منبع: مک‌کینزی
مترجم: امین گنجی
بنیان رشد اقتصادی در قرن بیستم منابع ارزان بود، اما در قرن بیست و یکم اوضاع متفاوت است.

آیا اقتصاد جهانی به دورانی وارد شده است که قیمت کالاها در آن به‌طور پیوسته و ماندگاری بالا خواهد ماند؟ پژوهش ما نشان می‌دهد که صرفا ظرف هشت سال گذشته، قیمت کالاها نه تنها سیر نزولی قرن بیستم را طی نکرده است، بلکه به سطوحی رسیده‌اند که از اوایل دهه ۱۹۰۰ تاکنون دیده نشده بود (ر.ک. نمودار). به علاوه، ناپایداری قیمت‌ها اکنون از هر زمان دیگری پس از شوک‌های نفتی دهه ۱۹۷۰ بالاتر است. تحلیل ما نشان می‌دهد که اگر گرایش‌های کنونی اقتصاد جهانی باقی بماند، قیمت‌ها
دست‌کم برای بیست سال آینده همچنان بالا و متغیر باقی می‌مانند. دلیل این امر فراز و فرود بازارهای منابع جهانی در واکنش به تقاضای جهانی پرنوسان و عرضه انعطاف‌ناپذیر در قبال این نوسان‌های تقاضا است.


بر اساس پیش‌بینی‌ها، تقاضا برای انرژی، مواد غذایی، فلزات و آب باید به شکلی توقف‌ناپذیر رشد کند، زیرا سه میلیارد مصرف‌کننده طبقه‌متوسطی جدید در دو دهه آینده وارد بازی می‌شوند. برای مثال، تعداد خودروها بنا به پیش‌بینی‌ها تا سال 2030 تقریبا به دو برابر میزان فعلی، یعنی به 7/1 میلیارد خواهد رسید. انتظار داریم طی همین مدت در هند مصرف انرژی برای هر فرد بر حسب کالری 20 درصد از میزان فعلی آن بیشتر شود و در همین حال، سرانه مصرف گوشت برای هر فرد در چین تا 60 درصد افزایش یابد و به این ترتیب سالانه به حدود 80 کیلوگرم (176 پوند) برسد. تقاضا برای زیرساخت‌های شهری نیز ترقی خواهد کرد. برای مثال، چین باید سالانه حدود دو و نیم برابر کل مساحت مسکونی و تجاری شهر شیکاگو، زیربنای مسکونی برای شهروندان خود بسازد و هند نیز سالانه به اندازه یک شهر شیکاگو دست به این کار خواهد زد.
چنین رشد قابل توجهی در تقاضا برای کالاها در واقع غیرعادی نیست. همین عوامل را می‌شد در قرن بیستم نیز دست به کار دید؛ در قرنی که جمعیت سیاره زمین سه برابر شد و تقاضا برای منابع مختلف گاه تا ۶۰۰ درصد و گاه حتی تا ۲۰۰۰ درصد افزایش یافت. اگر در قرن بیستم هم عرضه ثابت باقی مانده بود، قیمت کالاها بالا می‌رفت، اما پیشرفت‌های چشمگیر در عرصه کنکاش، حفاری، استخراج و زراعت باعث شد تا عرضه همچنان بیشتر از تقاضای نجومی این قرن باقی بماند و قیمت‌های واقعی را کاهش دهد و شاخص کالاهای اساسی به نصف برسد. این توانایی برای دسترسی به منابع هرچه ارزان‌تر باعث شد تا اقتصاد جهانی پیشرفتی دو هزار درصدی را تجربه کند.
اما امروز نسبت به قرن بیستم سه تفاوت وجود دارد. نخست، ما اکنون نسبت به تاثیرات بالقوه انتشار گازها و ترکیبات کربنی ــ که در نسبت مستقیم با استفاده فزاینده از منابع قرار دارند ــ بر آب و هوا آگاهیم. اگر تغییرات عمده‌ای در روند تولید رخ ندهد، میزان جهانی انتشار گازهای کربنی بالای سطح مجاز باقی می‌ماند؛ یعنی همان سطحی که میزان گرم‌شدن جهان را زیر دو درجه سلسیوس نگاه می‌دارد (دو درجه آستانه‌ای است که فرا رفتن از آن به زعم دانشمندان فاجعه خواهد آفرید.)
ثانیا، دیگر افزایش و گسترش عرضه کالاها، به‌خصوص در کوتاه‌مدت به شدت دشوار شده است. در حالی‌که ممکن است با کمبود مطلق منابع مواجه نشویم ــ زیرا نوآوری‌ها در زمینه بهینه‌سازی می‌توانند ما را از این خطر برهانند ــ اما در نقطه‌ای هستیم که عرضه کاملا انعطاف‌ناپذیر شده است. در درازمدت هزینه‌های نهایی استفاده از بسیاری منابع افزایش می‌یابند.


ثالثا، پیوندهای میان منابع مختلف به طور روزافزون از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود. برای مثال، تاثیرات کمبود بارش را در جایی در نظر بگیرید که هفتاد درصد کل منابع آب برای کشاورزی و ۱۲ درصد دیگر برای تولید انرژی صرف می‌شوند. در اوگاندا، کمبود بارش‌ها به قیمت‌های نجومی انرژی انجامیده و مصرف سوخت‌های تولیدی از چوب را افزایش داده و بنابراین در نهایت به جنگل‌زدایی و فرسایش خاک راه برده است که این دو مورد آخر خود می‌توانند کمبود منابع غذایی را به همراه بیاورند.
قیمت‌های بالاتر کالاها می‌تواند عرضه و تقاضا را به تعادل نزدیک‌تر کند؛ اما از نظر سیاست‌گذاران چنین ابزاری برای رسیدن به تعادل مناسب نیست، زیرا هزینه‌های بالا می‌توانند رشد و میزان سود را کاهش دهند. رویکرد دیگر افزایش «قابلیت تولید» منابع طبیعی است. این کار را می‌توان برای مثال با بهبود نرخ بازیابی استخراج، بهینه‌سازی انرژی خانه‌ها و تصفیه آب‌های پسماند
انجام داد.
پژوهش ما نشان می‌دهد که افزایش قابلیت تولید منابع طبیعی می‌تواند بیش از 20 درصد تقاضای پیش‌بینی‌شده برای انرژی، فولاد، آب و زمین در سال 2030 را تامین کند. به علاوه، هزینه‌های بالای منابع در درازمدت خود می‌تواند محرکی باشد برای گسست از روش‌های پیشین تولید و مصرف و ابداع روش‌های نو. در هر حال راه زیاد و دشواری پیش روی ما است و هنوز باید کارهای بسیاری در این زمینه انجام شود. با همه اینها، باید در نظر داشت که به عصر جدیدی قدم گذاشته ایم: عصری که گزینه‌های بسیار کمی برای انتخاب داریم و دیگر باید دست به عمل بزنیم.