندازه نیز برای تماشای کنسرت خدمات دریافت میکند؟ بنیاد فرهنگی هنری رودکی، برای حل این مشکل در تلاش است تا تالار وحدت را برای اجرای گروههای بزرگ موسیقی آماده کند، به نحوی که سقف بلیت تالار وحدت را برداشته و بزرگان موسیقی میتوانند با توجه به آنکه گنجایش تالار وحدت تنها ۷۰۰ نفر است، هزینه بلیت خود را تا حد قابل قبولی افزایش دهد.
ارسال نظر