رابطه رژیم ارزی و میزان تورم
اگرچه روابط تئوریک مبهم است، شواهد نشان از رابطه قوی مابین انتخاب رژیم ارزی و عملکرد اقتصادی دارد. انتخاب یک نرخ ارز میخکوب شده، میتواند نرخ تورم پایین تر را نتیجه دهد، اما این جریان رشد بهرهوری را نیز کند میکند.
ترجمه و تلخیص: اسماعیل استوار
اگرچه روابط تئوریک مبهم است، شواهد نشان از رابطه قوی مابین انتخاب رژیم ارزی و عملکرد اقتصادی دارد. انتخاب یک نرخ ارز میخکوب شده، میتواند نرخ تورم پایین تر را نتیجه دهد، اما این جریان رشد بهرهوری را نیز کند میکند. برخی سوالات در حوزه اقتصاد بین الملل بحثهای بیشتری را در مقایسه با انتخاب رژیم ارزی برانگیخته است. آیا یک کشور باید نرخ ارز را ثابت نگه دارد یا اجازه دهد تا نرخ ارز شناور باشد؟ و اگر نرخ میخکوب شده در نظر باشد آیا باید این نرخ نسبت به یک پول قوی میخکوب شود یا نسبت به سبدی از ارزها؟ ادبیات اقتصادی با مدلها، تئوریها و قضایای منطقی توسعه مییابد، اما هنوز در خصوص این که رژیمهای ارزی چگونه هدفهای رایج اقتصاد کلان از قبیل تورم و رشد اقتصادی را متاثر میکند، اجماعی به وجود نیامده است. در سطح تئوریک برقراری روابط غیر مبهم(شفاف) بسیار دشوار است؛ چراکه راههای بسیاری وجود دارد که نرخ ارز میتواند سایر متغیرهای اقتصادی را متاثر نماید یا از آنها تاثیر بپذیرد. بهعلاوه مطالعات تجربی نوعا به رابطه شفافی مابین رژیم ارزی و عملکرد اقتصاد کلان دست نیافتهاند.
این رساله تشخیص اینکه رژیمهای ارزی مختلف چگونه تورم و رشد اقتصادی را متاثر میکنند را جستوجو میکند. این رساله در سه زمینه مهم بر مطالعات گذشته برتری دارد. اول این که این رساله دادههای جامع تری را شامل تمام اعضای صندوق بینالمللی پول از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ مورد استفاده قرار میدهد. دوم این که این رساله رژیمهای ارزی را با جزئیات بیشتری نسبت به دوگانگی سنتی رژیمهای ارزی ثابت و شناور طبقهبندی میکند و سوم، این رساله مابین بانکهای مرکزی که مدعی نوعی از رژیم ارزی هستند و رفتار این بانکهای مرکزی در عمل تمییز قایل میشود.
حقیقت این است که رابطه قوی مابین نرخ ارز ثابت و نرخ تورم پایین وجود دارد. این امر از اثر انضباطی( هزینههای سیاسی رها کردن ارز میخکوب شده سیاستهای سخت تری را القا میکند) و اثر اعتمادی( اطمینان و اعتماد بیشتر، میل بیشتر نسبت به حفظ ارزش پول داخلی در مقابل کالاها یا ارزهای خارجی را در پی دارد) ناشی میشود. تا حدی تورم پایین با نرخهای ارز ثابت همراه است؛ چراکه کشورهای با تورم پایین بهتر قادر به حفظ نرخ ارز میخکوب شده میباشند، اما همچنین شواهدی دال بر رابطه علی در سایر جهات وجود دارد: کشورهایی که نرخ ارز ثابت را انتخاب میکنند به نرخهای تورم پایین تر دست مییابند.
همچنین رابطه ای ولو ضعیفتر مابین رژیم نرخ ارز و رشد اقتصاد(رشد تولید) وجود دارد. ثابت کردن نرخ ارز اطمینان سیاستی بیشتری به وجود میآورد و این امر به نوبه خود میتواند سرمایهگذاری بیشتری را به بار نشاند. بر عکس اگر نرخ ارز ثابت شده در سطح اشتباهی تنظیم شود این امر میتواند تخصیص نادرست منابع(misallocation of resources) را در پی داشته باشد. طبق دادههای صندوق بینالمللی پول، کشورهایی که نرخهای ارز میخکوب شده را حفظ کردهاند، در واقع سرمایهگذاری بالاتری داشته اند. اما بهرهوری در این کشورها کندتر از کشورهای با نرخ ارز شناور رشد کرده است. روی هم رفته رشد درآمد سرانه در کشورهای با نرخ ارز میخکوب شده کمی پایین تر بوده است.این رساله با بحث خلاصهای روی مشکلاتی که طبقهبندی رژیمهای ارزی با آن مواجه است، آغاز میشود. این رساله سپس نشان میدهد که چگونه رژیمهای جایگزین تورم و رشد اقتصادی را متاثر میکند. در پایان به برخی مشاهدات خواهیم پرداخت.
طبقهبندی رژیمهای ارزی
در پس دوگانگی سنتی ثابت-شناور نرخ ارز، طیفی از رژیمهای ارزی وجود دارد. به علاوه رفتار نرخ ارز در عمل میتواند متفاوت از طبقهبندی تئوریک آن باشد.
گرچه صحبت از دو رژیم ارزی ثابت و شناور مرسوم است، رژیمهای ارزی در دامنه ای از رژیم میخکوب شده روی یک نرخ هدف تا رژیم شناور با دخالت کم، زیاد یا بدون دخالت در تعیین نرخ ارز، گسترده شده اند. دوگانگی سنتی میتواند تفاوتهای مهم مابین رژیمهای ارزی را پنهان نماید. بنابراین این تجزیه و تحلیل از یک طبقهبندی سه گانه استفاده میکند: رژیم ارزی میخکوب شده، رژیم ارزی میانه(برای مثال نرخهای شناور، اما با دامنه ای از پیش تعیین شده) و رژیم شناور.
رژیمهای ارزی میتوانند بر مبنای تعهد بیان شده بانک مرکزی (طبقهبندی رسمی) یا رفتار مشاهده شده نرخ ارز(طبقهبندی غیر رسمی) طبقهبندی شوند. هیچ یک از این روشهای طبقهبندی رضایت بخش نیست. کشوری که ادعای داشتن نرخ میخکوب شده دارد در واقع ممکن است تغییرات مستمری را در نرخ ارز برانگیزد. از سوی دیگر، کشوری ممکن است تحرکات اندک در نرخ ارز را به رغم اعلام یک نرخ ارز هدف توسط بانک مرکزی تجربه نماید. روش در پیش گرفته شده در این رساله نتایج را طبق مقاصد بیان شده بانک مرکزی گزارش میکند، اما این نتایج به واسطه طبقهبندی رژیمهای شناور بر مبنای داشتن یا نداشتن تغییرات مکرر تکمیل میشوند. طبقهبندی رسمی، گزارش سالانه موافقتنامههای ارزی و محدودیتهای ارزی را مورد استفاده قرار میدهد، در حالی که طبقهبندی غیر رسمی بر پایه بررسی هیاترییسه صندوق بینالمللی پول در خصوص هر کشور استوار است. آمار و ارقام بر گرفته از دادههای چشم انداز جهانی میباشد. در کل مشاهدات مربوط به تولید ناخالص داخلی و شاخص قیمت مصرف کننده، ۱۴۵ کشور را طی یک دوره ۳۰ ساله پوشش میدهد.
تورم
میخکوب کردن نرخ ارز میتواند تورم را به واسطه ایجاد انضباط سیاستی بیشتر و القا نمودن اطمینان به پول رایج کاهش دهد. به طور تجربی این هر دو اثر مهم میباشند.
سیاستگذاران مدتها این تفکر را که میخکوب کردن نرخ ارز میتواند یک ابزار ضد تورمی باشد را پشتیبانی کرده است. این امر دو دلیل دارد. نرخ ارز میخکوب شده تعهد مشهودی را فراهم میکند و بنابراین هزینههای سیاسی سیاستهای پولی و مالی بی قاعده را افزایش میدهد. در صورتی که میخکوب کردن قابل اعتماد باشد، آمادگی قوی برای حفظ ارزش پول داخلی وجود داشته که نتایج تورمی افزایش مفروض عرضه پول را کاهش میدهد.
عملکرد تورمی
تورم طی نمونه ما تحت رژیمهای ارزی متفاوت، سالانه به طور متوسط ۱۰درصد بوده است. کشورهای با نرخ ارز میخکوب شده، به طور متوسط تورم سالانه ۸درصد داشته اند که این رقم در رژیمهای میانه ۱۴درصد و تحت رژیمهای شناور ۱۶درصد بوده است .
تفاوتها مابین رژیمها برای کشورهای با درآمد پایین، قویتر است. در این کشورها تغییرات مابین نرخهای میخکوب شده و شناور قریب به ۱۰درصد بوده است. همان طور که قابل انتظار است کشورهایی که ورود و خروج سرمایه در آن آزاد است در مجموع تورم پایین تری داشتهاند، اما حتی برای این کشورها تورم تحت رژیمهای میخکوب شده در مقایسه با رژیمهای میانه یا نرخ ارزهای شناور، پایین تر بوده است.
گرچه عملکرد تورم به طور کلی تحت رژیم نرخ ارز میخکوب شده بهتر است، دادهها حاکی از آن است که اعلان صرف نرخ ارز میخکوب شده برای به دست آوردن منافع ضد تورمی ناشی از این رژیم ارزی کافی نیست. کشورهایی که نرخ برابری ارز را به صورت مستمر تغییر میدهند(ولو این که به صورت ظاهری از نرخ میخکوب شده حمایت کنند) به طور متوسط تورم ۱۳ درصدی را تجربه میکنند؛ اما این رقم هنوز هم بهتر از عملکرد تورم تحت رژیمهای میخکوب نشده (۱۷ درصد) و به طور معناداری بدتر از کشورهایی است که نرخ برابری باثباتی را پشتیبانی میکنند(۷ درصد).
از آنجا که در دهه ۶۰ برتری برای رژیمهای ارزی میخکوب شده وجود داشت(زمانی که نرخ تورم پایین بود) رابطه بین تورم پایین و نرخهای میخکوب شده ممکن است بیشتر یک رابطه تصنعی ناشی از جریان کلی اقتصاد کلان باشد تا ویژگی رژیم ارزی. یکی از راههای مرتفع کردن این گونه اثرات محاسبه نرخهای تورم برای هر رژیم ارزی نسبت به متوسط نرخ تورم مابین تمامی رژیمها در آن سال میباشد؛ اما انجام چنین کاری تغییرات معناداری در نتایج بر جای نمی گذارد. تحت نرخهای میخکوب شده، نرخ تورم ۳درصد پایینتر از رژیمهای میانه ارزی و ۶درصد کمتر از رژیم ارزی شناور بوده است.
همچنین کشورهایی با تغییرات گاهوبیگاه در نرخ برابری ارز به طور معناداری بهتر از کشورهای با تغییرات مستمر در نرخ برابری ارز عمل کردهاند.
توضیح تفاوتها
چه چیزی این تفاوتها را توضیح میدهد؟ در واقع این نتایج از دو اثر جداگانه ناشی میشوند. اولین اثر انضباط است. کشورهایی با نرخهای ارز میخکوب شده، احتمالا به دلیل هزینههای سیاسی رها کردن نرخ میخکوب شده، نرخهای رشد عرضه پول پایینتری داشتهاند. رشد حجم پول(در معنای گسترده آن؛ یعنی پول و سپردهها) به طور متوسط سالانه ۱۷درصد تحت رژیم ارزی میخکوب شده و ۳۰درصد تحت رژیم ارزی شناور بوده است. این تفاوت سطح درآمدی یک کشور را نادیده میگیرد.
بهعلاوه برای یک نرخ رشد مفروض عرضه پول، تقاضای پول بالاتر(تصمیم برای نگه داشتن پول به جای خرج کردن آن) تورم پایین تر را نتیجه خواهد داد. نرخهای ارز میخکوب شده به واسطه بهبود بخشیدن اعتماد، میتواند تقاضای بالاتر پول رایج(پول ملی) را به وجود آورد. این امر در سرعت گردش پول پایین تر و کاهش سریعتر نرخ بهره داخلی بروز خواهد نمود. در یک حالت حداکثری از اعتبار کامل، نرخهای بهره داخلی حتی در کشورهایی با تورم بالا، باید به سرعت به سطوح جهانی سقوط کند. طی دوره نمونه نرخهای بهره اسمی تمایل به افزایش داشتهاند؛ اما نرخ افزایش برای کشورهایی با نرخهای شناور، بیش از ۶درصد در مقابل ۲درصد برای کشورهایی با نرخهای میخکوب شده بوده است. در واقع این رقم برای کشورهایی با رژیم ارزی میانه بالاتر بوده است و نرخ رشد نرخهای بهره بیش از ۹درصد بوده است. تغییر در نرخهای بهره اسمی به دلیل این که سقوط در این نرخها منجر به تقاضای قویتر برای پول میشود، مهم است. اما سطح نرخهای بهره حقیقی (نرخهای بهره اسمی تعدیل شده نسبت به تورم) نیز محاسبه مستقیمی از اعتماد به دست میدهد. به طور متوسط، نرخهای بهره حقیقی تحت رژیم میخکوب شده ۲/۰درصد در سال، تحت رژیم میانه ۸/۱درصد در سال و تحت رژیمهای شناور ۳/۲درصد در سال بوده است.
بنا به دلایل مختلفی (از جمله تعیین نرخهای بهره توسط مقامات پولی به جای تعیین آن توسط بازار) اعتماد بیشتری که ارزهای میخکوب شده میتوانند ایجاد کنند، به طور کامل در نرخ بهره داخلی مشاهده شده، منعکس نمی شود. با این وجود این امکان وجود دارد تا اثر اعتمادی رژیمهای مختلف ارزی شناسایی شود.
آیا نرخهای میخکوب شده اعتماد بیشتری را نتیجه میدهند؟ کشورهایی با نرخهای ارز میخکوب شده، تورمی ۲درصد پایینتر از رژیمهای میانه و ۴درصد پایینتر از رژیمهای شناور داشتهاند. این تفاضلها تحت رژیم میخکوب شده بیش از ۶درصد در کشورهای با درآمد پایین میباشند،اما این رقم در کشورهایی که ورود و خروج سرمایه در آنها آزاد است، تنها ۳درصد بوده است.
نه تنها نرخهای ارز میخکوب شده به طور متوسط با تورم پایین تری همراه هستند بلکه تغییرات تورمی کمتری را به ثبت رسانده اند.
آیا میخکوب کردن نرخ ارز، تورم پایین تر را در پی دارد؟ یا این که آیا کشورهای با تورم پایین بهتر میتوانند نرخ ارز میخکوب شده را حفظ نمایند؟ پر واضح است که کشوری با سیاست پولی بی ملاحظه در بلند مدت، قادر به حفظ نرخ ارز میخکوب شده نخواهد بود. بخشی از مباحثه در خصوص نرخ ارز میخکوب شده این است که این عمل یعنی میخکوب کردن نرخ ارز در انضباط پولی بیشتر بروز مینماید. اما این سوال که آیا متغیرهای دیگر از قبیل درجه استقلال بانک مرکزی، نرخ تورم پایین و توانایی اتخاذ نرخ میخکوب شده را تعیین میکنند، هنوز پابرجا است.
مطالعات اقتصاد سنجی این همزمانی مابین انتخاب رژیم ارزی میخکوب شده و تورم (با استفاده از دادههای مشابه) حاکی از آن است که در واقع کشورهای با تورم پایین بیشتر تمایل به نرخهای میخکوب شده دارند. اما این مطالعات همچنین نشان میدهد که حتی با پذیرش این جریان(ارتباط بین نوع رژیم ارزی و میزان تورم) نرخهای میخکوب شده تورم پایین تر را در پی دارد.
مشاهداتی اگرچه کمتر قانع کننده، در زمینه مقایسه بین کشورها در تعویض رژیمهای ارزی به رژیم شناور و یا رژیمهای دیگر، وجود دارد. نسبت به سال قبل از تغییر رژیم ارزی، تورم ۶/۰درصد پایین تر از یکسال پس از تغییر رژیم ارزی به رژیم میخکوب شده ارز، ۵/۰درصد پایین تر از دو سال بعد از تغییر و ۵/۰درصد پایین تر از ۳ سال بعد از تغییر بوده است. بالعکس تورم ۳درصد بیشتر از یکسال پس از تغییر به رژیم شناور ارزی، ۸/۱درصد بیشتر از دو سال بعد از تغییر و ۳/۲درصد بیشتر از ۳ سال بعد از تغییر به رژیم ارزی شناور بوده است.
مشاهدات دیگری در نتیجه مقایسه کشورها با بی ثباتی مشابه در نرخهای ارز موثر اسمی اما متفاوت در رژیمهای ارزی حاصل شده است. کشورهای با نرخ ارز میخکوب شده تغییرات نرخ ارز موثر پایینتری را به نمایش میگذارند. اما در صورتی که رژیم ارزی روی تورم اثر داشته باشد، هنوز تفاوتی مابین کشورهای با رژیم ارزی میخکوب شده و رژیم ارزی شناور، حتی با کنترل کردن بیثباتی نرخ ارز اسمی، وجود دارد. با کنترل کردن تغییر پذیری نرخ ارز اسمی، تفاوت معناداری در زمینه تورم در رژیمهای ارزی متفاوت به جا میماند. به عبارت دیگر، میخکوب کردن نرخ ارز اسمی که میتواند اطمینان بیشتری را القا کند، به واسطه کاهش تغییرپذیری نرخ ارز اسمی، بر تورم موثر است.
رشد اقتصادی
نوع رژیم ارزی میتواند به واسطه سرمایهگذاری یا بهرهوری افزایش یافته، بر رشد اقتصادی تاثیر بگذارد. رژیمهای ارزی میخکوب شده سرمایهگذاری بالاتر و رژیمهای ارزی شناور رشد بهرهوری سریعتر را به همراه دارد. نرخ رشد تولید ناخالص داخلی سرانه تحت رژیمهای ارزی شناور اندکی سریعتر بوده است.
تئوری اقتصاد در زمینه اثر رژیمهای نرخ ارز اسمی روی رشد تولید، چیز زیادی برای گفتن ندارد. به طور نمونهای مباحث بر تاثیر سرمایهگذاری یا تجارت بینالمللی متمرکز است. طرفداران چنین بحث میکنند که نرخهای ارز میخکوب شده، به واسطه کاستن از عدم اطمینان سیاستی و کاهش دادن نرخهای بهره حقیقی، سرمایهگذاری را تشویق میکند. اما به واسطه حذف مکانیزم پر اهمیت تعدیل، نرخهای میخکوب شده میتواند حمایت از صنایع داخلی را افزایش داده، سیگنالهای قیمتی در اقتصاد را منحرف کرده و از تخصیص کارآمد منابع مابین بخشها جلوگیری نماید.
عملکرد رشد اقتصادی
نرخ رشد سالانه سرانه تولید ناخالص داخلی طی دوره نمونه مورد مطالعه به طور متوسط ۶/۱درصد بوده است. اگرچه تفاوتها مابین رژیمهای ارزی وجود دارد، اما نسبت به تفاوتهای موجود در زمینه تورم کمتر مشهود است. بهعلاوه، نمونههای متفاوت، نتایج متفاوتی در زمینه رشد اقتصادی تحت رژیمهای ارزی شناور و ثابت در پی دارد. رشد اقتصادی در واقع تحت رژیمهای میانه سریعتر بوده است و به طور متوسط بیش از ۲درصد در سال را تجربه کرده است. این رقم تحت رژیم ارزی میخکوب شده ۴/۱درصد و تحت رژیمهای شناور ۷/۱درصد بوده است. مشابه تورم که به طور کلی در دهه ۶۰ پایین بود، نرخهای رشد اقتصادی بالاتری تجربه شده است.
توضیح تفاوتها
بر پایه تعاریف اقتصادی، رشد اقتصادی میتواند به واسطه استفاده بیشتر از سرمایه و نیروی کار(عوامل تولید) یا نرخ رشد بهرهوری توضیح داده شود. رشد بهرهوری، پیشرفت تکنولوژیک و تغییرات در کارآیی اقتصادی را منعکس میکند.
نرخهای سرمایهگذاری تحت رژیم ارزی میخکوب شده(حدود ۲درصد از تولید ناخالص داخلی) بالاتر بوده است. با نرخهای سرمایهگذاری بالاتر و نرخ رشد پایین تر، افزایش در بهرهوری تحت نرخهای ثابت ارز کمتر بوده است.
بخشی از رشد بالاتر بهرهوری تحت نرخهای شناور ارز در رشد سریعتر تجارت خارجی انعکاس مییابد. رشد تجارت(جمع رشد صادرات و رشد واردات) تحت رژیم شناور ارز بیش از ۳درصد بالاتر بوده است. کشورهای با درآمد پایین که در آنها نرخ ارز حقیقی تحت رژیم ارزی ثابت دارای انحراف میباشد، نشان از تفاوت بیشتر در رشد تجارت مابین نرخهای ارز شناور و ثابت دارد.
مشاهدات نه چندان قوی نشان از آن دارد که ثابت کردن نرخ ارز اسمی میتواند از تعدیل قیمتهای نسبی از جمله دستمزدهای حقیقی، جلوگیری نماید. این امر کارآیی اقتصادی را کاهش میدهد. بخشی از رشد بهرهوری پایین و البته نه تمام آن، با سرمایهگذاری بالاتر تحت نرخهای ارز میخکوب شده خنثی میشود. مقایسه کشورهایی که رژیم ارزی خود را تعویض نمودهاند، نشان میدهد که حرکت به سمت نرخهای ارز شناور افزایش در رشد تولید ناخالص داخلی را نتیجه میدهد. این افزایش ۳/۰درصد پس از یک سال از تعویض نرخ ارز و ۱درصد پس از دو سال از تعویض نرخ ارز به نرخ شناور بوده است.
نتیجهگیری
تجربه کشورهای عضو صندوق بینالمللی پول نشان میدهد که نوع رژیم ارزی بر تورم و رشد اقتصادی موثر است. نتایج قوی مربوط به تورم است. نرخهای میخکوب شده ارز به طور معناداری با عملکرد تورم بهتر همراه است (تورم پایینتر و تغییرپذیری کمتر) و برخی مشاهدات حاکی از یک رابطه اعلی میباشد. با این وجود یک نکته احتیاطی وجود دارد. کشورهایی که دارای تغییرات مستمر نرخ برابری ارز میباشند (گرچه ظاهرا از یک نرخ میخکوب شده پشتیبانی کنند) نمیتوانند از منافع ضد تورمی ناشی از رژیم ثابت نرخ ارز بهرهمند شوند.
انتخاب رژیم ارزی همچنین بر رشد اقتصادی نیز تاثیرگذار است. نرخهای میخکوب شده با سرمایهگذاری بالاتر همراه است. اما این نرخهای میخکوب شده با رشد بهرهوری کندتر نیز مرتبط است. به طور خالص، رشد تولید، تحت رژیمهای ارزی میخکوب شده اندکی پایینتر است. بهعلاوه عدم توانایی در استفاده از نرخ ارز اسمی به عنوان مکانیزم تعدیل، بیثباتی بیشتر رشد اقتصادی را نتیجه میدهد.
بالاخره اینکه کشورهایی که خواهان کاهش تورم هستند، میخکوب کردن نرخ ارز را ابزار مناسبی مییابند. اما جایی که رشد اقتصادی کند بوده و انحراف نرخ ارز حقیقی رایج باشد، رژیم ارزی شناورتر میتواند مفید باشد. انتخاب بین کاهش تورم و سرعت بخشیدن به رشد اقتصادی یک رابطه مبادلهای است و بستگی به شرایط حاکم بر اقتصاد یک کشور دارد.
ارسال نظر