مترجم: حسین راستگو
منبع: اکونومیست
سرمایه‌ها و شرکت‌های چینی دارند به درون اروپا می‌خزند

وقتی در لندن سوار تاکسی می‌شوید و از منطقه تجاری کاناری‌وارف به بانک مرکزی انگلستان می‌روید، تجربه انگلیسی تقلید‌نا‌پذیری را از سر گذرانده‌اید. این یک تجربه تقلید‌نشدنی چینی هم هست.
تاکسی‌های سیاه‌رنگ لندن را مانگانیز‌برنز می‌سازد؛ بنگاهی که بخشی از آن متعلق به چیلی، خود‌رو‌ساز چینی است که مرکزش در شانگهای قرار دارد و شرکت سوئدی ولوو را نیز در مالکیت خود دارد. شرکت سرمایه‌گذاری چین (سی‌آی‌سی) که یک صندوق سرمایه‌گذاری دولتی است، سومین سهامدار بزرگSongbird States است که گروه کاناری‌وارف، مالک برج‌های بخش شرقی لندن را در کنترل خود دارد. سی‌آی‌سی ممکن است به زودی به یکی از سرمایه‌گذاران ساختمان سیتی‌گروپ، یکی دیگر از آسمان‌خراش‌های بزرگ لندن که به فروش گذاشته شده، بدل شود.
ساختمان بانک مرکزی انگلستان هنوز به مالکیت چینی‌ها در‌نیامده، اما بانک‌های چینی که از بحران مالی به این سو نزدیک به 300 هزار فوت مربع (28 هزار متر مربع) از فضای اداری لندن را خریده‌اند، روز به روز آن را بیشتر در حلقه خود می‌گیرند. بانک چین (Bank of China) که از سال 1929 به بعد در لندن بوده، تازگی‌ها ادارات مرکزی خود را به ساختمان‌های مجلل نویی که بر بانک مرکزی انگلیس اشراف دارند، منتقل کرده است. کمی‌پایین‌تر در همین خیابان شاه ویلیام، کارگران ساختمان آینده آی‌سی‌بی‌سی (یک غول بزرگ دیگر متعلق به دولت چین) را می‌سازند.
این علامت‌های آشکار از دست‌اندازی چینی‌ها به نگرانی اروپایی‌های بی‌شماری دامن می‌زند. در نظر‌سنجی انجام‌شده از سوی بخش جهانی تلویزیون بی‌بی‌سی در ماه مارس گذشته مشخص شد که نگرانی‌ها درباره انتقال قدرت اقتصادی دنیا به شرق رو به افزایش است. بیشتر مردمان آلمان، ایتالیا و فرانسه نگاهی منفی به رشد چین دارند (بنگرید به نمودار ۱). آمریکایی‌ها و کانادایی‌ها نیز احساسی مشابه آنها دارند. این نسبت‌ها در قیاس با نظر‌سنجی مشابهی که در سال ۲۰۰۵ انجام شده، بالا‌تر رفته‌اند.
نخبگان سیاسی اروپا تردید‌های کمتری دراین‌باره دارند. افزایش تعداد خریداران در بازار‌های اوراق قرضه دولتی، این سوال را برای چندین کشور مشکل‌دار اروپایی به بار آورده که آیا چین می‌تواند پاسخی به آرزو‌هایشان باشد. ون ژیابائو، نخست‌وزیر چین، این هفته در تور پایتخت‌های اروپایی که با استقبال با‌شکوه این کشور‌ها روبه‌رو شد، گفت که کشورش کماکان به خرید اوراق قرضه دولت‌ها که در قالب یورو هستند، ادامه می‌دهد. هیات‌های نمایندگی بین پکن و آتن، لیسبون و مادرید در رفت‌و‌آمد بوده‌اند تا دوستی جاودانی خود با چین را به مقامات این کشور قول دهند و ببینند که آیا می‌توانند چینی‌ها را به خرج مقداری پول در کشور‌شان ترغیب کنند.

به فریاد‌رس نیاز داریم
تنها دولت‌ها نیستند که به سرمایه چینی‌ها نیاز دارند. Saab، خودرو‌ساز سوئدی که این روز‌ها با مشکلات زیادی دست به گریبان است، تلاش می‌کند که سهام خود را به دو بنگاه چینی بفروشد و به این شیوه آینده‌اش را تضمین کند. ویکتور میرس آلمانی که تنها فرد خارجی در ادارات حقوقی دهنگ (یکی از بنگاه‌های حقوقی بزرگ چین) است، می‌گوید که هر ماه چند استفساریه را از بنگاه‌های مشکل‌دار اروپایی که به دنبال فرشته نجاتی از چین هستند، دریافت می‌کند.
در حقیقت چین نه منجی اروپا است و نه ویرانگر آن، اما احتمالا اروپا نیروی گسترش رو به بیرون چین را زود‌تر از آمریکا حس خواهد کرد. ممکن است اروپا به لحاظ سیاسی برای چین مهم نباشد، اما استقبالی که کشور‌های این قاره از چینی‌ها می‌کنند، بیشتر از آمریکا است. در سال 2005 یک شرکت نفتی چینی از خرید بنگاه یونوکال آمریکا باز‌داشته شد - رخدادی که هنوز برداشت‌های چینی‌ها را تحت تاثیر خود قرار داده است. بنگاه‌های اروپایی به شکلی قابل قبول بیشتر از همتایان آمریکایی خود به پول نیاز دارند و میزان فراوان دارایی‌های چین در قالب اوراق قرضه خزانه‌داری آمریکا محرکی است برای آن که دارایی‌های خود را تنوع بخشد و رو به بازار‌های دیگر گرداند.
در تحلیل یورش اقتصادی چین به اروپا باید فعالیت‌های این کشور را به سه دسته تقسیم کنیم (حتی اگر چه برخی از این تمایز‌ها در چین بیش از هر جای دیگر مبهم و نا‌مشخص هستند). دسته نخست، سرمایه‌گذاری‌های مالی دولت چین به میانجی ساز‌مان‌هایی مانند سی‌آی‌سی و اداره دولتی ارز (SAFE) که ذخایر بزرگ خارجی این کشور را اداره می‌کند، است. دسته دوم، سرمایه‌گذاری‌های خصوصی افراد ثروتمند و نیز (اندک‌اندک) شرکت‌های خصوصی است. دسته سوم نیز سرمایه‌گذاری شرکت‌های چینی در اروپا است.
اجازه دهید نخست به واکاوی در جریان‌های سرمایه‌گذاری مالی رسمی دولت چین بپردازیم. داده‌های مربوط به اینکه دولت این کشور در چه بخش‌هایی سرمایه‌گذاری می‌کند، اجمالی و دست و پا شکسته‌اند، اما در این میان دست‌کم دو نکته آشکار است. چین تمایل دارد که از سهم دارایی‌های دلاری خود در سبد دارایی‌هایش بکاهد و در این راستا منطقه یورو بدیلی طبیعی برای این کشور خواهد بود. سیمون دریک، تحلیل‌گر پولی در بانک آمریکایی بی‌ان‌وای ملون اشاره می‌کند که اکنون نزدیک به یک‌چهارم از ذخایر بیش از 3 تریلیون دلاری چین را دارایی‌های در قالب یورو شکل می‌دهند. با نظر به سرعت اخیر انباشت سرمایه از سوی چینی‌ها - نزدیک به 200 میلیارد دلار در هر فصل - گفته دریک حکایت از آن می‌کند که 150 تا 200 میلیارد از ذخایر چین از تابستان گذشته به این سو به منطقه یورو سرازیر شده‌اند. (چند میلیارد دلار دیگر از ذخایر این کشور نیز به دارایی‌های در قالب پوند استرلینگ اختصاص یافته‌اند.)
جریان‌های ورود سرمایه‌ای با این اندازه به توضیح این نکته کمک می‌کند که چرا یورو از آن چه بسیاری از تحلیل‌گران با نظر به بحران بدهی‌های دولتی این منطقه انتظار داشتند، بهتر عمل کرده است، اما این جریان‌ها همچنین می‌توانند نشان از ضعف‌های آتی داشته باشند. گرایش چین به کاهش سرعت انباشت ذخایر می‌تواند تقاضا برای دارایی‌های یورویی را کمتر کند. دریک می‌گوید که «این امر می‌تواند ارزش‌هایی بی‌اندازه متفاوت را برای یورو به همراه آورد».
اینکه چه اندازه پول متعلق به دولت چین به کشور‌های پیرامونی منطقه یورو راه یافته، کاملا معلوم نیست. استفن جن از صندوق سرمایه‌گذاری خصوصی اس‌ال‌جی ماکروپارتنرز معتقد است که شاید چینی‌ها به اندازه بانک مرکزی اروپا (ای‌سی‌بی) به خرید اوراق قرضه دولتی از کشور‌های درگیر بحران پرداخته باشند. انگیزه آنها شاید تا اندازه‌ای سیاسی بوده است. جن با لحنی گزنده می‌گوید که اروپایی‌ها اخیرا هیچ حرفی برای گفتن درباره ارزش یوآن نداشته‌اند، اما در این میان منطق تجاری نیز مطرح است. اگر فکر کنیم که بحران بدهی بیش از این پیش نخواهد رفت، مثلا اوراق قرضه دولت اسپانیا باز‌دهی خوبی را وعده می‌دهند.
بخشش و دهش هم محدودیت دارد. خبر‌های پر‌شور و حرارت اسپانیایی‌ها مبنی بر اینکه دولت چین به زودی به بانک‌های پس‌انداز مشکل‌دار این کشور پول تزریق خواهند کرد، به سرعت فرو‌کش کرد. امید‌ها برای در‌گرفتن سیلی از سرمایه چینی به یونان هنوز تحقق نیافته‌اند. مهم‌ترین معامله در این میان موافقتی است که با COSCO Pacific (غول متعلق به دولت چین و فعال در بخش بار‌بری و بنادر) شده تا پایانه‌ای را در بندر پیرائوس اداره کند و احتمالا ترمینالی دیگر را نیز بسازد، اما این معامله نه تنها چنگ‌انداختن فرصت‌طلبانه به روی دارایی‌ها نبود، بلکه در سال ۲۰۰۷ و در زمانه قیمت‌های بالا منعقد شد. در بازار‌های اوراق قرضه دولتی، پشتیبانی چین از کشور‌های سست‌تر و نا‌استوار‌تر می‌تواند با نزدیک شدن به سال ۲۰۱۳ کمتر شود.
هر چند ذخایر ارزی چین عمدتا به خرید دیون دولتی و شبه‌دولتی اختصاص یافته، اما این اتفاق برای تمام آن رخ نداده است. تحلیل اکونومیست بر روی دارایی‌های SAFE از شرکت‌های عضو شاخص اف‌تی‌اس‌ای‌ 100 نشان می‌دهد که دارایی‌های این بنگاه در قالب سهام این بنگاه‌ها نزدیک به 6/11 میلیارد پوند (6/18 میلیارد دلار) است که در میان دو‌سوم از بنگاه‌های عضو این شاخص تقسیم شده است. این رقم برابر است با اندکی کمتر از 1 در‌صد کل ارزش سهام این شاخص و در آن سهم بخش انرژی و مواد مصرفی غیر‌چرخه‌ای و مواد اولیه از همه بیشتر است (بنگرید به نمودار 2). حضور چینی‌ها در دیگر بازار‌های اروپایی بسیار کمتر از این آشکار است، هر چند این امکان وجود دارد که در این بازار‌ها به میانجی گروه‌های ثالثی مشغول به خرید سهام باشند.
مقامات دولتی چین می‌خواهند که سهم دارایی‌های واقعی مانند بنگاه‌ها را در سبد دارایی‌های خود زیاد‌تر کنند. آن گونه که از گزارش‌ها بر‌می‌آید، سی‌آی‌سی مثلا ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد دلار دیگر از ذخایر را نیز برای سرمایه‌گذاری دریافت خواهد کرد و بخشی از این پول روانه اروپا خواهد شد، اما احتمالا سرعت این فرآیند زیاد نخواهد بود. سرمایه‌گذاری از سوی دولت چین می‌تواند به لحاظ سیاسی تنش‌زا باشد. بسیاری از فعالیت‌های سی‌آی‌سی از طریق مدیران یک گروه ثالث انجام می‌شوند. در بخش‌هایی که این سازمان سهامی را مستقیما در مالکیت خود دارد، تا به حال گرایش چندانی به دخالت در اداره شرکت‌ها از خود نشان نداده است.
به عنوان مثال رویکرد سی‌آی‌سی در قبال سرمایه‌گذاری در املاک این بوده که به میانجی گروه کاناری‌وارف در برخی پروژه‌های بلند‌مدت در توسعه‌یافته‌ترین بازار‌های اروپا با شرکایی با‌تجربه شریک شود. چینی‌ها به میانجی این گروه در ساخت یک مرکز اداری در لندن به نام واکی‌‌تاکی نیز سهیم شده‌اند - مرکزی که تا سال 2014 فعالیت خود را آغاز نخواهد کرد و در آن هنگام نیز به زمان نیاز خواهد داشت تا واحد‌های مختلفش اجاره داده شوند.
جذابیت‌های سی‌آی‌سی برای شرکایش آشکار است، اما این سازمان می‌تواند همراه با پول زیادی که به همراه می‌آورد، اشغال‌گران چینی آینده را نیز با خود به کشور‌ها وارد کند. مشاوران املاک هم‌اکنون افزایش تعداد استفساریه‌های بنگاه‌های چینی درباره فضای اداری را گزارش می‌کنند. برخی بر این باورند که این سازمان دست آخر در مسکن دانشجویان که توسط جوانان چینی حاضر در دانشگاه‌های انگلیس پر می‌شوند، سرمایه‌گذاری خواهد کرد.
اگر جریان سرمایه‌های دولت چین به درون اروپا نسبتا افزایش یافته، اما ورود سرمایه‌های خصوصی این کشور پدیده‌ای جدید‌تر است. در پیمایش جدید انجام شده از سوی بنگاه مشاوره‌ای باین و شرکا و یک بانک چینی بر‌آورد شده که ثروت قابل سرمایه‌گذاری چینی‌ها 62 تریلیون یوآن (6/9 تریلیون دلار) است و تعداد افرادی که دارایی‌های قابل سرمایه‌گذاری با ارزش بیشتر از 10 میلیون یوآن دارند، امسال به 600 هزار نفر نزدیک خواهد شد. این افراد به گونه‌ای روز‌افزون آماده‌اند که بخشی از پول خود را در خارج از چین سرمایه‌گذاری کنند. به گفته جانسون شنگ از بنگاه باین، ثروتمندان چینی نسبتی از دارایی‌های خود را که در کشور‌های خارجی سرمایه‌گذاری شده، از 10 درصد در سال 2009 به 20 در‌صد در سال‌جاری رسانده‌اند.


بخش بزرگی از این سرمایه‌ها روانه هنگ‌کنگ و سنگاپور می‌شود، اما بخشی از آن نیز راه خود را به سوی اروپا باز می‌کند. کنترل‌های ارزی وجود دارند، اما با وجود این حجم بزرگ نقدینگی در چین، کسب موافقت نهاد‌های کنترل‌کننده آسان‌تر شده است. املاک که دارایی مورد انتخاب از سوی سرمایه‌گذاران چینی هستند، باز هم توجه آنها را به خود جلب کرده‌اند و لندن نیز به خاطر ضعف استرلینگ، نظام مطلوب مالیاتی و در غالب موارد، به خاطر برنامه‌های ثروتمندان چینی برای ثبت نام فرزندان‌شان در مدارس بریتانیایی، به هدف عمده این افراد در اروپا بدل شده است.


چینی‌ها در میان خریداران خارجی گران‌ترین املاک جدید در مرکز لندن، بیشترین سرعت رشد را دارند. این را جیمز توماس از بنگاه مشاوره‌ای جونز لانگ لاسال می‌گوید. فعالیت‌های تبلیغی که برای ترغیب سرمایه‌گذاری در لندن انجام می‌شوند و پیش از این در هنگ‌کنگ و سنگاپور متوقف می‌ماندند، اکنون در چین سرزمین اصلی ادامه می‌یابند و در این میان بانک‌های چینی و بنگاه‌های حقوقی غربی نیز به یکدیگر می‌پیوندند و نکاتی را درباره سرمایه‌گذاری و مالیات به خریداران احتمالی ارائه می‌دهند.
برخی از چینی‌ها به دنبال انجام سرمایه‌گذاری‌های تجاری‌اند. سیکی ژانگ که شعبه بنگاه مشاوره‌ای کوچک Celestial Globe در لندن را مدیریت می‌کند (بنگاهی که خریداران اهل سرزمین اصلی چین را هدف خود قرار داده است)، می‌گوید که سود زیادی در رستوران‌ها، هتل‌ها و کافی‌شاپ‌ها وجود دارد و این سود‌ها می‌توانند بخشی از سرمایه‌های چینی‌ها را به خود جذب کنند.


با این همه جریان سرمایه خصوصی را تنها ثروت فردی چینی‌ها تشکیل نمی‌دهد. شاید حساسیت‌زا‌ترین جایی که چین در آن پیشروی کرده، عرصه شرکت‌ها باشد، چه بنگاه‌های چینی و سرمایه‌داران‌شان رو به سوی کشور‌های خارجی کرده‌اند.
نباید درباره اهمیت اقتصاد‌های توسعه‌یافته غربی در سرمایه‌گذاری‌های خارجی چین بزرگ‌نمایی کرد. این کشور تا به امروز عمدتا بر سرمایه‌گذاری در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین که عرضه انرژی و منابع طبیعی فراوانی دارند، تمرکز کرده است.
با این همه بزرگ‌ترین معامله اعلام‌شده امسال چینی‌ها در اروپا، خرید ۲/۲ میلیارد دلاری الکم، تولید‌کننده نروژی پلی‌سیلیکون (یکی از عناصر کلیدی در ساخت صفحات خورشیدی) از سوی «شرکت ملی مواد شیمیایی چین» بوده است. همچنین گفته می‌شود که ایسلند که به کشور‌های نفت‌خیز شمالی بسیار نزدیک است، در میان باز‌دید‌کنندگان چینی به شدت محبوب است، اما داده‌های مربوط به جریان سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی چین نشان می‌دهد که اروپا تنها ۵/۳ در‌صد از حجم این دست دارایی‌های چین را به خود اختصاص می‌دهد (بنگرید به نمودار ۳). با این حال برخی معاملات به تنهایی می‌توانند تفاوت بزرگی را در ارقام پدید آورند.
پول را دنبال کنید؛ اگر می‌توانید
باز هم داده‌ها پرده از همه داستان بر‌نمی‌دارند. ارقام مربوط به سرمایه حاصل از سرزمین اصلی چین و هنگ‌کنگ غالبا در‌هم‌آمیخته می‌شوند. راه‌اندازی دفاتر نمایندگی هزینه چندانی ندارد و بعد هم می‌توان آنها را به تندی گسترش داد. این ارقام همچنین می‌توانند دامنه نفوذ چینی‌ها را از دید ما پنهان کنند. چیلی تنها ۲۰ در‌صد از مانگانیز‌برنز را در مالکیت خود دارد، اما در پروژه سرمایه‌گذاری مشترک این دو بنگاه که برای بازار‌های بین‌المللی تاکسی تولید می‌کند سهم بیشتری دارد؛ بزرگ‌ترین طلبکار این بنگاه بریتانیایی است و محور اصلی برنامه‌های راهبردی مانگانیز را شکل می‌دهد.ولید سارکیس از بنگاه سرمایه‌گذاری خصوصی باین می‌گوید که گرایش قدرت اقتصادی به سوی شرق به هر روی طبیعتا مایه آن می‌شود که بنگاه‌های اروپایی جای خود را به بنگاه‌های چینی و آسیایی بسپارند. در‌آمد‌ها و رشد به گونه‌ای روز‌افزون به این بخش دنیا وابسته می‌شوند. مدیران شرکت‌های سرمایه‌گذاری به انتقال مراکز اداری خود به شرق فکر می‌کنند و مکان‌هایی همچون هنگ‌کنگ را در فهرست نقاط احتمالی برای استقرار دفاتر خود وارد می‌کنند. سارکیس می‌گوید که «این فرآیند انتقال واقعا به تندی در جریان است».
روند رشد سرمایه‌گذاری‌های خارجی چین از روز روشن‌تر است. کریستین ملیلی از دانشگاه پاریس‌وست که به گرد‌آوری پایگاه‌داده‌ای درباره جریان‌های سرمایه‌گذاری چین در اروپا کمک کرده، می‌گوید که با وجود بحران مالی، معاملات چینی‌ها بی‌وقفه ادامه می‌یابند، در حالی که معاملات شرکت‌های هندی کمتر شده‌اند.
پشت این صحنه‌ها فعالیت‌های بسیار زیادی انجام می‌شود. صاحبان بانک‌های سرمایه‌گذاری به کرات معاملاتی را به بنگاه‌های چینی پیشنهاد می‌کنند (حتی اگر تنها برای پیشگیری از ورود پیشنهاد‌کنندگان جدید به این صحنه باشد). پنج سال پیش چنین کاری را انجام نمی‌دادند. صحبت تنها بر سر خرید بنگاه‌ها نیست. گفت‌وگو‌های آشکاری درباره انجام پروژه‌های بزرگ برق و زیر‌ساختی در اروپای شرقی از سوی چینی‌ها انجام می‌شود.درک بخش بزرگی از این چشم‌انداز سخت است، چون غالبا از طریق کار‌چاق‌کن‌هایی که غرب را می‌شناسند و ارتباط‌های خوبی در چین دارند، انجام می‌گیرد. دیدار اخیر
ون ژیابائو کاملا جلوی دوربین‌ها بود، اما هنگامی که معاملات انجام می‌شوند، غالبا معرکه‌گیری و سر و صدای زیادی به بار نمی‌آید. یک مدیر ایرلندی می‌گوید «داستان برای آمریکایی‌ها فرق می‌کند. آن جا مدیر عامل سفری هوایی را انجام می‌دهد تا عکسی با اسقف محلی بگیرد.»
سرمایه‌گذاری‌ها همه نوع دلیلی را در پس خود دارند. بانک‌های چینی به دنبال آن هستند که با گسترش فعالیت‌های خود در سطح بین‌المللی، خدماتی را برای شرکت‌های چینی و نیز برای بنگاه‌های اروپایی که به دنبال بانکی برای همکاری در چین هستند، انجام دهند. آنها همچنین در جایی مثل لندن می‌توانند بسیار درباره مشتقات و تجارت ارز (به ویژه حالا که یوآن بین‌المللی می‌شود) بیاموزند.گسترش فعالیت‌ها غالبا به همان اندازه که از جذبه بازار اروپا اثر می‌پذیرد، از طرف نیاز‌های بازار بسیار رقابتی چین نیز تحریک می‌شود.
زی زی کیو، رییس شعبه بارکلیز کاپیتال در چین می‌گوید: «سی‌آی‌سی و SAFE سرمایه‌گذاری‌های مالی خود را بر پایه باز‌دهی سرمایه انجام می‌دهند. معاملات شرکتی راهبردی‌تر هستند و بیشتر به اقدامات جمعی مربوط می‌شوند.»
تکنولوژی و برند چیز‌هایی هستند که می‌توانند بیشترین اثر‌گذاری را در خود چین به همراه آورند. معاملات چیلی در اروپا را در نظر بگیرید. خرید ولوو از سوی این بنگاه باعث می‌شود که در رقابت با خود‌رو‌سازان غربی در چین توان بیشتری پیدا کند. جان راسل، رییس مانگانیز‌برنز می‌گوید که پیوند چیلی با بنگاه متبوع او مزایای مالی زیادی را به بار نیاورده است، اما مزایای گسترده‌تر فراوانی را همچون دستیابی به دانش مهندسی و برندی که میراث فراوانی را در پشت خود دارد، برای چیلی پدید می‌آورد.خرید بنگاه ایتالیایی سیفا (CIFA) در سال ۲۰۰۸ از سوی زوملیون، بنگاه چینی تولید‌کننده ابزار‌های ساخت‌و‌ساز نیز داستانی مشابه دارد. جاش لرنر از دانشکده تجاری‌ هاروارد که تحقیقی را پیرامون این معامله انجام داده، می‌گوید که «بازار‌های اصلی سیفا در اروپا در میانه بحران گذشته راکد شده‌اند، اما خرید سیفا باعث شده که زوملیون دسترسی بهتری به تکنولوژی تولید پیدا کند و توان نشان تجاری‌اش برای فروش محصولات در چین بیشتر شود».
آلمان به شکار‌گاهی طبیعی برای آن دسته از شرکت‌های صنعتی بدل شده که می‌خواهند زنجیره ارزش مهندسی خود را ارتقا دهند. خود‌رو‌سازی از این لحاظ نیز بخشی مهم است. تکنولوژی‌های پاک نیز همین طور. گلد‌ویند، تولید‌کننده چینی توربین‌های بادی، در سال 2008 یک بنگاه طراح آلمانی به نام ونسیس را خرید و به این ترتیب توانست توربین‌های بزرگ‌تری را برای بازار‌های داخلی خود بسازد. با این حال، همه بنگاه‌های اروپایی برای چین جذبه تکنولوژیک ندارند. جیمز وانگ، ویولونیست چینی که حالا در لندن به انجام معاملات روی آورده و بنگاهش، الی کاپیتال، معاملات چیلی در اروپا را هدایت می‌کند، می‌گوید: «نتوانستم بی‌تی [بنگاه انگلیسی فعال در حوزه ارتباطات] را به چین بفروشم. این بنگاه بیش از حد قدیمی و منسوخ است».
این معاملات می‌توانند به گشایش بازار‌های چین کمک کنند. در ژوئن ۲۰۱۰ شرکت چینی فوسون ۱/۷ در‌صد از سهام شرکت فرانسوی Club Med (فعال در حوزه سرگرمی) را به امید خدمت‌دهی به چینی‌ها در روز‌های تعطیل خرید (این رقم بعدا به ۳/۹ در‌صد افزایش یافت). ساخت نخستین تفریحگاه Club Med در چین در دسامبر گذشته آغاز شد. در ماه مه، فوسون ۵/۹ در‌صد از سهام فولی‌فولی، خرده‌فروش یونانی را که فکر می‌کند این معامله بر سرعت گسترش‌اش در چین خواهد افزود، خرید. مشارکت سیفا با زوملیون مایه‌ای شده است برای افزایش دسترسی این بنگاه به شبکه‌های توزیع این بنگاه چینی در آفریقا و خاور‌میانه. تراکنش‌هایی از این گونه نه تنها برای شرکت‌هایی که در آن وارد می‌شوند، بلکه برای بنگاه‌های خصوصی نیز فرصت‌های سود‌مندی به وجود می‌آورند. فوسون در حقیقت در حکم یک بنگاه سرمایه‌گذاری خصوصی عمل می‌کند و پروژه‌های سرمایه‌گذاری پر‌مخاطره‌ای را هم با کارلایل و هم با پرودنشال فایننشال آغاز کرده است. ۴۰ در‌صد از بودجه معامله زوملیون‌-‌سیفا توسط کنسرسیومی متشکل از چند صندوق سرمایه‌گذاری تامین شد که رهبری‌شان را شرکت چینی هونی کاپیتال بر گرده داشت و گلدمن ساکس نیز در میان آنها بود. لرنر اشاره می‌کند که در پنج تا ده سال پیش رو بنگاه‌های سرمایه‌گذاری خصوصی چینی با شرکت‌های پیشتاز این صنعت در دنیا پیوند خواهند خورد.
بنگاه‌های سرمایه‌گذاری خصوصی می‌توانند در کنار تامین توان مالی، هویت سرمایه‌گذارانی را که به دنبال شهرت نیستند، پنهان نگه دارند. آنها همچنین ابزار‌های خوبی برای تنظیم معاملات پر‌زحمت‌تر و نیز هدایت روند ادغام شرکایی با فرهنگ‌هایی متفاوت دارند. انجام این گونه کار‌ها بی‌تردید برای بنگاه‌های چینی که تجربه زیادی در انجام معاملات بین‌المللی ندارند، سخت است. اروپایی‌ها البته تجربه فراوانی در انجام معامله با بنگاه‌هایی از فرهنگ‌های دیگر دارند. به گفته یک انگلیسی، چینی‌ها از همسایگان اروپایی ما بدتر نیستند. او می‌گوید: «برخورد با فرانسوی‌ها از چینی‌ها سخت‌تر است».