علی ماجدی

اگر سیستم را مجموعه‌ای از عناصر به هم پیوسته تعریف کنیم که در ارتباط ارگانیک با یکدیگر می‌باشند، این ویژگی را خواهد داشت که اگر عنصری از این مجموعه به‌درستی عمل نکند، سیستم به‌صورت اتوماتیک اعلام خطر می‌نماید و از کار باز خواهد ماند. این موضوع در علوم تجربی و نتایج آن به‌سهولت قابل درک و فهم است، اما در علوم اجتماعی درک موضوع کمی ‌دشوار است. تغییراتی که امروزه به نام تحول یا انقلاب در سیستم بانکی مطرح است، مشخص می‌نماید که مطرح‌کنندگان آن نه تنها نگاه سیستمی‌به نظام بانکی ندارند، زیرا علائم هشداردهنده اتوماتیک آن نظیر نرخ تورم را نادیده می‌انگارند، بلکه شناخت و درک درستی از نظام پولی و بانکی در ایران و دنیا ندارند و باید بر این باور بود که دیدگاه‌های طراحان آن بازگشت به دوران اولیه پول کاغذی است که مربوط به چند قرن پیش است. اگر این طرح تحقق یابد، خسران و زیان جبران ناپذیری را نه تنها به نظام بانکی کشور وارد می‌نماید، بلکه نظام پولی را دچار بحران خواهد کرد و نوشتارها در رسانه‌ها همه مؤید این مطلب است و جالب اینکه نه تنها هشدارهای درون سیستمی‌ نادیده گرفته می‌شود، بلکه هشدارهای بیرون از سیستم مورد امعان نظر قرار نمی‌گیرد. در این رابطه یادآوری این نکته ضروری است که از خط خارج کردن این سیستم و تعاریف جدیدی که از آن ارائه می‌شود، کاملا با علوم اقتصادی روز ناسازگار و نامانوس است و به حدی آثار منفی خواهد داشت که نه تنها نظام پولی کشور را دچار بحران خواهد کرد، بلکه احتمالا ثبات سیستم اجتماعی را خدشه‌دار می‌نماید. در رابطه با نگاه سیستمی، بی‌مناسبت نمی‌دانم تجربه ژاپن را عرضه دارم. کویزومی، ‌نخست‌وزیر اسبق و محبوب ژاپن که ۵ سال سکاندار آن کشور بود و پیروزی او تا حدود زیاد مدیون خانم تانکا بود که بعد از نخست‌وزیر شدن، این خانم وزیر امور خارجه گردید. اما تغییرات سلیقه‌ای این خانم وزیر، منجر به چالش در وزارت خارجه شد که نتیجه آن کنار گذاشتن ایشان از وزارت خارجه و نیز اخراج وی از حزب شد. مخلص کلام آنکه سیستم، وی و افکارش را که فاقد کار کارشناسی بود، دفع کرد. اما متاسفانه اکنون ما شاهد هستیم که در سال‌های اخیر، چه آسیب‌هایی به نظام بانکی کشور وارد می‌شود که به‌رغم هشدارهای اتوماتیک سیستم، نظیر نرخ تورم که همه آحاد ملت آن را درک می‌‌کنند، در سال‌های اخیر از سوی برخی دولتمردان رابطه‌های شناخته شده آن در هر سیستم پولی و بانکی نظیر ارتباط بین نرخ تورم و نرخ سود بانک‌ها و نقدینگی نادیده گرفته می‌شود و نوشتارهایی فراوان که پیرامون این موضع نگارش شده، با بی‌توجهی کامل مواجه می‌شود و در نتیجه باید اظهار نمود که نظام بانکی، سیستم بی‌دفاعی است. هشدار آخر آنکه اگر این تحولات اجرایی شود، نه تنها نظام بانکی تقریبا فرو می‌ریزد، بلکه سیستم پولی کشور که قلب تپنده نظام اقتصادی است، لطمه شدیدی می‌بیند و احتمالا دامنه آن به‌قدری وسیع است که تعادل سیستم اجتماعی موجود را بر هم زده و دچار بی‌ثباتی خواهد کرد؛ لذا انتظار است زنگ خطری که با این شدت به صدا درآمده است، از سوی دل سوختگان نظام شنیده شود تا از این طرح جلوگیری نمایند.