به بهانه بازگشت واسلاوهاول به تئاتر
لبخندی به احترام تئاتر
برخی آثار: جشن باغچهای ۱۹۶۳، خاطرات ۱۹۶۵، پروانهای روی آنتن ۱۹۶۸، اپرای گدایان ۱۹۷۵، اشتباه ۱۹۸۳، فردا ۱۹۸۸، قدرت ضعیفان ۱۹۸۵، زندگی در حقیقت ۱۹۸۶، نامه به الگا ۱۹۸۸، به سوی جامعه مدنی ۱۹۹۴ و به سوی قلعه و بازگشت ۲۰۰۷.
علی طجوزی
برخی آثار: جشن باغچهای ۱۹۶۳، خاطرات ۱۹۶۵، پروانهای روی آنتن ۱۹۶۸، اپرای گدایان ۱۹۷۵، اشتباه ۱۹۸۳، فردا ۱۹۸۸، قدرت ضعیفان ۱۹۸۵، زندگی در حقیقت ۱۹۸۶، نامه به الگا ۱۹۸۸، به سوی جامعه مدنی ۱۹۹۴ و به سوی قلعه و بازگشت ۲۰۰۷. اولین رییسجمهور غیرکمونیست چک، واسلاوهاول نزدیک به ده روز پیش به جایی بازگشت که روزی از آنجا برخاسته بود و نامش را پرآوازه کرده بود.
هاول پس از زمانی نزدیک به دو دهه وقف عمر خویش در فعالیت سیاسی، نمایشنامهای جدید را به صحنه برد.
هاول پیش از آن که نامش در فهرست رهبران سیاسی جهان قرار گیرد، نامی آشنا در عرصه فرهنگ بود.
او در دوران حکومت کمونیستها بر چکاسلواکی به عنوان اندیشمند و نمایشنامه نویس معترض مورد توجه روشنفکران کشورش و جهان بود و از محبوبیت زیادی نیز برخوردار بود.
این محبوبیت تا بدانجا پیش رفت که وی از سوی مردم به عنوان رییسجمهور انتخاب شد.
هر چند از این محبوبیت پس از دوران ریاستجمهوری کاسته شده است، اما همچنان به عنوان چهرهای فرهنگی در سراسر جهان مورد توجه است.کار هاول در سیاست و هنر را نمیتوان از هم جدا کرد. در واقع گذر هاول از عرصه فرهنگ به صحنه سیاست نیز بیشباهت به آنچه در نمایش میگذرد، نبود.او با آغاز دوران فروپاشی کمونیسم در بلوک شرق در سال ۱۹۸۹ هدایت چکاسلواکی به سوی دموکراسی را در دست گرفت و انتقالش از سلول زندان به کاخ ریاستجمهوری بیش از شش ماه طول نکشید.
تجزیه چکاسلواکی شکاف طبقاتی و فساد اداری از جمله دستاوردهای ناامیدکننده زمامداری هاول بود در حالی که ملتهای بلوک شرق برای بیرون کشیدن خود از زیر سایه رو به افول اردوگاه سوسیالیسم دست به شورش میزدند و دیوار خراب میکردند و گاه از توسل به خشونت نیز دوری نمیجستند. او در حالی که شلوار جین به پا و سیگار به لب داشت، انقلاب آرامی را رهبری کرد که به انقلاب مخملی معروف شد و او را به شخصیتی افسانهای تبدیل کرد.
طی حدود پنج سالی که واسلاوهاول در زندان سپری کرد، مقالاتی که در زندان مینوشت، مخفیانه در کشورهای اروپای شرقی دست به دست میگشت اما روی کار آمدن روشنفکر اندیشمندی که اخلاق را در سیاست اصل میدانست، نتوانست رویاهایی را که مردم چک در آرزوی دموکراسی در سر میپروراندند کاملا به حقیقت پیوند دهد.
نگاهی به زندگی هاول
او در پراگ در خانوادهای فرهنگی و روشنفکر به دنیا آمد. خانواده متعرض وی به طور مستقیم با اتفاقات فرهنگی و سیاسی چکاسلواکی از سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰ در ارتباط بودند و به همین دلیل رژیم کمونیستی چکاسلواکی اجازه تحصیلات دبیرستانی به هاول بعد از سال ۱۹۵۰ را نداد و او مجبور به گذراندن دورههای شبانه برای تمام کردن مقطع دبیرستانی شد.وی در سال ۱۹۵۴ موفق به اخذ دیپلم متوسطه شد. سابقه اختلافات سیاسی، دوباره دلیلی برای عدم پذیرش وی در دانشکدههای علومانسانی شد و او به ناچار رشته اقتصاد را برای ادامه تحصیل در دانشگاه پراگ انتخاب کرد. واسلاو هاول بعد از دو سال دانشگاه را رها کرد. سنت فرهنگی خانواده و علاقه ذهن پویا، وی را به دنبال علوم اجتماعی و فرهنگی میکشید و انگیزه روزافزون در وجود وی ایجاد میکرد. او بعد از اتمام خدمت سربازی در سالهای ۱۹۵۷-۱۹۵۹ به عنوان کارگردان پشت صحنه در تئاتری در پراگ مشغول به کار شد و همزمان تحصیل مکاتبهای در رشته درام در دانشکده هنر دانشگاه پراگ را آغاز کرد. اولین بازی کامل وی در سال ۱۹۶۳ با نمایشنامه «جشن باغچه» روی صحنه رفت و جوایز و موفقیت بزرگی برای وی به همراه آورد.
به دنبال آن نمایشنامه خاطرات از موفقترین کارهایش را خلق کرد. واسلاو هاول در سال ۱۹۶۴ با الگا نپلخالوا ازدواج کرد.
ورود به زندگی سیاسی
جو اختناقی که پس از بهار پراگ در سال ۱۹۶۸ به وجود آمده بود هاول را برای مدتی از تئاتر و نمایش محروم ساخت، ولی فعالیتهای سیاسی وی را بارزتر کرده و وی را وارد دنیای سیاست نمود. در طول حیات نوشتهها و فعالیتهای سیاسی باعث به زندان افتادن و تحمل حبسهای پیاپی و طولانی مدت که بیشترین آنها به چهار سال حبس و تحت مراقبت بودن، انجامید. هاول شاهکار خود «خرامیدنی حزین» داستان سیاستمداری که بیم بازگشت به محبس دارد را پس از آزادی از زندان چهار ساله نوشت. از جمله دیگر شاهکار هاول «قدرت ضعیفان» در وصف بعد از توتالیتاریسم است که سیاست و جامعه مدرن را مهیاکننده مردم برای زندگی در دروغ میخواند. هاول در سال ۱۹۸۹ اولین رییسجمهور غیرکمونیست حکومت چکاسلواکی شد. وی نقشی کلیدی در پیروزی انقلاب مخملین چکاسلواکی داشت، انقلابی بدون خونریزی که منجر به فروپاشی حکومت کمونیستی چکاسلواکی و تشکیل دو کشور جدید چک و اسلواکی شد.
در سال ۱۹۹۰ در اولین انتخابات کشور جمهوری چک پس از انقلاب مخملین به عنوان رییسجمهور برگزیده شد.
از جمله اقدامات مهم در اولین دوره ریاستجمهوری فرمان عفو عمومی برای بسیاری از زندانیان و محکومان رژیم گذشته بود، اقدامی که به گفته بسیاری از منتقدانش آمار جرم را بعد از آن سالها بالا برد. هاول مهمترین دستاورد دوران ریاستجمهوری خود را فسخ و انحلال پیمان ورشو میداند. او از مهمترین رهبرانی بود که باعث پیوستن اعضای سابق پیمان ورشو به اتحاد ناتو گردید. وی در سال ۱۹۹۸ برای بار دوم به ریاستجمهوری کشورش برگزیده شد ولی این دوران ریاست، دوران کسالت جسمانی وی بود و بیماریهای دستگاه گوارشی و سرطان شش به علت استعمال دخانیات باعث نگرانی دوستداران وی شد. در دنیای سیاست هاول همواره حمایتکنندهای صبور برای مقاومتهای بدون خشونت بوده است. بیل کلینتون شخصیت و روش مبارزه وی را به گاندی و نلسون ماندلا تشبیه کرده است. مخالفت واسلاو هاول با زدودن و کنار گذاردن مسوولان سیاسی حکومت کمونیستی در دورههای بعد از انقلاب ۱۹۸۹ باعث زیر سوال رفتن نقش وی در این انقلاب مخملین و فروپاشی کمونیسم در آن کشور شده بود، ولی نتایج نظرسنجی سال ۲۰۰۵ واسلاو هاول را سومین شخصیت محبوب کل تاریخ ملت چک معرفی کرد. در سال ۲۰۰۳ او موفق به دریافت جایزه صلح گاندی از طرف حکومت هند شد.
هاول همچنین در طول زندگی سیاسی و هنری از طرف گروهها و شخصیتهای بینالمللی زیادی مورد تقدیر قرار گرفته است.
ارسال نظر