برای حل مشکلات بلندمدت پاکستان، باید همین اکنون دست به کار شد!
حرکت در جهت جریان آب
منبع: اکونومیست
شاید بیان این مطلب که پاکستان از بایرترین سرزمینهای جهان است برای میلیونها نفر که از سیلهای سنگین دو سال اخیر در این کشور رنج بسیار بردهاند، لطیفهای بیرحمانه به نظر برسد.
مترجم: امین رستار
منبع: اکونومیست
شاید بیان این مطلب که پاکستان از بایرترین سرزمینهای جهان است برای میلیونها نفر که از سیلهای سنگین دو سال اخیر در این کشور رنج بسیار بردهاند، لطیفهای بیرحمانه به نظر برسد. میزان سالانه بارش باران در این کشور کمتر از ۲۴۰ میلی متر بوده است و مقدار آب موجود به ازای هر شخص از حدود ۵۰۰۰مترمکعب در دهه ۱۹۵۰ به حدود ۱۱۰۰ مترمکعب کاهش یافته که این مقدار تنها اندکی از ۱۰۰۰ مترمکعبی بیشتر است که از آن به «کمبود آب» یاد میشود. کمبود آب از هر تهدید دیگری که در این گزارش به آن اشاره شده است، جدیتر است. خطر کمبود آب در پاکستان، در کنار جمعیتی که هر روز در حال افزایش است، تبدیل به تهدیدی بالقوه برای این کشور شده است.
پاکستان در امتداد حوزه رودخانه سند و بزرگترین سیستم آبیاری جهان که به آن متصل بوده و از آن تغذیه میگردد، قرار دارد. اگر از بالا به این کشور نگاه کنید، پاکستان را سرزمینی قهوهای رنگ، مملو از گرد و غبار و بیحاصل و لمیزرع خواهید یافت. تنها حدود یک چهارم از زمینهای پاکستان حاصلخیز بوده و تحت زراعت قرار میگیرند. بنابر بررسی انجام شده در سال ۲۰۰۹ توسط مرکز وودرو ویلسون (Woodrow Wilson)در واشنگتن ایالات متحده، حداقل ۹۰ درصد آب شیرین پاکستان برای آبیاری و کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد. در عینحال، این گزارش همچنین بیان میدارد که «رژیمهای فشرده آبیاری و عملیات ضعیف زهکشی باعث آب سیری یا اشباع شدن با آب و شور شدن خاک در تمامی کشتزارهای پاکستان شده است. در نتیجه، پهنههای وسیعی از زمینهای غنی کشاورزی این کشور یا بیش از اندازه خیس و اشباع شده از آب هستند یا آنقدر شورند که توان ثمردهی و تولید محصولات مطلوب از آنها سلب شده است.»
این بررسی همچنین پیشبینی میکند که تا سال ۲۰۲۵، میزان کمبود ذخیره سالانه آب پاکستان نسبت به تقاضا حدود ۱۰۰ میلیارد مترمکعب خواهد بود که این مقدار حدود نصف کل جریان آب موجود در رود سند در حال حاضر میباشد. در برخی از بخشهای کشور، مشکل کمبود آب پیش از این نیز بحرانی بوده است. برای مثال در نزدیکی کویته بلوچستان، سطح ایستایی یا سطح آب آزاد هم اکنون حدود ۳۳۰ تا ۴۰۰ متر (۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ فوت) زیر سطح میباشد و پیشبینی میشود که تا حدود ۵/۳ متر در سال کاهش داشته باشد. بیشتر از ۲۰۰۰ چاه لولهای خشک شده است. بهرغم هزینه بالای پمپاژ کردن آب با استفاده از پمپهای برقی، یارانههای اعطایی برای برق باعث میشود تا مردم، به این کار ترغیب شوند.
یک متخصص آبشناس به نام جان بریسکو (John Brsicoe)، که در گذشته برای بانک جهانی کار میکرده و هم اکنون نیز مشغول مطالعه و بررسی برای گروه خیریه «دوستداران پاکستان دموکرات» میباشد، میگوید که در اکثر موارد حدود ۶۰ درصد ذخایر آب کویته در بررسیها محاسبه نمیشود؛ به دلیل نشت یا دزدی آب. تنها راه حلی که وی برای حل مشکلات پیشنهاد میدهد آن است که استفاده از پمپها برای مصارف شهری متوقف شده و در مصارف دیگر نیز برای آن قیمت تعیین شود. اگر اقدام جدی در این باره صورت نگیرد، کویته با بیش از ۱ میلیون نفر جمعیت ممکن است به زودی از بین برود.
تشنگی زمینهای کویته تبدیل به یک مساله و پدیده ملی شده است. تا این لحظه دو پنجم جمعیت پاکستان به آب شرب سالم دسترسی ندارند. یخچالهای طبیعی هیمالیای غربی که به واسطه آب شدن یخ آنها و بارشهای صورت گرفته آب سالانه رود سند فراهم میگردد، همراه با افزایش دمای زمین در حال کاهش میباشند. در کوتاه مدت، این امر و بارشهای سنگینی که در دوسال گذشته رخ داده است، میتواند منجر به سیلهای بیشتری گردد. در بلندمدت، جریان آب رودخانه تا حدود آنچه بانک جهانی از آن به «وحشت انگیز» تعبیر میکند، یعنی تا حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد کاهش خواهد یافت.
اقدامات بسیاری برای جلوگیری از این بلای طبیعی میتوان صورت داد: تعمیر و مدرنیزه کردن کانالهای آبی؛ توسعه دادن طرحهای آبیاری که تندآبها و تندسیلها را به سمت سفرههای آب زیرزمینی منحرف کرده و باعث پر شدن آنها میشود؛ متوقف کردن یارانههای برق که باعث بهرهبرداری بیش از حد آب در کشاورزی توسط مردم میگردد و در نهایت ساختن سدهای کوچک و متوسط. اما بسیاری از متخصصان معتقدند پاکستان به چندین سد بزرگ نیز نیاز دارد که این امر بحثبرانگیز است. آنها میگویند که اگرچه آمریکا و استرالیا دارای سدهایی هستند که قادر به نگه داشتن سرریز ۹۰۰ روز یک رودخانه است، اما سدهای پاکستان تنها قادر به ذخیره جریان ۳۰ روز رود سند در حوزه این رود میباشند.
از نظر آقای بریسکو فایده اصلی سد دیامر باهاشا، علاوه بر تولید برق و کنترل سیل، میزان آبی است که این سد میتواند ذخیره کند. سد بزرگ دیگری به نام کالاباغ(Kalabagh)، که سالها مورد بحث و مجادله قرار داشت، ممکن بود هرگز ساخته نشود؛ زیرا قرار بود این سد در استان پنجاب باشد و این با اعتراض استان سند مواجه شد.
از نظر برخی که از تداوم سیاستهای آشفته پاکستان دلسرد شدهاند، این جدلها به خاطر دموکراسی تعلیقی پاکستان است. از نظر آنها، تنها یک دولت قدرتمند که تحت تاثیر داد و ستدهای روزانه و فساد پارلمانی قرار ندارد میتواند تصمیمات شدید مورد نیاز را اتخاذ کند: با افراطگرایی مبارزه کند، پایه مالیات را افزایش دهد، خشونت سیاسی را محدود کرده با تهدیدات محیطی و جمعیتی برای آینده پاکستان مقابله کند.
تمام این امیدها برای داشتن دولتی قاطع، بیطرف، و مجری با آمدن آقای مشرف رنگ حقیقت به خود گرفت. در کشور پاکستان، مردم همواره چشم به قدرت و اقتدار ارتش دوختهاند، اما حاکمیت نظامی پاسخ مقتضی برای این شرایط نیست. از این گذشته، این روش بیش از نیمی از تاریخ موجودیت پاکستان مورد استفاده بوده است [و نتیجه مورد نظر را به دست نداده است چیزی که تاکنون امتحان نشده است] حاکمیت واقعی مدنی به پشتوانه حمایت تمام و کمال ارتش است.
البته اینکه فرض کنیم ارتش به طور کامل دست از سیاست بکشد امیدی واهی است، اما میتوان انتظار داشت که یک فرماندهی عالی بلندپایه بتواند به اوضاع کشور سر و سامان دهد. این فرماندهی باید متوجه باشد که سازش کردن با گروههای تروریستی تبدیل به تهدیدی برای آینده کشور و همینطور برای وجهه خود آنها خواهد شد؛ باید متوجه باشند که صلح حقیقی با هند آرزوی دیرینه مردم پاکستان است؛ که سیاستها کمتر آشفته خواهند بود اگر ارتش کمتر دخالت کند؛ حتی در سطوح پایینتر و همانطور که یکی از نمایندگان مجلس نوامبر گذشته درباره ISI گفت: «باید متوجه باشد که وقتی آنها قادرند احزاب سیاسی را تامین مالی کنند و در امور دموکراتیک دخالت کنند، چرا نمیتوانند قبضهای برقشان را پرداخت کنند؟!».
موز تنها میوه موجود نیست!
مستند بیبیسی، که اپراتورهای کابلی محلی را مجاب کرد تا این کانال تلویزیونی را بلوکه و فیلتر کنند، مصاحبهای را با امرالله صالح رییس سابق سرویس جاسوسی افغانستان صورت داده است. او درباره ملاقات سال ۲۰۰۷ خود با آقای مشرف، رییس جمهور وقت پاکستان، گفت که در آن مساله شک دولت افغانستان به اینکه بن لادن در منطقهای مسکونی از پاکستان زندگی میکند، مطرح شد. آقای مشرف کنترل خود را از دست داده و فریاد کشیدند: «مگر من رییس یک جمهوری موز هستم؟۱» البته او در این باره نیازی به نگران شدن ندارد. تنها از یک بعد میتوان جمهوری پاکستان را یک جمهوری موز دانست و آن هم این است که نیروهای نظامی از کنترل اشخاص غیرنظامی خارج بوده و غیرمسوول و غیر جوابگو هستند.
پاورقی:
۱- در اصطلاح سیاسی، جمهوری موز به کشوری گفته میشود که از نظر سیاسی ناپایدار است و به جهت اقتصادی وابسته به صادرات منابعی محدود (مثل میوه و مواد معدنی) است. چنین کشوری معمولا یک طبقه کارگر فقیر دارد که تحت زعامت یک قشر مرفه قرار دارد.
ارسال نظر