حذف صفرها همزمان با اصلاح سیاست‌های پولی

عکس: نگار متین‌نیا

بانک مرکزی به لزوم اصلاح سیاست‌های پولی اذعان دارد، اما چون تغییر واحد پولی اثر ماهوی در اقتصاد ندارد

می‌تواند در کنار اصلاح سیاست‌های پولی اجرا شود و نه لزوما با تاخیر زمانی نسبت به آن دنیای اقتصاد- معاون اقتصادی بانک مرکزی در واکنش به انتشار نظر تحلیلی دکتر مسعود نیلی مبنی بر لزوم اولویت دادن به اصلاح سیاست‌های پولی پیش از حذف صفرهای پول ملی، توضیحاتی ارائه و تاکید کرد:«باتوجه به اینکه تغییر واحد پولی اثر ماهوی در اقتصاد ندارد، می‌تواند در کنار اصلاح سیاست‌های پولی و نه لزوما با تاخیر زمانی نسبت به آن اجرا شود. بانک مرکزی نیز به لزوم اصلاح سیاست‌های پولی اذعان دارد لیکن تفاوت با ‌نظرات استاد در قائل شدن به تقدم و تاخر است که از این بابت شاید نیازی به ترتیب و ترتب زمانی نباشد.»

دکتر نیلی در تحلیل یادشده تغییر واحد پولی را یک «ضرورت» دانسته، اما تاکید کرده بود که بهتر است این کار پس از تخلیه کلیه‌ «آثار قیمتی» هدفمند‌کردن یارانه‌ها صورت پذیرد و اولویت‌های سیاستگذارانه در این زمینه رعایت شود.

تا کی صبر کنیم؟

حسین قضاوی، معاون اقتصادی بانک مرکزی در واکنش به این تحلیل در یادداشتی نوشت: ۱-دکتر نیلی در قسمتی از سخنرانی خود فرموده‌اند «بهتر است این کار پس از تخلیه کلیه آثار قیمتی هدفمند کردن یارانه‌ها صورت پذیرد.» در مقابل می‌توان اینگونه پرسش کرد که این سیاست صبر و انتظار چه نتیجه مثبتی به همراه داشته یا رافع چه نگرانی است؟ از دو حالت خارج نیست. حالت اول: فشارهای تورمی هدفمند کردن یارانه‌ها آنقدر زیاد خواهد بود که ممکن است لازم باشد بیش از ۴ صفر از پول ملی حذف شود. لذا باید صبر کرد تا این دوران سپری شود آنگاه نسبت به تعدادی صفری که قرار است حذف شوند، تصمیم گرفت. حالت دوم: پیش‌بینی می‌شود که حذف صفر، آثار روانی شدیدا تورم‌زا خواهد داشت. لذا باید صبر کرد تا آب‌ها از آسیاب بیفتد آنگاه رفرم پولی را اجرا کرد. در مورد حالت اول باید گفت که چنین برآوردی از آثار تورمی برنامه هدفمند کردن یارانه‌ها وجود ندارد و نیازی به حذف بیش از ۴ صفر دیده نمی‌شود. در خصوص حالت دوم هم مبنای نظری یا شواهد تجربی نمی‌توان سراغ گرفت که چنین موضوعی راتایید کند. مضافا اینکه نتایج دو گزارش بانک مرکزی در خصوص آثار گرد کردن قیمت‌ها بر متوسط هزینه یک خانوار شهری و آثار گرد کردن قیمت‌ها بر تغییرات شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی که در پایگاه اطلاع‌رسانی بانک مرکزی در دسترس می‌باشد، خلاف این ادعا را نشان داده است.

تورم انباشته ۵۷۰۰۰ درصدی

۲-دکتر نیلی همچنین عقیده دارند برای کشورهایی که جزو ابرتورم‌ها محسوب نمی‌شوند، تغییر واحد پول در اولویت نیست. حال این سوال مطرح است که آیا الزاما یک کشور باید در دوره زمانی کوتاهی شاهد تورم‌های شدید باشد تا به فکر اصلاح پول ملی بیفتد یا انباشت تورمی ۵۷۰۰۰درصدی (ولو طی ۴ دهه) و آثار ناخوشایند و هزینه‌زای ناشی از آن هم می‌تواند توجیه‌کننده این امر باشد؟ به نظر می‌رسد خواننده خود می‌تواند قضاوت کند که هردو مصداق نیازمند درمان هستند. کشورهایی هم که اصلاح پولی با حذف صفر انجام داده‌اند، برخی از ابر تورم رنج می‌برده‌اند و برخی هم انباشت تورمی در طول دوران گذشته را به حدی می‌دیده‌اند که حذف صفر را ضرورتی گریزناپذیر دیده‌اند.

مشکلات دیگر را چه کنیم؟

۳-سخنران سمینار بانکداری اسلامی درادامه گفته‌اند «اولویت اقتصاد کشور، رفرم و اصلاح سیاست‌های پولی است.» آیا اولویت داشتن اصلاح سیاست پولی بر اصلاح پول ملی، به معنی ترتیب و ترتب زمانی است و چنانچه اولی حاصل نشد، به خاطرنبود مدینه فاضله مورد نظر، باید مردم را رها کرد تا با مشکلات تعدد صفرها، بی‌معنی بودن واحد اصلی و فرعی پول ملی، عدم کاربرد نام پول ملی و حجم بالای تعداد برگ‌های اسکناس دست و پنجه نرم کنند؟ افرادی که ترتیب وترتب زمانی قائل هستند، زمان مناسب را چند سال دیگر می‌دانند ؟ آیا سال ۱۳۹۳ زمان مناسب نیست؟ چند سال بعد انتظارات آنها از اصلاح سیاست‌‌های پولی تحقق یافته تلقی می‌شود؟ آیا چنانچه یکی از شمع‌های خودروی شما به دلیل آلودگی سوخت از کار افتاد، صبر می‌کنید تا پالایشگاه‌های سوخت خط تولیدخود را اصلاح کنند ؟چرا که اولویت در اصلاح سوخت است؟ یا درکنار تلاش برای اصلاح الگوی تولیدپالایشگاه، برای گذران راحت‌تر زندگی، شمع خودرو را هم به خاطر ضعف کارآیی عوض باید کرد؟

فقط برای حفظ پرستیژ نیست

۴-دکتر نیلی افزوده‌اند که «اگر این کار برای افزایش پرستیژ ملی ما در مقابل کشورهای دیگر انجام می‌شود، نتیجه‌ای ندارد. چون دقیقا مثل این است که از دمای هوای یک منطقه دو صفربرداریم اما دراین صورت در احساس گرما تغییری به وجود نخواهد آمد.» در مقابل می‌توان گفت بانک‌های مرکزی صرفا با قصد افزایش پرستیژ در مقابل ارز سایر کشورها دست به انجام چنین برنامه پر هزینه‌ای نزده‌اند و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. درواقع، بیان و ثبت ساده‌تر نرخ‌های برابری ارز یک کشور در مقابل ارزهای جهانروا یکی از فواید حاشیه‌ای است که از اجرای این برنامه حاصل می‌شود. مضافا اینکه تشبیه به کاررفته نوعی قیاس مع الفارق است. زیرا درست مثل این است که طول دماسنج‌ها متفاوت باشد و یک فرد از دماسنج ۴۲ واحد درجه و دیگری از ۴۲۰۰۰۰ واحد درجه‌ای استفاده کند. اولی می‌تواند دماسنج خود را به راحتی حمل کند، ولی دیگری برای حمل و استفاده از آن شاید نیاز به جرثقیل داشته باشد و البته که هر دو دماسنج یک میزان حرارت را در مناطق مختلف نشان می‌دهند.

ربطی به تورم ندارد

۵- از نظر رییس محترم دانشکده اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف، «تفاوت اقتصاد ما با کشورهای دیگر در انباشت تورم است و حذف صفرها این انباشت تورم را از بین نخواهد برد.» در تایید فرمایشات ایشان نیز به نظر نمی‌رسد مدافعین اصلاح پول ملی قائل به این باشند که حذف صفرها، انباشت تورمی را از بین می‌برد. در واقع، حذف صفرها نه عامل عمده‌ای در ایجاد و نه عامل عمده‌ای در رفع تورم است. حذف صفر تسهیل کننده مبادلات است وموجب می‌شود مردم همان نامی را به کار ببرند که حکم قانون است. با همان صفرهایی از پول ملی نام ببرند که حکم قانون است. اختلاط ذهنی در ریال و تومان نداشته باشند. واحد فرعی پول کارآیی داشته باشد. سکه‌ها ذوب و تبدیل به کالای دیگر نشوند. یک واحد پول اصلی قدرت خرید داشته باشد. برابری یک واحد پول ملی در قبال یک واحد ارز خارجی این تعداد رقم اعشار نداشته باشد. حجم اسکناس تا این میزان زیاد نباشد. در هزینه‌های چاپ و امحا صرفه‌جویی شود. دستگاه‌های خودپرداز کمتر فرسوده شوند. این همه دستگاه پول شمار لازم نباشد. در واقع، مردم این انتظارات را از حذف صفر دارند و اقتصاددانان هم به دنبال حذف تورم به کمک حذف صفرها از پول ملی نیستند.

رد اثر عکس بر تورم

۶- ایشان در بخش دیگری از سخنان خود اشاره کرده‌اند که «حذف صفرها ممکن است علامت برعکس بدهد؛ چون نشان دهنده این است که ما ابر تورم داشته‌ایم و حالا مجبور به حذف صفر‌ها هستیم.» در پاسخ باید گفت که تمامی اقتصاددانان و دست‌اندرکاران مسائل پولی به این واقعیت اذعان دارند که تورم ایران از نوع تورم مزمن و انباشته است. مردم نیز در زندگی روزمره خود دریافته‌اند که اقتصاد ایران تا کنون دچار ابر تورم نبوده است. بنابراین این علامت برای چه گروهی ممکن است مشاهده شود؟ چنانچه منظور ایشان این بوده که این برنامه منجر به ابر تورم می‌شود نیز باید گفت که مبنای نظری این ایده را درکجا می‌توان سراغ گرفت و چگونه می‌شود که حذف صفر به ابر تورم بینجامد. شاید نتوان در تورم‌زا بودن حذف صفر، مبنای نظری سراغ گرفت؛ اما عکس آن را می‌توان تا حدودی استدلال کرد. زیرا وقتی صفرها کم می‌شود، بانک‌ها مجبور هستند برای پاسخگویی به مشتریان مبالغ بیشتری در شعب و دستگاه‌های خودپرداز نگهداری کنند. مردم هم برای مخارج روزمره مبالغ بیشتری ممکن است همراه لازم داشته باشند؛ چون قطع‌های اسکناس درشت شده است. این دو پدیده، عاملی در جهت کاهش ضریب فزاینده پولی (قدرت خلق پول بانک‌ها) درکوتاه مدت به حساب می‌آید. با معرفی ایران چک بانک مرکزی این قضیه مصداق پیدا کرد. نقد در صندوق بانک‌ها از حدود ۸۰۰۰ میلیارد ریال، یکباره به ۴۰۰۰۰ میلیارد ریال افزایش یافت. اهل فن می‌دانند افزایش ذخایر نقد بانک‌ها عامل افت ضریب فزاینده پولی است. در آن هنگام ضریب فزاینده از عدد تقریبی ۵/۴ واحد به ۵/۳ واحد کاهش یافت. مضافا اینکه با حذف صفر‌های اضافی، مردم و سیاستگذاران کمتر توقعات موهومی از قدرت وام دهی بانک‌ها و بودجه دولت خواهند داشت که این امر انتظارات آنها را واقع‌گرایانه می‌کند که منجر به این می‌شود از تعدد پروژه‌های نیمه تمام کاسته شود. عوامل مذکور تورم زا محسوب می‌شود که با حذف صفر تخفیف می‌یابند. البته اثر آنها در تورم‌زدایی اندک است؛ به طوری ‌که همان بهتر که بگوییم حذف صفر نه تورم زا و نه تورم زدا است.

هزینه چاپ و امحای اسکناس

۷- ایشان گفته‌اند «حذف صفر از پول ملی خنثی نیست و حداقل به یک فرآیند تطبیق از بالا تا پایین جامعه نیاز دارد و هزینه‌هایی وارد می‌کند که ضروری نیست.» در مقابل می‌توان به این واقعیت توجه کرد که در حال حاضر سرجمع اسکناس منتشره و اسکناس امحایی در هر سال به طور متوسط حدود یک و نیم میلیارد برگ است. با حذف صفرها و درشت شدن مبالغ اسکناس‌ها، سرانه اسکناس از حدود ۱۰۰ برگ به استانداردهای جهانی کاهش یافته و کل اسکناس مورد نیاز جامعه به حدود یک و نیم میلیارد قطعه می‌رسد. هزینه اصلاح پولی تنها برابر با اسراف‌هایی است که در حال حاضر بی‌دلیل و با ایجاد زحمت برای مجموعه بانک مرکزی و به ویژه برای مردم طی سه یا چهار سال از بابت چاپ اسکناس جدید و امحای اسکناس‌های فرسوده اتفاق می‌افتد. حال این پرسش مطرح است که کدام یک هزینه بیشتری بر اقتصاد کشور تحمیل می‌کنند. مخارج یک بار اجرای برنامه حذف صفر یا هزینه هرساله چاپ و امحای اسکناس؟ کدام سیاست هزینه زاست؟ حفظ وضع موجود یا اصلاح آن؟

اسکناس درشت رافع مشکل نیست

۸- در روزنامه دنیای اقتصاد قید شده که دکتر نیلی «چاپ اسکناس‌های درشت را در این شرایط بهتر دانسته‌اند». اما باید دانست چاپ اسکناس درشت همه مشکلات را مرتفع نمی‌کند، بلکه به طور موقت مشکل حجیم بودن اسکناس‌ها را برطرف می‌کند. اما برای سایر مشکلات موجود از قبیل، تعارض ذهنی ریال و تومان، تعدد صفرهایی که در ماشین حساب‌ها و دفاتر حسابداری نمی‌گنجد، بی‌هویتی واحد اصلی وفرعی پول و..... پاسخی ندارد.

با ضرورت تغییر سیاست‌ها موافقیم

۹- در پایان مطلب از قول ایشان آمده که «تغییر واحدپولی ضرورت است اما به تنهایی نمی‌تواند کارگشا باشد و اولویت با اصلاح نظام پولی است.» در این خصوص به نظر می‌رسد این جمله استاد زیبنده تقدیر است و جای اختلاف نظر ندارد. باتوجه به اینکه تغییر واحد پولی اثر ماهوی در اقتصاد ندارد، می‌تواند در کنار اصلاح سیاست‌های پولی و نه لزوما با تاخیر زمانی نسبت به آن اجرا شود. بانک مرکزی نیز به لزوم اصلاح سیاست‌های پولی اذعان دارد لیکن تفاوت با ‌نظرات استاد در قائل شدن به تقدم و تاخر است که از این بابت شاید نیازی به ترتیب و ترتب زمانی نباشد. اقتصاد پیچیدگی‌های زیادی دارد و نمی‌توان هر کاری را منوط به تحقق کاری دیگر کرد. به هرحال این واقعیت که در پایان سخنان، آقای دکتر نیلی نیز از باب اهمیت و ضرورت اجرای برنامه حذف صفر با سایرین که نظر مساعد دارند، همسو شده‌اند، جای تقدیر و تشکر دارد.