کارشناسان و هنرمندان نظر میدهند:
حراج کریستی و حواشی آن
حراج کریستی دبی و حواشی آن هنوز مهمترین بحث در حوزه بازار هنر است.
غزال صادقی
حراج کریستی دبی و حواشی آن هنوز مهمترین بحث در حوزه بازار هنر است. در آخرین حراج کریستی که چند هفته قبل در دبی برگزار شد، برخی آثار مجسمه و نقاشی ایرانی با ارقامی نجومی به فروش رسید، ارقامی میلیون دلاری که تاکنون برای چنین آثاری پرداخت نشده بود. اعلام این ارقام از سوی رسانهها موجب پرسشهای فراوانی در جامعه هنری شد، برخی آن را یک پیروزی بزرگ برای هنر ایرانی ذکر کردند و برخی نیز پرداخت چنین ارقامی را غیرممکن دانستند. در همین شرایط کامران عدل از عکاسان قدیمی و سرشناس در یادداشتی که در روزنامه دنیای اقتصاد به چاپ رسید، اعلام چنین ارقامی را برای آثار ایرانی ناشی از زدوبندهای پنهان برای افزایش غیرواقعی قیمت این آثار ذکر کرد. او به صراحت گفت که بسیاری از این آثار توسط خود هنرمندان یا برخی دلالان خریداری میشود تا قیمت واقعی این اثر در حراجهای بعدی بالا رود.
دنیای اقتصاد در گفتوگو با برخی کارشناسان و هنرمندان، موضوع حراجی کریستی و تبعات آن را به بحث گذاشته است.
ضد همه حراجهای دیگر
«حراج کریستی مشابه حراجهای دیگر دنیا است. این حراج با یک سیستم باز و آزادانه اداره میشود و هیچ محدودیتی برای قیمتگذاری وجود ندارد، به همین دلیل هر کسی میتواند اثر موردنظرش را مستقیما یا از طریق افراد دیگر به حراج کریستی پیشنهاد دهد.»
اینها صحبتهای علیرضا سمیعآذر، مدیر اسبق موزه هنرهای معاصر و مشاور فعلی حراج کریستی دبی است. گفته میشود او مهمترین فرد در انتخاب آثار ایرانی و پیشنهاددهنده اصلی آثار ایرانی به این حراج است. خود سمیعآذر هم این موضوع را تایید میکند و البته میافزاید که صرفا در حد مشاوره به حراج کریستی و هنرمندان ایرانی فعالیت میکند.
سمیعآذر درباره نحوه انتخاب آثار برای ورود به این حراجی میگوید: حراجی کریستی شامل گروههای مختلفی است، مثلا هنر معاصر، هنر اسلامی، ایتالیایی، فرانسوی یا آثار بعد از جنگ جهانی و یا حراج امپرسیونیستها، هنر چین و شرق آسیا در این حوزه هر اثری را که شانس فروش داشته باشد و متقاضیانی برای فروش داشته باشد، به حراج گذار ارائه میکنند و به هیچ عنوان به دنبال این نیستند که سبک سلیقهها گرایش هنری خاصی را در مسیر حراج تحمیل کنند. چون آنها یک مسیر اقتصادی را از جریان هنر دنبال میکنند و هر چیزی را که در آن حوزه متقاضی برایش وجود داشته باشد، ارائه میکنند.
از سمیع آذر میپرسیم: برخی میگویند فقط یک سری آثار خاص شانس حضور در حراجی کریستی دارند. او این موضوع را تکذیب کرده و میگوید: چگونگی خرید یا فروش یک اثر هنری در این حراجی کاملا مشخص است و روی سایت آن نیز وجود دارد، هر کسی میتواند از طریق روشهای مختلفی که پیشبینی شده، آثار خود را به این حراجی ارائه کند. هر چند برخی گالریدارها مجموعهدارها یا ارائه کنندگان آثار به دلیل همکاری طولانی مدت با این حراجیها روشهای بهتری را برای معرفی آثار پیدا میکنند، اما این بدان معنی نیست که هر کسی فرصت معرفی اثرش را به تنهایی به این حراجی ندارد. تنها میتوان گفت از طریق بعضی از حراجها کار با سهولت بیشتری انجام میشود.
سمیع آذر در مورد نحوه حضور آثار ایرانی در حراجی کریستی توضیح میدهد: در حال حاضر تعداد زیادی از گالریدارها با کریستی مرتبط شدهاند و آثار هنرمندان ایرانی چه در قید حیات و چه در گذشته به این حراجی و دیگر حراجیهای جهان ارائه میشود.
از سمیع آذر درباره نقشش در زمینه اتصال آثار هنری ایرانی به کریستی و دیگر حراجیها میپرسیم، پاسخ میدهد: من فقط با موسسه کریستی همکاری میکنم. مشاور آنها هستم و سعی میکنم این موسسه را بیشتر با آثار هنرمندان معاصر ایران آشنا کنم و در عین حال این شانس را به جمع وسیعتری از هنرمندان ایرانی بدهم که بتوانند از فرصت کریستی برای حراج آثارشان استفاده کنند.
من فقط یک مشورت دهنده هستم و توصیههای کریستی را به جامعه هنری می رسانم و پیشنهادهای جامعه هنری را نیز به کریستی منتقل میکنم.
مطمئنا زمانی که این آشنایی صورت گرفت، دیگر به من نیازی نیست. البته برخی مجموعهدارها و هنرمندان فکر میکنند که آثارشان را اگر من به کریستی معرفی کنم، کریستی آنها را جدی میگیرد؛ لذا من هم به نیابت از آنها این کار را انجام میدهم.
پرسپولیس چگونه ۸/۲میلیون دلاری شد
سمیع آذر درباره پرسپولیس اثر پرویز تناولی که به قیمت ۸/۲میلیون دلار در کریستی به فروش رفت میگوید: برآورد اولیه پرسپولیس ۴۰۰ تا ۶۰۰هزار دلار بود که مبنای این رقم هم فروشهای دیگر این هنرمند و آثار مشابه بود. اگر به آثار قبلی او و همچنین قدمت ۳۵ ساله پرسپولیس نگاه کنیم، میبینیم که این رقم کارشناسی کاملا منطقی بود. اما آنچه که قیمت نهایی را تعیین میکند، پیشنهاد خرید است و دیگر در این جا قیمت کارشناسی و دلایل منطقی جایی ندارد، بلکه هیجان و علاقه خریداران است که قیمت نهایی را تعیین میکند. پرویز تناولی بزرگترین مجسمهساز منطقه است و به دلیل سابقه هنری و صدها اثر در موزهها و مجموعههای بزرگ دنیا ارائه هر اثری از او در یک حراج رقابتی دیوانهوار را ایجاد میکند.
ممکن است ۸/۲میلیون دلار برای یک اثر رقم خیلی زیادی باشد، اما من فکر میکنم همچنان بازار قیمت این اثر را تا کمتر از یک سال دیگر به دو برابر خواهد رساند.
برخی اما معتقدند بانک پاسارگاد که اثر پرسپولیس را به کریستی ارائه کرده، خود آن را به قیمت بالا خریده تا در آینده آن را به قیمت بالایی به فروش برساند. سمیعآذر در این زمینه یک پاسخ کوتاه میدهد: اسامی خریدارها اعلام نمیشود و این قانون کریستی است. بانک پاسارگاد اثری را که قبلا از آقای تناولی خریداری کرده بود، به حراجی ارائه داد که توسط یک فرد غیرایرانی خریداری شد.
از سمیعآذر درباره موضوع دست بالا بردن اطرافیان، دوستان و دلالان برای بالا بردن قیمت پرسیدیم و او خیلی ساده پاسخ داد: خیلیها قبلا با ناباوری به این قضیه نگاه میکردند؛ اما وقتی به اینجا برسند، میبینید که چنین چیزهایی بسیار طبیعی و عادی است، در حراج امکان دارد چنین اتفاقاتی هم بیفتد؛ اما همه چیز بیحساب و کتاب نیست.
پاسخ احصایی به عدل
علی احصایی، هنرمند خوشنویسی است که امسال آثارش با قیمتی بالای میلیون دلار در کریستی به فروش رفت. او درباره صحبتهای کامران عدل و انتقاداتش به کریستی میگوید: آقای کامران عدل طبیعتا مانند عواطف و احساسات خودشان کمی تند و تحت تاثیر برادرشان صحبت کردهاند. آن چیزهایی که درست است، در تمام این طرحها ساری و جاری است و خودشان هم ماجرا را میدانند، اما موضوع جالب قضیه عواطف و احساسات برادر آقای دکتر شهریار عدل است که من به ایشان حق میدهم که این جریانات را به برادرشان کامران عدل منتقل کرده باشند، چون شهریار عدل جزو یکی از باسابقهترین و مهمترین کارشناسان عتیقه و آثار فرهنگی ایران است. عواطف ایشان برای من کاملا احترامبرانگیز است، مخصوصا که در حراجهای مختلف شاهد خرید و فروش آثار فاخر و ارزشمند ایران هستند که به راحتی رد و بدل میشود اما درحالحاضر ایشان در جریان این حراجیها قرار گرفتهاند و بعضا شاهد این هستند که با یکسری از کارهای تازه به دوران رسیده مواجه شدهاند. با کسانی که هم از لحاظ خرید و هم ارائه کار مورد پسند ایشان نباشد و ایشان ناراحت شدهاند؛ چون نگاه کنید یک میلیون دلار به صحبت کم است اما فکر کنید که با این مبلغ چه میزان عتیقه و آثار فرهنگی به تاراج رفته را میتوان به ایران بازگرداند.
میلیون دلار برای عربها چیزی نیست
احصایی میگوید: باید به این نکته هم توجه داشت که در امارات برای رشد اقتصادی و فرهنگی خودشان همزمان تلاش میکنند و برای رشد اقتصادی بخش فرهنگیشان با درایت و برنامهریزی کار میکنند و حتی با سرمایه اندکی هم این کار را پیش میبرند چون ممکن است که رقم میلیون دلار برای ما رقم بزرگی باشد اما برای منطقهای که در چرخه اقتصادیاش میلیونها دلار رد و بدل میشود این ارقام چندان عجیب و غریب نیست و همین نکته میتواند جواب آقای کامران عدل باشد که در نهایت هم میگویم که همسایه ما برای پیشبرد اهداف اقتصادی و فرهنگی خود تصمیماتی گرفته که شاید خارج از سلیقه ما باشد.
احصایی اضافه میکند: به عنوان مثال کاری که خود من در این حراجی شرکت دارم کاری بود که چهار سال درگیرش بودم و اتفاقا تاریخ آن را هم نوشتم و خب وقتی کار را جلویم میگذارم و به عنوان سوم شخص به آن نگاه میکنم با کاری روبهرو می شوم که در سن و سال پیری انجام شده و بنابراین وقتی من بخواهم این کار را بخرم، محاسبه میکنم که چند تا کار مانند این وجود دارد و چقدر ممکن است بگذرد تا یک شخص بعد از ۶۰-۷۰سال برسد به یک اصلیتی که در اطراف خودش منحصر به فرد باشد. اینها تمام مواردی هستند که باید به آنها احترام گذاشت. پول پرداخت و صاحب شدن چنین آثاری مانند آثار تناولی مثل آثار آقای زندهرودی یا خیلی کسان دیگر، البته هنر عکاسی کامران بر هیچکس پوشیده نیست و دید عمیق و منحصربهفردی که ایشان در دیدن شورهای خود دارند، بینظیر است؛ ولی صاحب این گفتار شاید در اجرای کار یک مقدار، قیاس به نفس کرده باشد من تمام کوششم این است که خوانندگان را متوجه کنم که اینها اتفاقا دارد به قیمت واقعیاش به فروش میرسد.
از احصایی در مورد قیمت پایین این آثار در طرحهای دیگر مثل ساتبی لندن میپرسیم، میگوید: یک کلکسیونر انگلیسی سخت در دفترچه زیر رقمهای میلیونی را امضا میکند چون در آنجا شتاب خرید و فروش مانند حاشیه خلیجفارس نیست؛ چون در اروپا همه چیز به صورت متعارف و متعادل پیش میرود و خب قبلا هم گفتم ۱۰۰۰دلاری که در جیب یک شیخ عرب است، همان ۱۰۰۰دلاری نیست که در جیب یک اروپایی است.
بنابراین در اروپا و طرحهایی مانند ساتبی طبیعی است که روی این رقمها تامل بیشتری داشته باشند.
حراج لزوما اخلاقی نیست
یکی دیگر از کارشناسان حراج که مدت ۲۰سال است به صورت کاملا حرفهای یکی از حوزههای تخصصی حراجی آثار هنری را دنبال میکند، در رابطه با کریستی گفت: بحث اصلی این است که با قضیه حراجی و بحث فروش آثار احساساتی برخورد میکنیم. حراج مانند یک بازار بورس است و کارهایی که در این بورس انجام میشود لزوما قرار نیست که اخلاقی باشد.
کار حراجیهای دنیا مانند بازارهای بورسی است بر مکانیزم بازار جهانی و قوانین عرضه و تقاضا.
از طرف دیگر میگویند آثار به قیمت واقعیشان فروخته نشده، این جالب است چون بحث اصلی این است که واقعا ارزش واقعی اثر را چه کسی تعیین میکند؟
این کارشناس میافزاید: هر چیزی ممکن است در یک حراجی اتفاق بیفتد خب معلوم است که ممکن است شخصی خودش اثرش را بخرد تا ارزش افزوده آن بالا رود و دورهای بعد دوباره از این اثری که ارزش بالایی پیدا کرده استفاده کند و مجددا آن را بفروشد.
دست بالا بردن در یک حراجی برای ایجاد قیمت کاذب و بیش از ارزش یک اثر امر معمولی است که مانند یک بازی در حراجیهای دنیا اتفاق میافتد که اتفاقا عکس این قضیه نیز وجود دارد و بارها اتفاق افتاده که در یک حراجی دست برای یک اثر بلند نشده، اثر ارزان فروخته شده و اتفاقا در حراجیهای بعدی شرکت کرده و به قیمت واقعی یا بیشتر فروخته شده است.
دنیای حراج کریستی یا حراجیهای دیگر که همیشه در دنیا برگزار میشوند از جنس تجارت است و قواعد خاص خود را میطلبد. این نقاش درباره قیمت کاذب و واقعی یک اثر نیز گفت: در نهایت قانون مشخص و کاملی برای این قضیه وجود ندارد؛ اما قیمت واقعی زمانی به دست میآید که به عنوان مثال اگر اثر من در یک حراجی ۱۰۰۰دلار فروخته شود، در بازار واقعی ۵۰۰دلار خریداری شود؛ یعنی دقیقا نصف قیمت حراج. اگر این اتفاق نیفتاد و اثر من در بازار کمتر از نصف فروخته شد، مابقی آن قیمت کاذب است.
ارسال نظر