دریای چین جنوبی صحنه رقابت چین و آمریکا در قرن ۲۱
آرامش برای کسب مشروعیت
منبع: فارن افرز
اشاره: نویسنده فارنافرز در متن پیشرو شواهدی میآورد مبنی بر این که چین تصمیم گرفته است سیاست خارجیاش را چنان تنظیم کند که از خود چهرهای معتدلتر بنمایاند.
مترجم: ایرج جودت
منبع: فارن افرز
اشاره: نویسنده فارنافرز در متن پیشرو شواهدی میآورد مبنی بر این که چین تصمیم گرفته است سیاست خارجیاش را چنان تنظیم کند که از خود چهرهای معتدلتر بنمایاند. نویسنده معتقد است این تصمیم چین به دو جهت است، یکی این که به این نتیجه رسیده است که مسیر خصمانهای که پیش از این در قبال برخی از کشورها در پیش گرفته بود، چندان نتیجه مثبتی در پی نداشته است و دیگر این که میخواهد دلیل منطقی حضور و تاثیر پررنگ آمریکا در منطقه را بکاهد. در واقع به نظر نویسنده، چین میخواهد بهانه را از آمریکا و کشورهای منطقه جنوب شرق آسیا برای گسترش غیرمعمول فعالیتها و روابطشان بگیرد. چه شواهدی این تغییر نگرش را پشتیبانی میکند و آیا این تغییر پایدار خواهد بود یا خیر؟ میتوانید بخشی از پاسخ به این سوالات را در متن زیر بخوانید.
چین در سالهای اخیر به طور فزایندهای در پی عرض اندام و دفاع از قلمرواش و ادعای مالکیت بر جزایر و مناطقی از دریای چین جنوبی برآمده است و همزمان شش کشور دیگر منطقه نیز چنین داعیههایی را مطرح نمودهاند. پکن آشکارا مشروعیت سرمایهگذاریهای شرکتهای نفتی خارجی در صنایع انرژی ویتنام را به چالش کشیده است، بر حق حاکمیتش بر جزایر و آبهایی بسیار دورتر از سرزمین اصلی چین تاکید ورزیده و با این ادعا که در حال اجرای تحقیقات زلزلهشناسی در منطقه است، برای صدها ماهیگیر اطراف جزایر تحت تصرف پاراسل و کشتیهای فیلیپینی و ویتنامی مزاحمت ایجاد کرده است. بسیاری از کشورهای آسیای شرقی این رفتار چین را نشانه عزم این کشور برای یکجانبهگرایی بیشتر و اتخاذ روندی خصمانه در منطقه میبینند. اما به رغم چنین نگرشی چین در پی راهبردی ملایم و دوستانه تر و زدودن زنگار از چهرهای که از این کشور در شرق آسیا تصویر شده و از میان بردن دلایل منطقی حضور بیشتر آمریکا در منطقه نیز بوده است.
اولین نشانههای راهبرد نوین چین به اواخر ژوئن و زمانی کههانوی نماینده ویژهای را برای گفتوگو درباره اختلافات دریایی دو کشور به پکن فرستاد برمیگردد. این دیدار زمینه را برای موافقتنامه جولای ۲۰۱۱ میان چین و ده کشور عضو سازمان کشورهای جنوب شرق آسیا- آسه آن- فراهم نمود. پیشنویس این موافقتنامه در سال ۲۰۰۲ پس از یکسری برخوردها در دریای چین جنوبی تنظیم شده بود. در این موافقتنامه بر خویشتنداری بیشتر و جلوگیری از اقداماتی که میتواند رویاروییها را پیچیدهتر کند یا افزایش دهد، تاکید شده بود. از تابستان گذشته مقامات ارشد چین به ویژه رهبران سیاسی نظیر هوجینتائو رییسجمهور و ون جیابائو نخست وزیر بر الگوی سیاسی دنگ شیائو پینگ رهبر سابق چین مبنی بر تعامل سازنده در مناقشات دریای چین جنوبی و تمرکز بر همکاریهای اقتصادی صحه گذاشتهاند. هوجینتائو در آگوست سال ۲۰۱۱ در اظهاراتی راهبرد
دنگ شیائو پینگ در تاکید بر این نکته که کشورهای ذینفع میتوانند با کنار گذاشتن اختلافات در پی توسعه مشترک مناطق دریایی باشند را تکرار نمود. رسانههای چینی نیز با تغییر لحن آمرانهشان شروع به تاکید بر اهمیت همکاری و مشارکت نمودند و روزنامه مردم دست به انتشار مقالاتی در تفسیر اقدامات کمیته مرکزی حزب کمونیست چین برای کارمندان دولت زد. علاوه بر این چین در اکتبر به توافق دیگری با ویتنام بر سر اصول اساسی حل و فصل موضوعات دریایی رسید که تاکید دوبارهای برحقوق بینالملل به ویژه کنوانسیون حقوق دریاهای سازمان ملل داشت. از آن زمان به بعد چین و ویتنام برای عملی کردن توافقشان با تشکیل یک گروه کاری اقدام به تعیین حدود مرزی و رونق و توسعه بخش جنوبی خلیج تونکن در جوار جزایر مورد اختلاف پاراسل نمودند.
پیش از کنفرانس سران آسهآن در نوامبر ۲۰۱۱، چین اعلام نمود که سه میلیارد یوآن معادل ۴۷۶ میلیون دلار را برای تاسیس صندوق همکاری دریایی سازمان آسهآن در مورد تحقیقات علمی، حفاظت از محیط زیست، آزادی کشتیرانی، عملیات جستوجو و نجات و مبارزه با جرائم بینالمللی در دریا اختصاص داده است. گستره اقدامات مشترک حکایت از آن دارد که راهبرد پکن بسیار فراتر از اجرای صرفا تاکتیکهای قدیمی است. چین برای نشان دادن استراتژی جدید که مبتنی بر همکاریهای مشترک است، بسیاری از اقدامات خصمانهاش در طول سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ را متوقف کرده است. به طور مثال کشتیهای گشتی چینی از سال ۲۰۱۰ به ندرت ماهیگیران ویتنامی را متوقف یا بازداشت کردهاند و این در حالی است که میان سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰ چین ۶۳ کشتی ماهیگیری ویتنامی را توقیف و تنها پس از پرداخت جریمه سنگین آنها را آزاد کرده بود. چین همچنین از ماه اکتبر از ایجاد موانع در بهرهبرداری و حفر چاه توسط شرکت نفتی اکسون و عملیات اکتشاف در آبهای مورد اختلاف میان دو کشور خودداری کرده و سیاست مدبرانه دوستی هر چه بیشتر با همسایهاش را در پیش گرفته است.
اکنون سوال اینجاست که چرا چین به سمت راهبردی معتدلتر تغییر جهت داده است. پکن اکنون بیش از هر چیز به این حقیقت پی برده که برخوردهای خصمانه به منافع سیاست خارجیاش آسیب زده است. یکی از اصول استراتژی کلان چین همواره حفظ روابط مطلوب با قدرتهای بزرگ، کشورهای در حال توسعه و همسایگانش بوده است. واکنشهای چین در دهه گذشته در دریای چین جنوبی این اصل اساسی را تضعیف و بر فضای دوستانه در جنوب شرق آسیا خدشه وارد آورده بود و این مساله انگیزه مشترکی برای کشورهای منطقه در نزدیک شدن و کسب حمایت واشنگتن در ضدیت با چین ایجاد مینمود. چین با رفتارش انگیزه لازم برای دخالت هرچه بیشتر آمریکا در منطقه و قرار گرفتن منازعات دریای چین جنوبی در روابط چین و آمریکا ایجاد کرده بود. از تابستان گذشته چینیها دریافتهاند که بسیار تند رفتهاند و اکنون پکن در پی برنامهریزی برای ساختن وجههای آرام و بیخطر از خود در منطقه و جلوگیری از تشکیل اتحادی از کشورهای آسیا علیه چین و کاهش تمایل دولتهای منطقه به بهبود و افزایش سطح روابط با ایالات متحده و تضعیف دلیل منطقی برای حضور پررنگتر آمریکا در مناقشات منطقهای است.
به نظر میرسد راهبرد چین تاکنون به ویژه در مورد ویتنام موفقیتآمیز بوده است. این دو کشور روابط سیاسیشان را از طریق افزایش مبادلات تجاری عمیقتر کردهاند. دیدارهای دبیرکل حزب کمونیست ویتنام با رهبران پکن در اکتبر ۲۰۱۱ و ملاقات با ژی جنپنگ رهبر بعدی چین در هانوی در دسامبر با هدف دادن آرامش روحی و روانی به دو کشور در مورد مناقشات دریایی و گسترش روابط دوجانبه طراحی شده بود. دو کشور همچنین بر سر برنامهای پنج ساله برای افزایش مبادلات تجاری تا ۶۰ میلیارد دلار تا سال ۲۰۱۵ توافق و وزرای خارجه چین و ویتنام بر راهاندازی گروه کاری برای موضوعاتی نظیر تحقیقات دریایی و استقرار یک خط تلفن قرمز میان خودشان و شروع گفتوگوها بر سر علامتگذاری مرزی در خلیج تونکن تاکید نمودند. راهبرد جدید پکن حکایت از اتخاذ استراتژی منطقی و چرخشی معنادار در سیاست خارجی این کشور دارد. با نزدیک شدن هجدهمین کنگره حزب کمونیست، رهبران چین خواهان یک فضای باثبات در خارجند و نکته اساسیتر اینکه بحرانهای بینالمللی آنها را نگران تغییر آرایش جدید سیاستمداران در پکن کرده است.
با انتخاب رهبران جدید آنها احتمالا برای تحکیم قدرت و تمرکز بیشتر بر مشکلات داخلی تلاش خواهند نمود تا مانع بروز بحرانهای بینالمللی شوند. راهبرد معتدلتر چین در دریای چین جنوبی انگیزه را برای جلوگیری از شکلگیری سیاستهای ستیزهجویانه که در سال ۲۰۱۰ در برابر ایالات متحده اتخاذ شده بود، فراهم مینماید.
اگر دلیل فوق را به ملاقات ژی جنپنگ در ماه گذشته از واشنگتن اضافه کنیم، میتوانیم نتیجه بگیریم که آمریکا نباید ترسی از واکنش چین در استراتژی اصلیاش برای آسیا که مستلزم روابط امنیتی با ایالات متحده در سراسر منطقه است، داشته باشد. چین در آینده اتکای بیشتری بر اهرمهای اقتصادی و دیپلماتیک به جای واکنشهای نظامی مستقیم خواهد نمود. با آنکه این امکان وجود دارد که روابط عمیقتر کشورهای جنوب شرق آسیا با آمریکا پکن را ستیزهجوتر کند اما خواه راهبرد جدید طولانیمدت باشد یا نه حداقل اثبات مینماید که چین هر لحظه که اراده کند میتواند دست به تنظیم مجدد سیاست خارجیاش بزند که میتواند خبر خوبی برای ثبات در کل منطقه باشد.
ارسال نظر